سرگذشت ندیمه

280,000 تومان

داستان سرگذشت ندیمه پس از ترور رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا به ضرب گلوله و به قتل رساندن همه اعضای کنگره انقلابی در کشور رخ می‌دهد. قانون اساسی رسمی کشور لغو می‌شود و حکومتی تمامیت‌خواه و مسیحی به نام گیلاد شکل می‌گیرد. مرزهای کشور بسته می‌شود. راه فراری وجود ندارد. زنان هدف اصلی ظلم حکومت محسوب می‌شوند و حقوق و آزادی‌های فردی آنان به شدت نقض می‌شود. آن‌ها اجازه کار در خارج از خانه، مالکیت دارایی‌های خود، و ارتباط با دیگران را طبق قانون جدید از دست می‌دهند و بر اساس وضعیت تأهل و باروری خود مورد سنجش قرار می‌گیرند.
در این وضعیت دیکتاتوری است که خواننده ناگهان با شخصیتی جدید آشنا می‌شود. این شخصیت اصلی یک ندیمه است و طبق روال معمول یکی از دارایی‌های ارباب خانه محسوب می‌شود. «آفرد»، شخصیت اصلی داستان چیز زیادی درباره زندگی خود به دیگران نمی‌گوید. تنها چیزی که از او می‌دانیم این است که قبلاً با یک مرد مطلقه ازدواج کرده بود اما ازدواجش توسط حکومت لغو شده است. به همین دلیل کودک وی از او ستانده و به یک خانواده دیگر بخشیده و خود وی نیز دستگیر می‌شود.
در این کتاب با زندگی روزانه این شخصیت آشنا خواهیم شد و او دریچه‌ای برای ورود به زندگی در«گیلاد» است.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

سرگذشت ندیمه

نویسنده
مارگارت‌ اتوود
مترجم
سهیل سمی
نوبت چاپ ٢٢
تعداد صفحات ٤٦٤
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٨٢
موضوع
——-
نوع کاغذ بالکی
وزن ٤٣٨ گرم
شابک
9789643114190
توضیحات تکمیلی
وزن 0.438 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سرگذشت ندیمه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

حاتم طائی

9,000 تومان
یکی دیگر از مجلدهای مجموعه ادبیات عامه به قصه حاتم طائی اختصاص دارد. داستان‌های عامیانه فارسی گنجینه‌هایی از مضمون، تمثیل، ضرب‌المثل‌ها و آداب و رسوم فارسی زبانان به شمار می‌روند. توجه به چنین گنجینه‌هایی، در اصل، پاسداشت فرهنگ و ادب کهن سرزمینی است به وسعت زبان فارسی، در چاپ جدید این داستان‌ها با بهره از نسخه‌های متعدد و با به کارگیری رسم‌الخط جدید، نسخه‌ای حتی‌المقدور به دور از لغزش‌ها و خوشخوان ارائه می‌گردد. چه بسیار کسانی که با خواندن این داستان‌ها به جرگه کتابخوان‌ها پیوستند. زیرا این داستان‌ها که اغلب روایت پهلوانی و مردانگی و عشقند با نثر شیرین و پرطمطراق، با افسانه‌سازی و خیال‌پردازی خواننده را بر سر شوق می‌آورند و به خواندن ترغیبش می‌کنند. حاتم طائی از بزرگان عرب، مردی بخشنده و بلند نظر در دوره پیش از اسلام و یکی از سخاوت‌مندترین مردان روزگار خود و فرزند «طی» بود. روزی که حاتم به دنیا آمد شش‌هزار طفل در آن روز به دنیا آمدند. «طی» دستور داد شش‌هزار دایه تهیه نموده و طفل‌های تولد شده را به خرج او پرستاری کنند و چهار دایه برای حاتم گرفت. آورده‌اند که حاتم شیر نمی‌خورد. «طی» منجمان را طلبید و دستور خواست. عرض کردند: «این پسر در عالم در سخاوت بی‌نظیر است. تا اطفال تولد شده شیر نخورند او نخواهد خورد.» شاه دستور داد اطفال را در یک عمارت جمع نمودند تا آن‌ها شیر بخورند و حاتم هم شیر بخورد. بعد از آن که بزرگ شد همیشه با آن اطفال در سر یک سفره غذا می‌خورد تا به دوازده سالگی رسید دست خود را از بخشش باز نمی‌داشت، مسافران را طعام می‌داد، به فقرا بذل و بخشش می‌نمود تا شهره آفاق شد.

هدیه هومبولت

165,000 تومان
« هومبولت فلایشر » شاعری بود که همه دانشجویان رشته ادبیات منتظر ظهورش بودند . او ثروت بیکرانی داشت که در ادبیات خلاصه می‌شد . هزاران کتاب خوانده بود و تاریخ را کابوس می‌دانست . وقتی در مورد ثروت حرف می‌زد ، در جایگاهی بود که می‌توانست ثروت‌های بیکران عالم را با دارایی پروتستان‌های آمریکایی مقایسه کند . چرا او در این اواخر به جنون رسیده بود . جنون از او خیلی قلدرتر بود که توانست او را به دام بیندازد . « هدیه هومبولت » نمایشگر تعارض میان هنر واقعی و هنر هالیوودی است . سرگذشت تراژیک مردی است که می‌خواهد در کشاکش تعارض این دو قطب ، فردیت خود را حفظ کند و به وادی ابتذال و قشری‌گری سقوط نکند ، غافل از اینکه حفظ فردیت در عالم ما فرجامی اسفناک دارد . پس از انتشار رمان « دسامبر رئیس دانشکده » از سال بلو که از پرفروش‌ترین‌های این نویسنده در آمریکا بود ، جدیدترین ترجمه از این نویسنده که در کارنامه ادبی‌اش یک جایزه « پولیتزر » و یک « نوبل ادبی » به چشم می‌خورد با نام « هدیه هومبولت » با ترجمه سهیل سُمّی منتشر شد . « سُمّی » مترجم آثار نویسندگان مطرحی چون مارگارت اتوود ، جوزف کنراد ، ماری رنولت ، کازوئو ایشی گورو و هنری میلر است .

سمفونی مردگان

350,000 تومان
 آدم‌ها فقط‌ یک‌ نیمه‌ از عمرشان‌ را زندگی‌ می‌کنند، من‌ مال‌ نیمه‌ی اول‌ بودم‌ و او نیمه‌ی دوم‌. آن‌که‌ نیمه‌ اول‌ عمرش‌ را زندگی‌ کرده‌ است‌، برادری‌ است‌ که‌ تلاش‌ می‌کند تا پا جای‌ پای‌ پدر بگذارد؛ پدری‌ مستبد و تمامیت‌خواه‌. و آن‌که‌ نیمه‌ی دوم‌ را زیسته‌ است‌، برادری‌ است‌ شاعر و روشنفکر، جوانی‌ که‌ نماد نسل‌ روشنفکران‌ معاصر ایران‌ است‌. برادر روشنفکر در برابر ابتذال‌ خانه‌ و جامعه‌ عصیان‌ می‌کند، دل‌ به‌ عشق‌ می‌سپارد و تلاش‌ می‌کند اگر نه‌ در جامعه‌ لااقل‌ در گوشه‌ انزوایش‌ دنیایی‌ عاری‌ از پستی‌ و بدخواهی‌ بسازد. برادر دیگر پیش‌ می‌رود و به‌ پدری‌ دیگر بدل‌ می‌شود. تضاد میان‌ برادران‌ ادامه‌ می‌یابد و سرانجام‌ یکی‌ قربانی‌ دیگری‌ است‌. اما سرنوشت‌ این‌ هابیل‌ و قابیل‌ معاصر متأثر از هزاران‌ رویداد تاریخی‌ معاصر است‌؛ رویدادهایی‌ که‌ نه‌ هابیل‌ را چون‌ گذشته‌ باقی‌ گذارده‌اند و نه‌ قابیل‌ را. عباس‌ معروفی‌، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ مشهور ایرانی‌، ٤٦ سال‌ دارد، جوایز داخلی‌ و بین‌المللی‌ بسیاری‌ را از آن‌ خود کرده‌ و مدتی‌ است‌ ایران‌ را به‌ ناچار ترک‌ گفته‌ است‌. معروفی‌ اکنون‌ ساکن‌ آلمان‌ است‌، همچنان‌ می‌نویسد و تسلطش‌ بر شیوه‌های‌ مدرن‌ داستان‌نویسی‌ و شناختش‌ از تاریخ‌ و اسطوره‌ او را در زمره‌ پرمخاطب‌ترین‌ نویسندگان‌ ایرانی‌ قرار داده‌ است‌. نقدی بر این کتاب

مغز حرام

7,500 تومان
داستان از شبی شکل می‌گیرد که امیر میهمان خانه شرمین است. تا خرخره خورده بودند و چند نخی هم گل زده بودند. تلوتلو می‌خوردند و می‌خندیدند. شرمین گفت: «وقت دوئل است.» شرمین امیر را به مبارزه می‌طلبد. کمی بعد چشم در چشم با فاصله کم و دو اسلحه پُر روبه‌روی هم ایستاده بودند. آماده؟ سه... دو... یک... آتش! حالا امیر که آرزوی نویسندگی در سرش بود و با همین آرزو از مشهد راهی تهران شده بود باید فرار می‌کرد. ٤٨ ساعت آواره تهران شد. توهم یکی از عارضه‌های مواد مخدر است و مغز حرام به بررسی فاجعه توهم می‌پردازد. طنز نهفته در کتاب و موضوع روز بودن، کتاب را خواندنی کرده است. صالحه مرتضی‌نیا روانشناس است، به همین دلیل شخصیت‌های داستان بسیار باورپذیرند. قسمتی از کتاب: برای هزارمین بار توی خیالاتم تا دم مرگ رفته بودم و سرشکسته برگشته بودم. احساس حقارت که بالا بزند فقط می‌توانی پشت کنی به دره و راه بیفتی سمت دامنه کوه. فیلَم یاد هندوستان کرده بود. حیف امیر، حیف. با این ایده‌ها چه کارها که نمی‌توانستی بکنی. خوب نیست آدم بنشیند برای خودش دل بسوزاند اما حالا که کار از کار گذشته بد نیست کمی به حال خودت افسوس بخوری. استعدادهایت کشف که نشد هیچ، تکفیر هم شد. بعدش هم که این افتضاح... کدام استعداد؟ خودشیفتگی که شاخ و دم ندارد. دارد. تخیل من آبستن شاهکار است. فعلاً که توهمت... خفه لعنتی. این حق من نبود... نقدی بر این کتاب

روایت عور

16,000 تومان
 جواد مجابی درباره این مجموعه می‌گوید: «انگیزه‌ی خلق این نوشته‌ها بیشتر با این هدف بود که در دوران شتاب گرفتن زندگی سنتی و بی‌حوصلگی خاص و عام، داستان اگر بتواند بی‌شرح و بسط در موجزترین شکل و معنای خود ظاهر شود، کمترین فایده‌اش این است که در آن یک دقیقه‌ی آماری فرصت خوانندگان احتمالی زودتر جذب می‌شود.» داستان‌های روایت عور تمثیل‌ها و روایت‌های کنایی را شامل می‌شود که خواندن‌شان خواننده را در فکر فرو می‌برد.

قاب‌های خالی

22,000 تومان
آن روز هم اتاق نیمه تاریک بود و چهره پونه در سایه دلنشینی قرار گرفته بود. نگاهی به دیوارها انداختم. قاب عکس های زیادی به آن ها میخ شده بود. همفری بوگارت که مشتش را زیر چانه حائل کرده بود, میرزاکوچک خان با جنگلی از ریش و مو. چند سال ریش هایش را نتراشید؟.. پنج سال؟؟ رمان «قاب‌های خالی» داستان ثانیه‌های سپری شده اما ثبت نشده زندگی شهاب است که آرزو داشت کسی آن‌ها را به تصویر بکشد و درون قاب بگذارد. شهاب پنج سال در گذشته خود زندانی بود و تمایلی به شکستن در زندانش نداشت تا وقتی که با پزشک معالج خود – ترنج – که او هم به نحوی زندانی است، آشنا می‌شود. این دو نفر راهی سفری می‌شوند که می‌توانست به آزادی هر دو آنها بینجامد اما ... . بدین ترتیب بیمار-شهاب- با پای خود به ملاقات یکی از روانشناسان حاذق سیاتل می‌رود تا زندگی در وجود او دوباره شکل بگیرد. او پنج سال است که هیچگاه نخندیده، حتی گریه هم نکرده است. خصوصیات منحصر به‌فردی دارد. دنیا از دید او تمام نشده بلکه اوست که به پایان راه رسیده است. «سروکله ترنج پیدا شد و یکراست آمد سراغم. بین آن همه آدم تروتمیز، پیدا کردن مردی با ریش‌های پنج سال نزده، کار دشواری نبود. شده بودم شبیه دیو‌، روبرویم نشست. نور آفتاب می‌تابید به صورتش. بعد از یک سال بالاخره ترنج را در روشنایی می‌دیدم. باز هم موهایش را از پشت بسته بود. بند دلم پاره شد و افتاد یک جای‌دور.»