کتاب سال های سگی

225,000 تومان

معرفی کتاب سال های سگی
رمان سال های سگی، رمانی نوشته ی ماریو بارگاس یوسا است که در سال 1963 انتشار یافت. رمان، داستان نوجوانانی در یک مدرسه ی نظامی در پرو را روایت می کند که تلاش می کنند تا از محیط خشونت بار و خصومت آمیز پیرامون شان جان سالم به در ببرند.

فساد موجود در این مدرسه ی نظامی، انعکاس دهنده ی تباهی ها و مشکلات بزرگتری است که پرو را تحت تأثیر قرار می دهند. کتاب، دارای ساختاری پیچیده ، خط روایی غیرخطی و راویان متعدد است.

شایان ذکر است که ارتش پرو پس از انتشار رمان سال های سگی، صدها نسخه از آن را در مراسمی رسمی به آتش کشید و از بین برد.
داستان، ماجرای دزدیده شدن یکی از برگه های امتحانی توسط دانشجویی به نام کاوا را دنبال می کند.

این دزدی، به دستور جگوار، دانشجوی ارشد و بی رحم این مدرسه ی نظامی، انجام شده است. دانشجویی تازه وارد و پایین رتبه، ماجرای دزدی را گزارش می دهد و جگوار، در خلال مانورهای نظامی از او انتقام می گیرد.

مقامات ارشد و مدیران که به شدت نگران وجهه و آبروی مدرسه هستند، خود را به ندانستن زده و مدارک و شواهد نشان دهنده ی جرم جگوار را نادیده می گیرند.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب سال های سگی

نویسنده
ماریو وارگاس یوسا
مترجم
احمد گلشیری
نوبت چاپ 12
تعداد صفحات 560
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید
نوع کاغذ ———
وزن 438 گرم
شابک
9789643512132

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.438 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب سال های سگی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جستاری در خصوص فاهمه بشری

495,000 تومان
اگر حتي نيمي از آن لذتي را در خواندن‌اش داشته باشي که من در نوشتن‌اش داشته‌ام تو همان قدر پول‌ات را هدر رفته خواهي يافت که من زحمات‌ام را" از رقعه به خواننده جستاري در خصوص فاهمه‌ي بشري اولين و مفصّل‌ترين متن نظام‌مند در سنّت تجربه‌گرايي است جان لاک (1704-1632) کار در مورد جستار را از حوالي سال 1671 شروع کرد و اولين ويراست‌اش را در 1689 منتشر کرده که به سرعت مورد اقبال جوامع فلسفي قرار گرفت و در همان سال‌هاي باقي مانده از حيات لاک بارها منتشر و به زبان‌هاي ديگر ترجمه شد بعضي از مشهورترين و پرنفوذترين مباحث جستار که لاک با تفصيل زياد به آن‌ها مي پردازد. - عبارت اند از: برهان‌هاي متعدد براي اينکه انسان‌ها فاقد ايده‌هاي فطري‌اند (و بحث در اينکه اين فقدان، اخلالي در دين و اخلاق ايجاد نمي‌کند)، کيفيات اوليه و ثانويه، حافظه امر نامتناهي، ضرورت و اختيار، هويت شخصي، نام‌هاي جوهرها، ذات واقعي و ذات نامي، نقص‌هاي زبان، دانش شهودي و برهاني، دانش بشر درباره‌ي خدا، نسبت ايمان و خرد. آخرين ويراست جستار در سال 1700 منتشر شد و ترجمه ي فارسي بر اساس چاپ استاندارد 1975 است.

کتاب چوب بدست های ورزیل

80,000 تومان
معرفی کتاب چوب بدست های ورزیل “چوب بدستهای ورزیل” اثر جاودانه ای است از “غلامحسین ساعدی” ملقب به “گوهرمراد” که در آن به خوبی، دیدگاه نویسنده را نسبت به حضور بیگانگان در کشور، به تصویر می کشد. “چوب بدستهای ورزیل” قصه ی مردم یک روستا است که زمین های کشاورزی شان، که در واقع یگانه دارایی و سرمایه ی این مردم است، توسط گرازها مورد حمله قرار گرفته است و حال آن ها باید فکر چاره ای باشند. در شروع نمایش نامه با شخصیتی به نام “محرم” مواجهیم که همه ی محصولش، طعمه ی گراز شده و نه تنها سایر اهالی روستا به فکر کمک برای عبور او از این بحران نیستند، بلکه اعتقاد دارند حتما عملی از محرم سر زده که گرازها به زمین های او حمله کرده اند. این اتفاق سبب می شود تا محرم خود را در میان این اهالی تنها ببیند و بفهمد که زبان و درد مشترکی با آن ها ندارد؛ پس در قبای یک عاقل دیوانه نظیر بهلول درآمده و در طول نمایش نامه ی “چوب بدستهای ورزیل”، با زبان اشاره و کنایه، اشتباهات اهالی را به آنان گوشزد می کند؛ اما کجاست گوش شنوایی؟خیلی زود مشکل همه گیر می شود و مردم روستا هرچه می کنند نمی توانند گرازها را فراری دهند؛ پس تصمیم می گیرند به روستای مجاور رفته و از آن ها طلب مشورت و یاری کنند. در آنجا شخصیتی به نام “موسیو” وارد داستان می شود که راه حلی به اهالی روستا پیشنهاد می کند و آنان غافل از اینکه این راه حل، مشکل جدید و بزرگ تری برایشان خواهد بود، آن را می پذیرند. این نمایش نامه، آیینه ی نگرانی های “غلامحسین ساعدی” در برابر اشغال و استثمار است و به شکلی نمادین و درخشان، خطاها و رنج های مردم را نشان می دهد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

عشاق نامدار

425,000 تومان
کتاب عشاق نامدار: فرانسه و روسیه اثری است به ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری و چاپ انتشارات نگاه. اثر حاضر پیش از این در اواخر دهه چهلم شمسی به صورت پاورقی منتشر شده و ماجرای آن از روزهای چهارده سالگی لویی چهاردهم که پسری زیبارو و جذاب بود آغاز می شود، نوجوانی که ناگزیر توجه همه را به خود جلب می کرد تا آن جا که مادرش دستور داد تا او دیگر با هیچ زنی در اتاق خود تنها نباشد؛ اما جایی خارج از چهاردیواری قصر، پسر با دختر باغبان دیدار کرد و این دیدار حسی را در پسر برانگیخت که موجب شد رابطه ای مهرآمیز میان او و دخترک سربگیرد. بعد از کشف این رابطه تنها بودن پسر با هر زنی در هرجایی ممنوع شد و دختر باغبان از قصر اخراج و پیش خاله اش فرستاده شد. اما این منع حضور زنان به تنهایی در کنار لویی مدت زیادی دوام نیاورد زیرا مادر ترسید پسرش دچار مشکل گردد و نسبت به زنان بی مهر شود. ماجرا همین گونه پیش می رود تا جایی که پسر به تخت سلطنت تکیه می زند و صاحب فرزند می شود، فرزندی که قرار است نائب السلطنه او باشد کسی که در اصیل زادگی و حیا بسیار عقب تر لویی چهاردهم است… . . .

کمک! پدر و مادرها به مدرسه می‌آیند ۱۰

5,500 تومان
مجموعه جدید«مدرسه نابودکنندگان اژدها» ماجراهای جالب «ویگلاف» پسربچه‌ای را روایت می‌کند که از دست برادرانش کتک می‌خورد و توسط پدر و مادرش استثمار می‌شود. یک روز، خواننده دوره‌گردی به او می‌گوید که یک قهرمان به دنیا آمده است ولی ویگلاف در زندگی‌اش کاری به جز سابیدن ظرف‌ها و غذا دادن به خوک‌ها بلد نیست. ویگلاف اعلامیه‌ای را که بر روی درخت اعلانات زده شده می‌بیند و به ناگاه زندگی‌اش تغییر می‌کند چرا که او تصمیم گرفته وارد مدرسه نابودکنندگان اژدها بشود و راه و رسم کشتن اژدها را یاد بگیرد. اما مشکل بزرگی که سر راه اوست این است که او حتی نمی‌تواند به یک عنکبوت آسیب برساند چه برسد به یک اژدهای غول‌پیکر! خوشبختانه او که در مدرسه دوستان خوبی پیدا کرده حالا یک سلاح مخفی نیز دارد. او بلد است که از مغز خود استفاده کند. مجموعه «نابودکنندگان اژدها» داستان‌های جالبی هستند که همه چیز را به شوخی می‌گیرند و هیچ‌چیز در این داستان‌ها از شوخی در امان نیست: خانواده ویگلاف، برادران کودن و تنبلش که مدام کتک‌کاری می‌کنند، پدر خانواده و معلم‌ها و . . . داستانهایی پر از خنده و شوخی که حتی سخت‌گیرترین خوانندگان را علاقه‌مند می‌کند. «فرزانه مهری» مترجم این کتاب‌ها در کارنامه کاری خود ترجمه 7 جلدی مانولیتوها را دارد که از ترجمه آنها در شورای کتاب کودک (بهمن 86) تقدیر به عمل آمد. همچنین کتاب «مامی جون کم حافظه» نوشته هروه ژوان در چهارمین دوره جشنواره کتاب‌های برتر انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان به عنوان کتاب برگزیده انتخاب شد.

وقتی زمان ایستاد

11,000 تومان
« تریستان » تصور چنین ماه بدی را نداشت . حتی خوابش را هم نمی‌دید . اولش برای اینکه خانواده او به شهر دیگری اسباب‌کشی کرده بودند . تریستان به کل با این اسباب‌کشی مخالف بود . ماجرای اسباب‌کشی ممکن است به نظرتان خیلی هم بد نیاید اما مشکل از جایی شروع شد که « بِلا » خواهر بزرگترش بهترین اتاق خانه را برای خودش بر می‌دارد. بدتر از همه این بود که پدر و مادر او بعد از شروع مدارس تازه به فکر اسباب‌کشی افتاده بودند . این دیگر قوز بالای قوز بود ، دقیقاً موقعی که حتی بچه‌های تازه وارد هم داشتنند کم‌کم در مدرسه جا می‌افتادند . تریستان از آن بچه‌های تازه وارد نبود ، بلکه تازه وارد تازه از راه رسیده بود . به خاطر همین شهر جدید ، مدرسه جدید ، خانه جدید و اتاق جدید مزخرفش زانوی غم بغل کرده و گوشه اتاق کز کرده بود ، مادرش دنبال راه چاره‌ای بود که شاید بتواند کاری کند که تریستان یک خرده از این شهر خوشش بیاید . بنابراین از آنجایی که تریستان کشته مرده حیوان‌ها بود و شهر قبلی آنها هم باغ وحش نداشت به او گفته بود که اینجا باغ‌ وحش دارد . مادرش به او قول داده بود که شنبه با هم به باغ وحش بروند . دان گیلمور نویسنده ، روزنامه نگار و ویراستار است . او کارهای مصور زیادی در کارنامه خود دارد . کتاب‌های کودکانه او جوایز ارزنده بسیاری برایش به ارمغان آورده‌اند . از جمله جایزه « گاورنر جنرال » و جایزه کتاب     « آقای کریستی » . کتاب « وقتی زمان ایستاد » اولین گام او در زمینه ادبیات نوجوانان است . کتاب « وقتی زمان ایستاد » در ١٨٨ صفحه راهی بازار نشر شده است .