يک شب باحال تر از باحال

70,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب یک شب باحال تر از باحال اثر اینگرید فاند کرکهوف

داستانی طنز با ماجراهایی جور واجور و هیجان انگیز؛ فکر کنید با بچه ای شاد و شیطان هم سن و سال خودتان توی یک فروشگاه گیر افتاده اید و قرار است تا صبح که همه مشغول کار می شوند در آن جا بمانید، آن هم با کلی خوراکی خوشمزه و باحال که شبتان را می سازد، اما همین طور که در حال خوش گذرانی هستید از ورود دزدهایی بی رحم به فروشگاه با خبر شوید آن وقت چه کار می کنید؟ فلیکس و لوته دقیقا در چنین موقعیتی قرار دارند، بیایید باهم ماجرای آن ها را بخوانیم…
«لوته» همراه مادرش رفته فروشگاه. مشغول کتاب‌خواندن می‌شود. آن‌قدر غرقِ کتاب می‌شود که پاک فراموش می‌کند کجاست.
یک‌دفعه سرش را بالا می‌آورد و می‌بیند که ای دادِ بیداد! فروشگاه تعطیل شده. همه‌جا تاریک است و هیچ‌کس هم نیست. تمام درها را هم بسته‌اند.
اولش حسابی می‌ترسد. ولی از قرارِ معلوم پسرِ همسایه‌شان، «فلیکس»، هم توی همان فروشگاه گیر افتاده. به نظر فلیکس همه‌چیز باحال است.
حتی گیر‌افتادن توی فروشگاه. حالا یک فروشگاهِ خالی مانده و دو تا بچه‌ی بازیگوش! اولش همه‌چیز مثل رؤیاست.
بچه‌ها خوش‌حال و خندان آدامس، شکلات و چیپس بر‌می‌دارند و همه‌چیز برای یک جشن حسابی آماده است. اما ناگهان سروکله‌ی دو تا دزد بدجنس پیدا می‌شود. حالا چه اتفاقی می‌افتد؟

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

يک شب باحال تر از باحال

نویسنده
اینگرید فاندکرکهوف
مترجم
مهرنوش گلشاهی‌فر
نوبت چاپ
تعداد صفحات 102
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008869153
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “يک شب باحال تر از باحال”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پی‌گیر اخبار نباشید

30,000 تومان

معرفی کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید

رولف دوبلی در کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید مخاطبین خود را به ساختن زندگی‌ای شاد و به دور از هیاهو دعوت کرده است. او با توصیف کارکردهای مخرب پیگیری اخبارِ روز، توصیه‌هایی سودمند ارائه نموده که توجه بدان‌ها فرد را از چنگال اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های تلویزیونی نجات می‌دهد. گفتنی است که خوانش این کتاب صوتی، بر عهده‌ی عادل فردوسی پور، مجری ورزشی محبوب کشورمان بوده است.

درباره کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید:

عصری را که در آن به سر می‌بریم، عصر اطلاعات خوانده‌اند. این نامگذاری، مؤید نکته‌ای بسیار مهم و جالب توجه است: از میان بی‌شمار خصیصه‌ی متمایزکننده‌ی زمانه‌ی ما، از جمله علم‌محوری، تکنولوژی‌سالاری، سکولاریزه شدن و غیره و غیره، این وفور اطلاعات است که نشان اصلی زمانه‌ی ما تلقی می‌شود. به راستی چرا؟ جای تردید نیست که تسهیلِ انتشارِ اطلاعات دگرگونی‌هایی اساسی را در زیست اجتماعی انسان‌ها رقم زده است. ما مردمان امروز، برخلاف پدران و مادران خود، با یک کلیک ساده جهان را همچون شهر فرنگی پیش چشم خود می‌بینیم. ارتباطات مجازی دنیا را که پیش‌تر وسیع و مملو از شگفتی می‌نمود، برای ما کوچک و «دم‌دستی» کرده. به نحوی که دیگر به سختی فاصله‌ای میان خود و همنوعانمان در نقاط دور و نزدیک احساس می‌کنیم. انفجار اطلاعات و به تبع آن، تولد بنگاه‌های بزرگ خبررسانی، باعث کمرنگ شدن هرچه بیشتر شکاف‌های فرهنگی نیز شده است. پیگیری اخبار و دنبال کردن فضائل و رذایل آدمیانی از خاک و تبار دیگر، خواه و ناخواه این تصور را به ما القا می‌کند که آدمیزاد همه جا یک ذات واحد را از خود به نمایش می‌گذارد! البته این بحث بسیار مفصل‌تر و پیچیده‌تر از آن است که به نظر می‌آید. هدف از این مختصر، تنها بیان پاره‌ای از تفاوت‌های بنیادین عصر ما با اعصار پیشین بود. باری، وضعیت و تحولی که توصیف شد، همچون اغلب مسائلِ انسانی - اجتماعی، هم مزایایی برای جامعه‌ی انسانی به ارمغان آورده، هم دشواری‌ها و معضلاتی. رولف دولبی در کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید (Stop Reading the News) بر روی اثرات مخرب این وضعیت تمرکز کرده است. در واقع، تلاش او در اثر یادشده این بوده که ما را از تبعات روانی زیان‌باری آگاه سازد که قرار گرفتن در مسیر سیلِ ویرانگرِ اخبار و اطلاعات، به بار می‌آورد. کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید به شما خواهد آموخت که برای داشتن زندگی‌ای شاد و آکنده از آرامش، باید به بسیاری از الزامات زیست مدرن نه بگویید؛ باید بتوانید به اعتیادی نیرومند، نیرومندتر از اعتیاد به هر مواد مخدری، فائق آیید. این اعتیاد، اعتیاد به اخبار است. اخبار ریز و درشتی که از چپ و راست ما را احاطه کرده و به مرور باعث سرساممان شده‌اند. در این بین، خبر بد این است که این سرسام، علائم بیرونی ندارد! زمانی که معتاد ماده‌ای مخدر می‌شوید، بدن شما به اشکال گوناگون خطرات این اعتیاد را بهتان گوشزد می‌کند. اعتیاد به اخبار اما اینگونه نیست. ناگهان به خود می‌آیید و می‌بینید که در دام آن گرفتار آمده‌اید و هیچ راه فراری ندارید.
سفارش:0
باقی مانده:9

جای خالی سلوچ

480,000 تومان

خلاصه کتاب جای خالی سلوچ

داستان کتاب در روستایی به نام زمینج و با رفتن سلوچ اغاز می شود ، مردی که شغلش گچ کاری و تنورسازی و مغنی گری است ولی نمی تواند برای خود کاری پیدا کند و برای تهیه مایحتاج زندگی و سیر کردن شکم اعضای  خانواده به سختی افتاده و این اواخر نیز از سالار عبدالله ( یکی از شخصیت های کتاب ) مقداری پول قرض می کند.

مردی که در نهایت به علت خرد شدن غرور مردانه اش در یک  صبح روز زمستانی خانواده را رها کرده و ناپدید می شود. بعد رفتن سلوچ مرگان می ماند با چندین بچه بزرگ کوچک به نام های عباس، ابروا و هاجر به همراه قرض و بدهی های که از زمان سلوچ  باقی مانده ، بدهکارانی که به ظروف مسی خانه مرگان نیز رحم نمی کنند .

مرگان با رفتن سلوچ  در میان آشنایان و همسایه ها غریب می ماند و مورد هجوم نگاه و نیت های ناپاک آنها قرار می گیرد .  زنی که برای تهیه خرج و مخارج زندگی سختی های بسیاری می کشد و از انجام هیچ کاری دریغ نمی کند و به کارهای همانند گچ کاری و … که بسیار طاقت فرسا هستند تن می دهد .

او برای مدیریت کردن دخل و خرج زندگی می خواهد فرزندان را به کار جمع آوری هیزم  و فروش آن مشغول کند ولی عباس پسر بزرگ خانواده ، که با رفتن پدر حس رهایی از بند پیدا می کند ، تن به کار نمی دهد و وقت خود را صرف قماربازی و خوش گذردانی و تن پروری می کند.

پسر کوچکتر یا همان ابروا  با اینکه قد و قواره ی کوچکی دارد ولی کاری تر از برادر بزرگترش است و در خرج و مخارج به مادر کمک می کند و سختی زندگی را همراه مادر و خواهرش به دوش می گیرد .

علی گناو همسایه مرگان که مردی میانسال است در اثر صحبتهای زن قبلی اش ، مادرش را از خانه بیرون می کند و مادرش در اثر زندگی در خرابه از دنیا می رود ، او که زنش را مقصر مرگ مادرش می داند ، زنش را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده به طوری که زنش علیل می شود.

علی گناو در فکر ازدواج مجدد است به همین دلیل پیشنهاد ازدواج با هاجر که دختری نوجوان است را به مرگان می دهد ولی مرگان به شدت با این درخواست علی گناو مخالفت می کند ولی علی گناو با صحبت هایی همچون اینکه خانواده مرگان احتیاج به یه بزرگتر دارد تا از انها مراقبت کند و قول یافتن کار برای  عباس و ابروان ، رضایت مرگان را جلب می کند .

سرانجام علی گناو ، هاجر را به عقد خود در می آورد و هاجر به جای ازدواج با پسر دلیری که از اعماق وجود دوستش داشت، مجبور می شود زن دوم علی گناو میانسال شود.

بعد ازدواج ، علی گناو ابروان را در حمام عمومی خود مشغول می کند و عباس را شتربان شترهای پسر عموی خود می کند .

سفارش:4
باقی مانده:9

سايبان سرخ

7,000 تومان

معرفی کتاب سایبان سرخ

چشم بر‌ هم نمی‌گذارم/ خوش ندارم میان پلک‌ها / در هم بشکنم دنیا را... کتاب سایبان سرخ مجموعه‌شعری خواندنی به قلم علی عبداللهی، شاعر و هنرمند توانای معاصر است. اشعار این مجموعه در قالب شعر منثور (یا شعر سپید) سروده شده‌اند.

درباره کتاب سایبان سرخ

کتاب سایبان سرخ، سروده‌ی علی عبداللهی، از حدود چهل عنوان شعر منثور تشکیل شده است. این اشعار که اغلب به کوتاهیِ چند بندند، هر کدام عنوانی دارند که بیانگر تم اصلی شعر است. از جمله‌ی این عناوین می‌توان به «باد و درخت»، «ویرانی دنیا»، «تاریخدان عتیق»، «پیشگویی جنگل‌شناس»، «چنین گفت دریا»، «خانه‌ی سوگوار»، «درخشش‌های فریب»، «شطرنج‌باز» و «وارونگی هوا» اشاره کرد. ویژگی اشعار مجموعه‌ی سایبان سرخ ساده بودن آن‌هاست. این اشعار، مثل هر نمونه‌ی موفق دیگری از شعر منثور، ایده‌هایی شاعرانه و تصاویری خیال‌انگیز را در قالب ساده‌ترین جملات به مخاطب عرضه می‌دارند. با خواندن کتاب سایبان سرخ به ذهن شاعری نقب می‌زنیم که جهان را با عینک شگفتی و اعجاز می‌نگرد؛ شاعری که حرکت برگ هر درخت، تابش هرروزه‌ی نور خورشید و خروشانی موج‌های دریا، در نظرش به معجزه‌ای الهی شبیه است. کتاب سایبان سرخ توسط نشر چشمه در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.   گنجشک، گنجشک است ــ به قول تو ــ و قطار، قطار. ولی اگر گنجشکی روی ریل‌ها خوابش برد آیا قطار همان قطار است و گنجشک، همان گنجشک؟

استخوان

48,000 تومان
کاوه از میدان جنگ مرخصی گرفته یا گریخته است تا در روستای پدری، در کنار قوم و خویش، استراحت کند، سوگوار دوستی باشد، خاطراتی بیابد و در عاقبت کارش بیندیشد. اما مردی در آن‌جا به دنبال دختر گمشده‌اش است. کاوه درمی‌یابد که بسیاری به این روستای مرزی می‌آیند تا بگریزند.اما در میان سخنان و حدیث اقوامش درمی‌یابد که از خانواده‌ی خودش نیز بسیاری گمشده یا مفقودند. به دنبال پاسخی برای این معما می‌رود و با گذشته‌ی نامعلوم پدر و مادر خودش مواجه می‌شود. دیگر می‌کوشد تا راز زندگی مادرش را بداند و جوابی در چرایی تاریکی و ابهام سرگذشت وی بیابد. کاوه در این روستای پرت و دورافتاده، در مکانی که قبرستان عظیم‌ترین و مهم‌ترین بخش آن است، با سرگذشت خانواده‌اش روبه‌رو می‌شود، می‌کوشد تا از نقل‌قول‌ها و تصاویر و خاطرات داستانی سرراست ببافد و باز می‌فهمد که این ممکن نیست. گاه آن اطلاعات در تأیید یکدیگر است و گاه کل ساختمان روایت کاوه را به هم می‌ریزد. رمان استخوان بازتاب تلاش نسلی است که هویتی جعلی داشته است، با آن خوش بوده و از آن قصه‌ها و افسانه‌ها بافته است اما حوادث روزگار دروغین بودن آن‌همه را عریان کرده است. کسانی می‌گریزند تا از این واقعیت دردناک در امان باشند، عده‌ای کتمان می‌کنند و دل به همان قصه‌ها می‌بندند و گروهی سر در پی حقیقت می‌گذارند و از پا می‌افتند.

ماهی سفید کوچولو 2/ جشن تولد

32,000 تومان
توضیحات
«ماهی سفید کوچولو» همراه با دوستانش مشغول «قایم‌موشک‌»بازی هستند. نوبت ماهی سفید کوچولو است که چشم بگذارد و تا ۱۰ بشمارد و او شروع می‌کند به شمردن: «۱-۲-۳-۴-۵-۶-۷-۸-۹-۱۰…» وقتی‌ همه قایم شدند، حالا نوبت ماهی سفید کوچولوست که چشم‌هایش را باز کند و دنبال دوستانش بگردد. او به دور‌و‌برش نگاه می‌کند و یک‌دفعه ۱ حلزون زرد کوچولو می‌بیند. بعد بلند می‌گوید: «گیر افتادی. گیر افتادی.» کمی جلوتر، پشت صخره ۲ تا توتیای دریایی پیدا می‌کند و داد می‌زند: «گیر افتادی. گیر افتادی.» چقدر هیجان‌انگیز. او دارد تمام دوستانش را پیدا می‌کند. به نظر شما، ماهی سفید کوچولو قرار است چند دوست دیگر را پیدا کند؟ آن‌ها کجا قایم شده‌اند؟

امروز ماهی سفید کوچولو دوساله میشود.

همهی موجودات دریایی به جشن تولدش میآیند:

یک تُپُل و یک لاغر. یک دراز و یک کوتاه و…

کتابی خلاقانه دربارهی

مفاهیم پایهی ریاضی؛ مفهوم تضاد

سفارش:0
باقی مانده:1

سگ سفید

98,000 تومان

در بخشی از کتاب سگ سفید می‌خوانیم

به دفتر جک رفتم اما کسی آن‌جا نبود. جک در استودیو مشغول نظارت بر بازی بوزینه‌اش بود که برای خود ستاره‌ای بود و در فیلم بوزینه‌ایِ رومئو و ژولیت که برای تلویزیون تهیه می‌شد بازی می‌کرد. به خانه برگشتم. همسرم به جلسه‌ای رفته بود. جلسه‌ی Urben Leag بود و کارش آماده کردن سیاهان بی‌کار شده بود، تا بتوانند باز کاری پیدا کنند. میان بی‌کارماندگان سیاه بی‌کارِ واقعی نسبتاً کم است. علت بی‌کاری‌شان این است که به آن‌ها کار نمی‌دهند. همین! سندیکاهای تبهکاری همه‌ی درها را بر آن‌ها می‌بندند. لیبرال‌های متعهد که علیه تبعیض نژادی مبارزه می‌کنند بعدازظهر در منزل یک استاد هنرهای نمایشی جلسه‌ای داشتند و من البته از شرکت در آن خودداری کردم. به آن‌ها توضیح داده بودم که با زحمتِ زیاد توانسته‌ام خود را از شر ویتنام و بیافرا و کشتار سرخ‌پوستان در آمازون و سیل‌های برزیل و سرنوشت روشنفکران در شوروی خلاص کنم. آدم باید بتواند جلوِ خودش را بگیرد. در هر کار باید اندازه نگه داشت. الفانتیازیس پوست می‌دانید چیست؟ وقتی است که پوست‌تان روی بدن دیگران درد می‌گیرد. گفتم برای من دیگر کافی است. دیگر نمی‌خواهم به شیوه‌ی امریکایی هم رنج بکشم. این را هم باید اعتراف کنم که از این آقای استادی که جلسه‌ی هم‌بستگی با مبارزان سیاه در خانه‌اش تشکیل می‌شد بسیار بیزار بودم. او یک phoney نمونه‌ی کالیفرنیایی بود، یعنی یک متظاهرِ متقلب. یکی از «مترقی‌نمایانی» که جامعه‌ی مصرف ما را محکوم می‌کنند اما از شما پول قرض می‌گیرند تا در خریدوفروش زمین و مستغلات سودی به جیب بزنند. من از کسانی که اعتقادشان به آزادی نه حاصل تعمق در جامعه، بلکه نتیجه‌ی شکاف پنهان روانی‌شان است متنفرم. اگر جوان‌ها به بعضی پیروان فروید که می‌کوشند افراد را با جامعه‌ای بیمار سازگار کنند بحق خرده می‌گیرند، عمل عکس، یعنی کوشش در سازگار کردن جامعه با روان بیمارِ خود هم مشکلی را حل نمی‌کند.