شفا در میان ما نفس می‌کشد

1,700 تومان

کتاب روایتی ساده و صریح از آدم‌ها‌یی است که جبر زندگی آنها را به وضعیتی استثنایی کشانده است . وضعیتی که در آن « تنهایی » مثل یک موجود دوست‌داشتنی در لحظه‌ لحظه زندگی‌شان حضور دارد . این تنهایی گاهی معشوقی است دلفریب و گاه خاطره‌ای است دور و محو از روزگار سپری‌شده . زنان تنهایی این داستانها در جستجوی روح گمشده زندگی‌شان به همه چیز چنگ می‌اندازند ؛ حتی به روزهای هفته ‌؛ « صبح ریخت توی اتاق و غبار آن نشست روی تخت‌خواب رضا که روی آن شنبه ، یکشنبه ، دوشنبه و همه روزهای هفته مثل آدمی بیکار دراز کشیده بود . »

آدم‌های این کتاب برای دمی نفس کشیدن و رها شدن از روزمرگی ، پناهگاهی بهتر از پشت‌بام آپارتمان‌های مسکونی‌شان پیدا نمی‌کنند . به آنجا می‌روند که شاید ستاره‌ای را در دوردست آسمان تیره شهر رصد کنند . « شفا در میان ما نفس می‌کشد » مجموعه‌ای از داستانهای مینی‌مالیستی است که زندگی معاصر انسانها را نشانه رفته است .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

شفا در میان ما نفس می‌کشد

نویسنده
کیارنگ علایی
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٨٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٨٨
سال چاپ اول ——
موضوع رمان‌های فارسی
نوع کاغذ ——
وزن 110 گرم
شابک
9786009065257
توضیحات تکمیلی
وزن 0.11 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شفا در میان ما نفس می‌کشد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

وقتی کلاغ ها می رقصند

5,000 تومان
مجموعه داستان وقتی کلاغ‌ها می‌رقصند از هشت داستان کوتاه تشکیل شده است. زمینه اصلی داستان‌ها اجتماعی است. داستان‌ها در فضایی وهم‌آلود شکل می‌گیرند و با تغییرات محسوسی که در هر داستان رخ می‌دهد ذهن خواننده درگیر موضوعات اصلی می‌شود. شخصیت‌های داستانی این کتاب همواره با کابوس‌هایی درگیرند که از درون شخصیت آنان برخاسته است: «دست‌کش دستم می‌کنم تا مبادا جاهای دیگر بدنم هم اینطور بشود. گاهی اوقات روی صندلی خوابم می‌برد و وقتی بیدار می‌شوم می‌بینم دستکش‌ها خالی خالی‌اند. وقتی پاییز می‌رسد اوضاع بهتر می‌شود می‌توانم روبه‌روی تیغه نوری که از سقف گلخانه می‌آید پایین بنشینم و به رنگ گل‌ها نگاه کنم که چقدر زیر این نور بی حال شگفت انگیز به نظر می‌رسند. آن وقت یادم می‌رود که دست‌هایم از توی دستکش ریخته‌اند بیرون.» «مریم فرهادی» متولد١٣٦٧ پیش از این کتاب «کفترباز» را در سال ١٣٨٨ منتشر کرده و حالا با این کتاب قصد دارد وقایع متوهم و در عین حال واقعی را به تصویر کشد

دزدی‌ هنر است ‌

350,000 تومان
پیدایش‌ و شکوفایی‌ ادبیات‌ کلاسیک‌ روسیه‌ عملاً از قرن‌ نوزدهم‌ میلادی‌ آغاز می‌شود. در همین‌ زمان‌ است‌ که‌ شاعران‌ و نویسندگان‌ و نمایشنامه‌نویسان‌ پیرو مکتب‌ رمانتیسم‌ پا به‌ میدان‌ ادبیات‌ می‌گذارند. سپس‌ نوبت‌ به‌ ادبیات‌ رئالیستی‌ روسیه‌ می‌رسد. کتاب‌ حاضر به‌ نویسندگان‌ دو مکتب‌ رمانتیسم‌ و رئالیسم‌ می‌پردازد و حاوی‌ آثار کوتاهی‌ از داستایوسکی‌، تولستوی‌، کوپرین‌، پوشکین‌، آندریف‌، سالتیکوف‌ و گورکی‌ است‌.

فیلم نگاری یک داستان عاشقانه

8,000 تومان
دغدغه‌های یک فیلمساز که درگیر یک ماجرای عاشقانه است. «گاهی معمولی‌ترین و ابتدایی‌ترین داشته‌های آدم‌ها می‌شه بزرگ‌ترین حسرت زندگی‌شون» دیالوگ معروف آل‌پاچینو در فیلم بی‌خوابی. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: مرور کردن خاطراه‌ها کارِ احمقانه‌ای است. بیهوده است. خطر هم دارد. نوشتاری کردن خاطره‌ها خطرش بیشتر. هر چیزی که جایی ثبت شود خطرناک است و کسی باید نابودش کند. می‌خواهم این‌جای داستان نامه‌هایی را که به شرلی نوشته‌ام مرور کنم. آن روزها از هر کدام از این اسناد برای خودم کپی می‌گرفتم و بایگانی می‌کردم؛ رونوشتی برای شخصِ خودم. قبل از این‌که آخرین نامه را توی پاکت بِچپانم و بروم درِ خانه‌اش و نقشِ پستچی را بازی کنم، دودل بودم که اصلِ نامه را برای خودم نگه دارم یا نه. آن کاغذِ کپی آن‌قدر زیبا بود که خواستم دستِ شرلی باشد و اصلش پیشِ خودم. دودل بودم و با خودم گفتم درِ پاکت را باز می‌گذارم و وقتی درِ خانه‌اش رسیدم در موردش تصمیم می‌گیرم... نقدی بر این کتاب

روسیه‌ تزاری‌

180,000 تومان
در سده‌ی پانزدهمٰ سرزمینی که روسیه نام گرفت کشوری کوچک بود که مرکز فرمانروایی آن شهر مسکو بود. در ۱۹۱۷ٰ امپراتوری روسیه از لهستان در غرب تا اقیانوس آرام در شرقٰ از اقیانوس منجمد شمالی در شمال تا دریای سیاه چین در جنوب امتداد داشت. این کشور بسیار پهناور سه برابر ایلات متحده وسعت داشت. با افزایش وسعت روسیهٰ گونه گونی جمعیت آن نیز زیاد شد. در سده‌ی پانزدهم اکثر اهالی روسیه اسلاو بودند. اسلاوها تیره‌ای از چندین گروه قومی در اروپای شرقی هستند که به زبان‌های خویشاوند سخن می‌گویند و شامل روس‌ها، لهستانی‌ها، اوکراینی‌ها، بلاروس، و بسیاری گروه‌های دیگر می‌شوند. در سال ۱۹۱۷ تنها نیمی از مردم ساکن روسیه خود را روسی‌تبار می‌دانستند. نیمه‌ی دیگر شامل گروه‌های گوناگون اسلاو و نیز بسیاری گروه‌های غیر اسلاو می‌شد. در میان بزرگ‌ترین گروه‌های غیر اسلاو، ازبک‌ها و قزاق‌های ترک‌زبان بودند.

چطور زندگی کنیم: ویراست دوم

58,000 تومان
قرن بیست و یکم مملو از انسان‌هایی است که مملو از خویشند . اگر به فضای مجازی سری بزنید با هزاران نفر روبرو می‌شوید که مجذوب و شیفته شخصیت خود هستند و خواستار جلب توجه . همه آنها فکر و ذکرشان تعریف از خودشان است . آنها خاطره‌نویسی و چت می‌کنند و از هر کاری که می‌کنند در صفحات اینترنتشان عکس می‌گذارند . این ایده – یعنی نوشتن درباره خود به منظور خلق آینه‌ای که مردم در آن به انسان بودن خود پی ببرند – همیشه وجود نداشت بلکه باید ابداع می‌شد . برخلاف بسیاری از ابداعات فرهنگی می‌توان این ایده را تنها به یک فرد نسبت داد : « میشل اکم دو مونتنی » ، یک نجیب‌زاده و دولتمرد که از سال ١٥٣٣ تا ١٥٩٢ در منطقه‌ای در جنوب غربی فرانسه به نام « پریگور » زندگی می‌کرد . او این ایده را صرفاً با انجام دادن آن ابداع کرد . او ، برخلاف بسیاری از شرح‌حال‌نویسان زمان خود ، شرح حال خود را به منظور ثبت موفقیت‌ها و دستاوردهای خود ننوشت . او کتاب خود را در سال‌هایی نوشت که جنگ‌های مذهبی و داخلی کشورش را به نابودی کشید . او که متعلق به نسلی محروم از ایده‌آلیسم امیدبخشی بود که همعصران پدرش از آن بهره‌مند بودند ، با تمرکز بر زندگی خصوصی‌اش خود را با بدبختی‌های جامعه وفق داد . او به نوشتن قطعاتی درباره دوستی ، نام‌ها ، بی‌رحمی‌ها ، تغییر رویه و . . . مبادرت کرد و در مجموع صد و هفت مقاله نوشت و به پرسش اخلاقی « انسان چطور باید زندگی کند » پرداخت .

حیرانی

32,000 تومان
«هرکس اینجا عاشق بشود سنگ می‌شود.» داستانی از عاشقیت و دلدادگی. اما چرا او سنگ نشده؟ دختر در پاسخش گفت چون خود دیو سیاه عاشق اوست و سنگش نکرده. جوان پرسید چرا نگریختی؟ دختر گفت چون پابند این‌جاست و جوان بیشتر از پیش عاشقش شد و گفت چه باید بکنم ای عشق؟ دختر به حسرت از گل سرخی گفت در دل غاری که با بوییدنش طلسمشان می‌شکند. جوان عزمش را جزم کرد و دختر پای چشمه نور به انتظار ماند. جوان از بادستان و خارستان و مارستان و تشستان گذشت و به غار دیو سیاه رسید و با او جنگید که ما تنها صداش را شنیدیم. صدای غرش آسمان و جرقه‌های نوری که چشم را آزار می‌داد. ناگاه نعره‌های دیو با فریاد دلخراشش خاموش شد و چشمان نگران دختر برفی که به انتظار نشسته بود به وحشت باز شد. سکوت و سیاهی همه جا را گرفت. کم کمَک از دل تاریکی صحنه نور سرخی سوسو زد. تکثیر شد، آینه پشت آینه، شد جو باریکه‌ای سرخ و کوچک، رسید به پای چشمه نور و آن هم سرخ شد. آنگاه... محمد علی سجادی نویسنده و کارگردان سینمای ایران این بار داستانی را نقل می‌کند که حیرانی نامیده‌اش. حیرانی از سرنوشت و تقدیر در دل طوفان حوادث این روزگار... . داستان حیرانی سال‌ها در انتظار انتشار باقی ماند تا در اردیبهشتی از انتظار به شکوفه بنشیند. سجادی پیش از این در سال ١٣٨٩ رمان «با نوشته کشتن» را منتشر کرده بود.