شخصیت معاصر … ایندیرا گاندی

3,200 تومان

از سال ١٩٠٠ تا امروز بشریت و جهان تغییرات عمده‌ای داشته است . در این دوره عقاید سیاسی جدید باعث بروز جنگ‌های جهانی شد . فاشیسم و کمونیسم به جدایی بعضی از کشورها انجامید و دموکراسی بعضی از کشورها را در کنار هم قرار داد . دگرگونی‌های بنیادی در نظریه‌ها معیار آزادی‌های فردی و رسوم مذهبی و علم و فناوری و صنعت را محک زد . این تغییرات سیاست‌های جهانی و درک روابط بین‌الملل را ضروری کرده است . فضای فکری جهان معاصر بر اصالت انسان و این باور متمرکز شده است که اقتصاد جهانی دنیا را به محیطی با ارتباطات نزدیک‌تر تبدیل کرده است .

هندوستان یکی از پرجمعیت‌ترین کشورهای جهان است که از سال ١٩٤٧ مستقل شده است . این کشور پیش از آن یکی از مستعمرات بریتانیای کبیر بود . امروزه جمعیت هند بالغ بر یک میلیارد نفر است . در هند ، رهبر حزب صاحب قدرت نخست‌وزیر می‌شود . از بین رفتن محبوبیت سبب کاهش آراء می‌شود و سرانجام نخست‌وزیر سمتش را از دست می‌دهد . کتاب حاضر سرگذشت فراز و فرودهای مادر هند ( ایندیرا گاندی ) است . او رهبری و قدرت را بخشی از حق طبیعی‌اش به حساب می‌آورد و در دنیای سیاست با هدف تلاش برای استقلال هند بار آمد . او زندگی‌اش را وقف ملتش کرد . گاندی باور داشت که مردم می‌توانند در کنار هم زندگی کنند . مجلد دیگری از مجموعه شخصیت‌های تأثیرگذار به ایندیرا گاندی اختصاص یافته که در ١١١ صفحه راهی بازار نشر شده است .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

شخصیت معاصر … ایندیرا گاندی

نویسنده
باربارا ای.سامرویل
مترجم
مهسا ملک‌مرزبان
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١١٢
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر ١٣٩٠
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن 200 گرم
شابک
9789643119850
توضیحات تکمیلی
وزن 0.2 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شخصیت معاصر … ایندیرا گاندی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

زبان و جایگاه زن

195,000 تومان
معرفی کتاب زبان و جایگاه زن انتشارات رابین تولماخ لاکوف در سال 1975، زبان و جایگاه زن، به طور گسترده ای به عنوان آغاز کننده تحقیقات فمینیستی در مورد رابطه بین زبان و جنسیت شناخته شده است و واکنش قابل توجهی را در میان محققان زبان، فمینیست ها و خوانندگان عمومی برانگیخت. در سی سال گذشته، محققان زبان و جنسیت در حال بحث و توسعه مشاهدات اولیه لاکوف بوده اند.لاکوف با این استدلال که زبان برای نابرابری جنسیتی اساسی است، به دو حوزه اشاره کرد که نابرابری‌ها را می‌توان یافت: زبانی که در مورد زنان استفاده می‌شود، مانند عدم تقارن بین اصطلاحات به ظاهر موازی مانند ارباب و معشوقه، و زبان مورد استفاده توسط زنان، که زنان را در یک موقعیت قرار می‌دهد. پیوند دوگانه بین زنانه بودن و کاملا انسان بودن. استدلال اصلی لاکوف مبنی بر اینکه «زبان زنان» بیانگر ناتوانی است، بحثی را به راه انداخت که تا امروز ادامه دارد. نسخه اصلاح شده و بسط یافته متن کامل نسخه اول اصلی را همراه با مقدمه و حاشیه نویسی لاکوف ارائه می دهد که در آن او متن را یک ربع قرن بعد بازتاب می دهد و برخی از موضوعاتی را که به طور گسترده مورد بحث قرار می گیرد، گسترش می دهد. این جلد همچنین تفسیرهایی از بیست و شش محقق برجسته زبان، جنسیت و تمایلات جنسی، در زمینه زبان‌شناسی، مردم‌شناسی، زبان‌های مدرن، آموزش، علوم اطلاعات و سایر رشته‌ها را گرد هم می‌آورد. تفاسیر نقش کتاب را در تحقیقات فمینیستی در مورد زبان مورد بحث قرار می‌دهد و ارتباط مداوم آن را برای تحقیقات در این زمینه بررسی می‌کند.این نسخه جدید زبان و جایگاه زن نه تنها یک بار دیگر متن پیشگام زبان شناسی فمینیستی را در دسترس قرار می دهد. به همان اندازه که مهم است، متن را در چارچوب نظریه فمینیستی و جنسیتی معاصر برای نسل جدیدی از خوانندگان قرار می دهد.

شخصیت رنسانس … میکل آنژ

32,000 تومان
ایتالیا در قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی ، مجموعه‌ای از جمهوری‌های کوچک و دولتشهرها بود . جمهوری‌ها ، شهرهای مرکزی و حومه‌های اطرافشان را در اختیار داشتند . از جمله آنها فلورانس ، جنوا ، و ونیز بودند ؛ که هر کدام حکمرانان ، اشراف ، دهقانان ، بازرگانان ، کشیشان و کارمندان دولتی خودشان را داشتند . میکل آنژ در چنین شرایطی به دنیا آمد . او هنرمندی به تمام معنا متعلق به دوره رنسانس بود و مجسمه‌ها را چنان زیبا می‌تراشید که سنگ‌ها زنده به نظر می‌رسیدند . میکل آنژ چندین عمارت و میدان عمومی هم در زادگاهش ایتالیا طراحی کرد و دیوارهایی ساخت ، اما با مجسمه سوگ مریم و مجسمه معروف داود ، که از سنگ مرمری عظیم ساخته شده‌اند ، به شهرت رسید . طرحی که یاد میکل آنژ را در ذهن مردم زنده نگه داشته است ، طرحی است که او کمتر از دیگر طرح‌هایش به آن علاقه داشت : نقاشی ساختمان نمازخانه سیستین . در سال ١٩٩٩ که پاپ ژان پل دوم این نمازخانه را بازگشایی می‌کرد ، گفت : « این آثار هنری همچنان سرشار از رمز و رازند به زبانی که هیچ‌گاه کهنه نخواهد شد . »

قصه های بند

85,000 تومان
قصه های بند داستان رنج و درد انسان های مبارز در زندان های رژیم پهلوی برای آزادی و عدالت است. مردانی که با گوشت و پوست و استخوان تاوان کارهایی ساده مثل کتاب خواندن، اعتراض صنفی، یا سر فرو نیاوردن در برابر صاحب قدرتی را می دهند و متحمل فشار طاقت فرسای شکنجه های جسمی و روحی می شوند، در کتاب قصه بسیاری از مبارزان ملی و سیاسی که تا مرگ ایستادند روایت می شود و در کنار آن از کارگران، دهقانان، معلمان، دانشجویان و افراد معمولی سخن گفته می شود، که همه گرفتار پنجه ی غدار دیکتاتوری و استبداد فردی شده اند. درویشیان این قصه ها را در دوران زندان خود نوشته و در سال ۱۳۵۶ به پایان رسانده و به بازنویسی آن در سال ۱۳۵۸ انجام یافته و امروز پس از نزدیک به چهار دهه به قامت کتاب در آمده است…

مارتین هایدگر

75,000 تومان
مارتين هايدگر خداوندگار پنهان انديشه مدرن است. تأثير او بر متفكران نيمه دوم سده بيستم، اغلب بي آن كه تصريح شود، فراگير بوده است، مخصوصاً بر آن ملغمه‌اي كه در علوم انساني با عنوان عجيب (نظريه) شناخته مي‌شود. انديشه‌هاي هايدگر با ژرف‌ترين پيش‌فرض‌هاي عموماً ناانديشيده هرگونه كار فكري سر و كار دارد و ذات اشتياق به دانايي را مورد بازانديشي قرار مي‌دهد. در نيمه دوم سده بيستم، عمدتا تحت تأثير مستقيم يا غيرمستقيم هايدگر بود كه ديدگاه سنتي، مبني بر اين كه پژوهش فكري و علمي و در كل جست و جوي حقيقت در گوهر خود بي‌طرف يا حتا منتقد اشكال توجيه‌ناپذير اقتدار است، جاي خود را به بحث‌هايي از اين دست داد كه شوق دانستن اغلب زير نفوذ عناصر سلطه و نظارت قرار دارد. هايدگر در سال 1976 و در سن هشتاد و شش سالگي درگذشت، و امروز كار او حتا از آن زمان هم اعتبار بيشتري يافته، به ويژه در خاك اصلي اروپا كه زوال ماركسيسم به نقد راديكال هايدگر از انديشه غربي نمود تازه‌اي بخشيده است.

قصر قورباغه

47,000 تومان
قصر قورباغه‌ها قصه‌ی دلتنگی کریستوفر است برای پدربزرگی که دیگر در جهان ما نیست.
کریستوفر به‌زودی سر از دنیایی دیگر درمی‌آورد و ماجراجویی‌های بسیاری را پشت سر می‌گذارد. در این داستان، جهان واقعیت و خیال با هم روبه‌رو می‌شوند و فضای منحصربه‌فردی ایجاد می‌شود.
کریستوفر در سرزمینی رؤیایی راهی قصری می‌شود که همه چیز در آن جادو شده است.
قورباغه‌های غول‌پیکر، مارشال‌های حیله‌گر، دخترخاله، کوتوله، مارمولک‌ها و... هم کریستوفر را در این ماجراجویی همراهی خواهند کرد.
داستانی شوخ‌طبعانه و طنزآمیز که با شگفتی و بازی با کلمات، اندوه و فقدان را با روشی خردمندانه و دوستانه تسکین می‌دهد.  
سفارش:0
باقی مانده:2

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت