فرهنگ بر و بچه های ترون

22,000 تومان

“زبان تهرانی زبانی است جذاب، شیرین و همه پسندو همه گیر که در این شصت هفتاد سال اخیر به همه جا نفوذ کرده است و در آینده نیز به نفوذش ادامه خواهد داد و به همه جا سرک می کشد اگر این حرکت تداوم خود را حفظ کند که می کند شاید صد الی صدو پنجاه سال آینده زبان تهرانی جایگزین سایر لهجه ها شود. اما خود بچه های تهران آن هنگام دیگر نیستند که برپایی امپراتوری زبانشان را جشن بگیرند.

پس برای جمع آوری فرهنگ بر و بچه های ترون به یاری حافظه ام متکی بوده ام و گپ زدن با بچه محله های هم سن و سالم و بچه های اصیل تهران و یادداشت کردن نکاتی که در گفته هایشان می یافتم و امیدوارم که با این کار کمی از دینم را به زادگاهم ادا کرده باشم. مرتضی احمدی

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

فرهنگ بر و بچه های ترون

نویسنده
مرتضی‌ احمدی‌
مترجم
——-
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ٣٢٠
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر ١٤٠٣
سال چاپ اول ١٣٩٣
موضوع
——-
نوع کاغذ تحریر
وزن 660 گرم
شابک
9786005639209
توضیحات تکمیلی
وزن 0.66 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “فرهنگ بر و بچه های ترون”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

یک روز بلند طولانی

7,000 تومان
یک طراح بازی‌های مجازی ایده ساخت بازی به نام آشناپنداری دارد که به آدم ها کمک می کند تا آشنای مناسب خود را پیدا کرده و احساس تنهایی نکنند. گرچه بازی با موفقیت روبه رو می شود اما کشف حقایقی در حین ساخت بازی، او را تنهاتر می کند. او گمان می کند شاید با کشف راز خوابی که مدام می بیند، بتواند پاسخی برای مفهوم عشق و تنهایی اش پیدا کند. تصویر دو عدد ٩ که همیشه در خواب هایش تکرار می شوند، حالا خود او را وارد یک بازی می کند. بازی برای به دست آوردنِ عاشقیتی ابدی. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: کلمه خدا را با مکث بر زبان آورد. درست مثل همان روزی که به سیمین گفت: «هیچ می‌دانی اسامی خداوند ٩تا هستند؟» سیمین گفت: «خدا؟!» آن روزها به دنبال پیدا کردن نشانه‌هایی برای ٩های داخل خوابش بود. این را تازه در جایی خوانده بود: صدمین اسم، نام اعظم خداست. سیمین بلند خندید و گفت: «تو واقعاً به خدا اعتقاد داری عزیز؟» و به سیمین نگفت که همه ٩٩ اسم را می‌شناسد جز صدمین نام که فقط یکی بیشتر از ٩٩ است.

برسد به دست گمشده‌ها

62,000 تومان
رمان برسد به دست گمشده­‌ها روایتی است از آسیب­‌های جنگ و تاثیرات پایان­ناپذیر آن بر زندگی­ انسان‌­‌ها. حکایت روزهای بعد از حملۀ عراق به ایران. روزهای وحشت از بمب و موشک و خزیدن در پناهگاه­‌ها. روزهای ویرانی ساختمان­­‌ها، کوچ­ه‌های اجباری، ترک زادگاه و رهاکردن خانه‌­­ها و خاطره­‌ها. و هم­چنین سال‌های پس از پایان جنگ. وقتی که دیگر از بمب و موشک خبری نیست، اما ترکش­‌هایشان هنوز در جسم و جان مردم هست. خانوادۀ کیانفر چند سال بعد از شروع جنگ هم­چون بسیاری از همسایگان و همشهریانشان کرمانشاه را ترک می­کنند. دوری از زادگاه، از دست دادن موقعیت­‌ها و امکانات زندگی و هم­چنین احساس بیگانگی در محیط جدید زمینه­­‌ساز تغییرات و بروز مشکلات می‌­شود و کم­‌کم رشتۀ پیوند میان افراد خانواده از هم می­‌گسلد. بالاخره جنگ پایان می­‌یابد، اما زندگی دیگر به حال عادی برنمی­‌گردد، چون افراد خانواده پراکنده شده­‌اند و آنچه از دست رفته جبران­پذیر نیست. نگارمی­‌کوشد از پا نیفتد و به تنهایی گلیم خود را از آب بیرون بکشد، اما بخت با او یار نیست. وقتی آخرین دستاویزش را هم از دست می­‌دهد راهی نمی­یابد جز ترک وطن. گرچه رسیدن به استانبول تازه آغاز ماجراست. ورود به خانه‌ه­ای ناآشنا، همراه­شدن با چند دختر مرموز و کشف رازهای آن‌­ها مسیر زندگی نگار را تغییر می­‌دهد و در نهایت رفاقت­ و عشق انگیزه‌ه­ای می‌­شود برای آزمودن راهی نو در یافتن تکه­‌های گمشدۀ پازل زندگی.

راهنمای زبان های ایرانی(جلد اول)

32,000 تومان
(زبان های ایرانی باستان وایرانی میانه) زبان‌های‌ ایرانی‌ نو در ایران‌ و افغانستان‌ متمرکزند. نمایندگانی‌ از این‌ زبان‌ها را در عراق، سوریه‌ ترکیه‌، اتحاد شوروی‌ (قفقاز، آسیای‌ مرکزی‌، پامیر) ترکستان‌ چین‌، شبه‌ قاره‌ هند و در کرانه‌های‌ عرب‌نشین‌ خلیج‌فارس‌، هم‌ می‌توان‌ یافت‌. بدین‌ ترتیب‌ زبان‌های‌ ایرانی‌ نو، از نظر جغرافیایی‌ ناحیه‌ای‌ تقریباً به‌ همان‌ اندازه‌ گستره‌ زبان‌های‌ هندو آریایی‌ را دربر می‌گیرند، هر چند از نظر شمار گویش‌وران‌ مشابهتی‌ در میان‌ نیست‌ و زبان‌های‌ ایرانی‌ نو تقریباً ٥٥ میلیون‌ گویش‌ور دارند. به‌ لحاظ‌ تاریخی‌، ایرانی‌ نو، مانند هر اصطلاحی‌ که‌ برای‌ تعریف‌ یک‌ دوره‌ زبانی‌ به‌کار می‌رود، از منظر جامعه‌شناسی‌ زبان‌ با تأکید بر زبان‌ یا زبان‌های‌ غالب‌ تعیین‌ می‌شود. در مورد ایرانی‌ نو، فروپاشی‌ شاهنشاهی‌ ساسانی‌ در سده‌ هفتم‌ میلادی‌ و سده‌های‌ بعدی‌ اسلامی‌ شدن‌ نواحی‌ ایرانی‌ زبان‌، زمینه‌ پیدایی‌ فارسی‌ نو را به‌ عنوان‌ زبان‌ جدید غالب‌ از لحاظ‌ فرهنگی‌ از میان‌ مجموعه‌ پیچیده‌ای‌ از چند زبان‌ فراهم‌ آورد. جلد دوم‌ راهنمای‌ زبان‌های‌ ایرانی‌ از مجلدی‌ به‌ همین‌ نام‌ است‌ که‌ جلد اول‌ آن‌ به‌ بررسی‌ زبان‌های‌ ایرانی‌ باستان‌ و ایرانی‌ میانه‌ پرداخته‌ بود و اینک‌ جلد دوم‌ آن‌ به‌ زودی‌ در ٨٣٤ صفحه‌ راهی‌ بازار نشر خواهد شد.

دزد

150,000 تومان
در کتاب دزد، سارق گمنامی که جیب‌بُر تمام عیاری است و به خاطر این مهارت استادانه در ربودن وسایل افراد خاص محکوم به همکاری می‌شود. آن هم همکاری با «کیزاکی» یکی از سردسته‌های باندهای مافیایی و گانگستری که برنامه‌های کلان آنها دستکاری و دخالت در سیاست است. این دزد راهی برای فرار ندارد، نه از دست کیزاکی و آدم‌هایش و نه از دست گذشته و خاطراتش با دو نفر از دوستانش: «حتماً همین طوره. من جیب‌بُر خوبی نیستم. دوران دبیرستان کارم اساساً جنس بلند کردن از مغازه بود. بعضی وقت‌ها برای تفریح جیب‌بُری هم می‌کردم. مثل تو یا «ایشیکاوا» این کاره نیستم. تو بلند می‌کنی، می‌دی به اون، اون هم کیف پول رو خالی می‌کنه و بعد تو دوباره می‌ذاریش توی جیب صاحبش. تازه اون فقط دو سوم سهم می‌بره. نمی‌شد فهمید که چه اتفاقی افتاده، حتی اگه هم کسی می‌فهمید، باز نمی‌شد گزارش داد.» در داستان دزد، روابط انسانی بسار کم و محدودی تجربه می‌شود. وابستگی‌ها و دلبستگی‌هایی برای شخصیت اصلی داستان به‌وجود می‌آید که سرنوشت او را رقم می‌زند. او با پسربچه‌ای دوست می‌شود که همواره او را یاد خودش می‌اندازد. تلاش می‌کند آینده پسرک را بهتر کند و همین دوستی بر آینده خودش هم تأثیر می‌گذارد: «وقتی از مغازه بیرون آمدم، ابرهای بزرگ و حجیم بالای سرم به حالت معلق در آمده بودند. احساس کردم که قطره‌های بی‌شمار باران مرا در خود خواهند پوشاند. ضربان قلبم تندتر شد و انگشتانم را در جیبم باز و بسته کردم.» «فومی نوری ناکامورا» نویسنده ژاپنی، در سال ۲۰۱۰ جایزه ادبی ژاپن را برای کتاب دزد دریافت کرد.
فومی نوری ناکامورا، زاده ی ۲ سپتامبر ۱۹۷۷، نویسنده و مولف ژاپنی است. ناکامورا با بردن جایزه ی کنزابورو اوئه در سال ۲۰۱۰، به خاطر رمان دزد در سطح بین المللی به شهرت رسید. ترجمه ی انگلیسی این اثر، تحسین منتقدین و مخاطبین را به شکل گسترده ای به همراه داشت.

زنی با چکمه ساق بلند سبز

1,400 تومان
داستان‌های این مجموعه نگاهی تازه به مسائل و اتفاقاتی دارند که در زندگی روزمره ما رخ داده یا می‌دهند. در داستان اول این مجموعه نگارنده از جنگ می‌گوید: گزارشگر یک روزنامه که نزدیک به بیست سال در اروپای غربی زندگی کرده، حالا به ایران برگشته است، چرا که مادرش در حال احتضار است. بعد از درگذشت مادر، او قصد دارد به اروپا برگردد اما یک روز که از سر بی حوصلگی در خیابان‌های تهران قدم می‌زند با دیدن یک کتاب با نام "گیرنده: منقطه جنگی" که به طور تصادفی به دستش می‌افتد با نامه‌هایی روبرو می‌شود که دانش‌‌آموزان از شهرای مختلف برای رزمندگان جبهه‌های جنگ تحمیلی نوشته‌اند. او آنها را می‌خواند و یکی از نامه‌ها تأثیر عجیبی بر روی او می‌گذارد. حالا به او سرنوشت نویسنده یکی از نامه‌ها علاقه‌مند شده است. سال‌ها از پایان جنگ گذشته است و او ناخواسته به سوی شهری می‌رود که دختری از آنجا، سال‌ها پیش، برای رزمنده‌ای نامه نوشته است و... دیگر داستان‌های این مجموعه عبارتند از: تالاب، روسان دارند از آب بالا می‌آیند، اتاق طبقه دوازدهم، سینمای مخفی و چند داستان دیگر.‏ مرتضی کربلایی لو متولد ١٣٥٦ نویسنده جوانی است که در داستان‌هایش باید منتظر وقوع حادثه‌ای بود که در آخرین لحظه‌ها رخ می‌دهد. "من مجردم خانوم" و "خیالات" کتاب‌هایی هستند که پیش‌تر از او منتشر شده است. کتاب "من مجردم خانوم" در بیست و دومین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی (بهمن ٨٣) مورد تشویق قرار گرفت.

کوچه پریدخت

2,200 تومان
ببین روشنک‌جان، این کوچه‌ای که الآن آسفالت شده، قبلاً خاکی بود، کوچه پریدخت. این جوب آبی که این وسط ساختن و خشکه، قبلاً نبود، اما یک راه‌آب باریک بودش که می‌رفت ته این پارکی که قبلاً خاکی بود و ما توش گُل‌کوچیک بازی می‌کردیم. اون ساختمون شیشه‌ای که می‌گی شبیه ساختمون‌های فضاییه، قبلاً یه خونه آجری بود که توش حوض داشت و چند تا درخت انجیر و خرمالو، درست کر خونه بغلیش، همون آجریه رو می‌گم، اون خونه رسول‌ایناست، شیشه‌اییه هم خونه ماست.
قدیما، خیلی سالای پیش توی اون زمین خاکی، بچه‌های محل وول می‌خوردن. فوتبال بازی می‌کردیم، تیله‌بازی، هفت‌سنگ، دخترا لی‌لی بازی می‌کردن. اما حالا که پارک شده و این همه وسیله هم توش داره، پرنده هم پر نمی‌زنه. اون موقع‌ها عصر که می‌شد رسول با سنگ می‌زد به شیشه ما، می‌پریدیم توی کوچه می‌رفتیم تو اون زمین خاکی و تا شب که با کتک و داد و دعوا می‌کشیدنمون تو خونه، بازی می‌کردیم. بابای رسول مغازه عطاری داشت، اون مغازه‌ای که اون‌جاست و کرکره‌هاش پایینه، همونه. بزرگ‌تر که شدیم با رسول هفته‌ای یه بار می‌رفتیم سینما، یه فیلم می‌دیدیم و تا یه هفته بعدش هزار بار جای هنرپیشه‌هاش بازی می‌کردیم. از فیلمای فارسی گرفته تا «وسترن» و هندی و «بروس لی». خلاصه هر چی که بود. کم‌کم من شدم عشق فیلم، هفته‌ای چند بار می‌رفتم سینما و بعدش می‌اومدم واسه رسول تعریف می‌کردم.