خواهران

10,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1
خواهرتان ممکن است نزدیک‌ترین فرد به شما باشد یا غریبه‌ترین، ممکن است شما را به مرز جنون برساند یا الهام‌بخش‌تان باشد، اما به هر حال رابطه‌ای منحصر به‌ فرد با شما دارد. در کتاب حاضر قسمت‌هایی از رمان‌‌های زنان کوچک و همسران خوب (اثر لوئیزا می الکات) را می‌خوانید.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786008957218 دسته: , برچسب: , ,
توضیحات

خواهران

نویسنده لوییزا می آلکوت
مترجم  حسین کاظمی یزدی
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 84
نوع جلد شوميز
قطع پالتویی
سال نشر —–
سال چاپ اول 1397
موضوع
ادبیات داستانی
نوع کاغذ ——
وزن 500 گرم
شابک
9786008957218

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خواهران”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مارتین هایدگر

75,000 تومان
مارتين هايدگر خداوندگار پنهان انديشه مدرن است. تأثير او بر متفكران نيمه دوم سده بيستم، اغلب بي آن كه تصريح شود، فراگير بوده است، مخصوصاً بر آن ملغمه‌اي كه در علوم انساني با عنوان عجيب (نظريه) شناخته مي‌شود. انديشه‌هاي هايدگر با ژرف‌ترين پيش‌فرض‌هاي عموماً ناانديشيده هرگونه كار فكري سر و كار دارد و ذات اشتياق به دانايي را مورد بازانديشي قرار مي‌دهد. در نيمه دوم سده بيستم، عمدتا تحت تأثير مستقيم يا غيرمستقيم هايدگر بود كه ديدگاه سنتي، مبني بر اين كه پژوهش فكري و علمي و در كل جست و جوي حقيقت در گوهر خود بي‌طرف يا حتا منتقد اشكال توجيه‌ناپذير اقتدار است، جاي خود را به بحث‌هايي از اين دست داد كه شوق دانستن اغلب زير نفوذ عناصر سلطه و نظارت قرار دارد. هايدگر در سال 1976 و در سن هشتاد و شش سالگي درگذشت، و امروز كار او حتا از آن زمان هم اعتبار بيشتري يافته، به ويژه در خاك اصلي اروپا كه زوال ماركسيسم به نقد راديكال هايدگر از انديشه غربي نمود تازه‌اي بخشيده است.

بشر چیست؟

105,000 تومان
بشر چیست؟ اثری ا‌ست خاص از نویسنده‌ی بزرگِ آمریکایی، مارک تواین، که برخی او را پدرِ ادبیاتِ آمریکا لقب داده‌اند. او هنگامی‌که ۶۳ سال داشت به نوشتنِ این کتاب مبادرت ورزید و نگارشِ آن را چندین سال (تا ۱۹۰۴) طول داد و سرآخر در ۱۹۰۶ آن را با تیراژ کم و بدون نام خود یا با نام مستعار منتشر نمود. مارک تواین در این کتاب، که آن را انجیل ِ خود، و شاخص‌ترین ِ آثارش می‌دانست از ماهیت و چیستیِ بشر یا انسان سخن می‌گوید و ایده‌ها و نظریاتِ خود را در بابِ زوایا و وجوهِ مختلف ِ ذات و سرشت آدمی بیان می‌کند. سبک ِ نوشتارِ این کتاب به صورت دیالوگی میانِ پیرمردی خردمند و یک جوان است. این گفتگو البته رگه‌ها و مایه‌های فلسفی دارد و تواین در قالبِ شخصیتِ پیرِ خردمند، نظریاتش را مطرح می‌کند. وی بر این باور است که انسان موجودی ا‌ست ماشین‌گونه که تحت تأثیر وراثت و محیط ساخته و پروارنده می‌شود و از این رو، کنش‌ها و اندیشه‌های آدمی شایستگی خاصی برای او به ارمغان نمی‌آورند. او در عین‌حال به نحو‌ی برساختِ شخصیت و منشِ انسان اشاره می‌کند، که به زعمِ او یا مادرزادی‌اند و یا برآمده از محیط ِ پیرامون، نحوه‌ی آموزش و پرورش و هرآنچه که با آنها هم‌نشینی و هم‌آموزی دارد. البته تواین انسان را موجودی تعلیم‌پذیر می‌داند که می‌توان با تعلیم و تربیت، او را به جهتِ مثبت یا منفی (خیر و شر) هدایت نمود اما در عین‌حال همچون روح غالبِ آن دوره از تحولاتِ سریعِ فنی و علمی، اراده‌ی آزاد و اختیار را در قاموس بشر نمی‌بیند، و تنها می‌تواند در مارپیچ‌های زندگیش به انتخاب‌هایی آزادانه مبادرت ورزد، همچون اسکی‌بازی که از چکاد ِ کوه به دره حرکت می‌کند و در عین‌حال که محیط و وضعیت و جوِ حاکمِ ناشی از میلیون‌ها قاعده، او را در طیِ مسیرِ اسکی، «ناگزیر» پیش می‌برند، اما هم‌اوست که به هرحال اسکی «می‌کند»، و انتخاب کرده که چنین کنشی را در چنین وضعیتی انجام دهد. مارک تواین از احساس غالبِ وجود آدمی سخن می‌گوید و آن را نیرومندترین احساسِ بشر می‌انگارد، چیزی که به هرحال در هر وضعیتی، بر او مسلط است و به ارضای خواسته‌ها و امیالش سوق می‌دهد. در گفتگویِ جاری و سیالِ پیرِ خردمند و مردِ جوان، که سبک و سیاقِ فلسفی و توجیهی دارد، پیرمرد بر ماشینی‌بودن و بی‌ارادگیِ بشر به معنای عام پا می‌فشرد و او را فقط واجدِ گزینش‌های آزادانه در بافتی از موجبیت‌ها می‌انگارد، اما جوان راضی نیست و از پیرِ خردمند مدام توجیه و دلیل می‌طلبد. مارک تواین، نویسنده‌ی نام‌دارِ آمریکایی، در سیِ نوامبرِ ۱۸۳۵ در فلوریدا و در خانواده‌ای پرجمعیت به دنیا آمد و در ۱۹۱۰ از دنیا رفت. او را با بزرگانی چون دانته و میلتون قیاس کرده‌اند.

وانهاده

68,000 تومان
در سه داستان که به نقل از The Sunday Herald Times [London] "داستان هایی بسیار هوشمندانه در مورد فروپاشی اشتیاق" اند ، سیمون دو بووار نویسنده ی نام آشنای فرانسوی ما را به درون زندگی سه زن می کشاند ، زنانی که همه شان دوران جوانی شان را پشت سر گذشته ، و با بحران های غیر منتظره ای روبرو هستند. کتابی جنجالی و جذاب که بینش جالب توجه دوبووار درمورد زنان را به خوانندگان ارائه می دهد. هر سه زن این داستان با چیزی مشترک مواجه اند: تنهایی و ترس. ترس از پیر شدن. ترس از آنکه در زندگی شان شکست خورده اند. آن ها وامانده اند. آنها "وانهاده" شده اند .شخصیت اصلی زنی به نام مونیک. او زنی است معمولی مانند میلیون ها زن دیگر. زنی که زندگی اش را فدای همسر و فرزندش کرده است و حالا بحران پیری را از سر می گذراند. خود دوبووار در مورد این کتاب گفته است که هرگز هیچ داستانی به غم انگیزی آن ننوشته است! دوبووار فیلسوف، نویسنده، اگزیستانسیالیست و فمنیست فرانسوی بود. شهرت او بیشتر به خاطر کتاب جنس دوم او است که چند سال پس از چاپ به عنوان مانیفست فمنیسم شناخته شد.

سرچشمه تصوف در ایران

255,000 تومان
سرچشمة تصوف را برخی در هند و ادیان کهن آن، و بعضی در ادیان ایران باستان از مهر، میترا، آئین بهی و زردشتی می جویند. عده ای نیز عقاید صوفیه را تلفیقی از همة این موارد با اسلام می دانند. مطالب کتاب حاضر، یادداشت های مرحوم سعید نفیسی دربارة تاریخ تصوف، و همچنین یادداشت های شاگردان وی در این باره است. در کتاب مباحثی چون آثار تعلیمات بودایی در فرهنگ ایرانی، تصوف ایرانی از دیدگاه فلسفی، نفوذ مانویان در تصوف، و تاثیر تعلیمات یهود و نصارا و یونانیان در تصوف مطرح می شود. نگارنده در بخش هایی از کتاب به طریقت، شریعت و کتاب های مهم صوفیه در ایران پرداخته و سماع، تصوف و آداب صوفیه را بررسی کرده است. قسمتی از کتاب به سلسله نسب فرقه های تصوف ایران و هند و طریقة ملامتیان اختصاص دارد.

جهان همچون اراده و تصور

980,000 تومان
كتاب حاضر در بردارنده ايده بنيادين نظام فكري شوپنهاور است كه به چهار دفتر تقسيم شده با ضميمه‌اي حاوي نقدي استادانه بر فلسفه كانتي كامل مي‌شود. تصوير برآمده از اين بخش تصويري منسجم و مبتني بر تجربه دروني و بيروني است كه سه دژ استوار فلسفه شوپنهاور، يعني متافيزيك طبيعت، متافيزيك هنر و متافيزيك اخلاق را پديد مي‌آورد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت