کتاب چگونه داستان بنویسیم

142,500 تومان

معرفی کتاب چگونه داستان بنویسیم
در این کتاب با آوردن مثال های ساده سعی شده است داستان را با زندگی خودمان تطبیق دهیم و راه نوشتن آن را خوب یاد بگیریم، تا بتوانیم به راحتی اتفاقاتی را که همه روزه با آن مواجه می شویم یا در اطرافمان می بینیم یا در ذهنمان می سازیم، در قالب داستان بریزیم و برای دیگران نقل کنیم.

.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب چگونه داستان بنویسیم

نویسنده
صدیقه اسماعیل لو
مترجم
———
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 208
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
آموزشی
نوع کاغذ ———
وزن 260 گرم
شابک
9789643512507

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.26 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب چگونه داستان بنویسیم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مبانی جغرافیای روستایی

قیمت اصلی: 96,000 تومان بود.قیمت فعلی: 60,000 تومان.
این کتاب برای دانشجویان رشته جغرافیا در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به عنوان منبع اصلی درس «مبانی جغرافیای روستایی» به ارزش 2 واحد تدوین شده است. امید می‌رود علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقه‌مندان نیز از آن بهره‌مند شوند. فهرست: پیشگفتار فصل اول: شالوده‌ها و تعاریف فصل دوم: روش بررسی در جغرافیای روستایی فصل سوم: ساختار مکانی سکونتگاههای روستایی فصل چهارم: بافت کالبدی سکونتگاههای روستایی فصل پنجم: ویژگیهای اجتماعی ـ اقتصادی سکونتگاههای روستایی فصل ششم: روابط شهر و روستا فصل هفتم: برنامه‌ریزی و توسعه روستایی واژه‌نامه هر فصل شامل منابع برای مطالعه بیشتر است.  

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کتاب راه بی سرانجام

100,000 تومان
معرفی کتاب راه بی سرانجام جنگ اوّل جهانی بیشتر به عنوان واقعه‌ای به یاد مانده است که به دلیل پایان دادن به عمر پاره‌ای از امپراتوری‌های بزرگ، زمینه‌ساز حیات مجدد گروهی از ملل کوچک‌تر و تشکیل یک رشته کشورهای جدید شد. اما جنگ اوّل جهانی جنبۀ دیگری داشت که بدان کمتر پرداخته شده است؛ یعنی پایان دادن به حیات نسبتاً مستقل پاره‌ای از ملل کوچک‌تر که در این فراز و نشیب همان حداقل موجودیت پیشین را نیز از دست داده و متلاشی شدند.راه بی‌سرانجام، نگاهی به سرگذشت آسوریان در جنگ جهانی اوّل مرور کوتاهی است بر این تجربۀ دردناک به گونه‌ای که در اسناد و گزارش‌های ایرانی منعکس شده‌اند.
سفارش:0
باقی مانده:1

آموزش و پرورش ابتدایی، راهنمایی تحصیلی و متوسطه

8,000 تومان
نویسنده احمد صافی مترجم —————– نوبت چاپ 20 تعداد صفحات 252 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1402 سال

عشق صوفیانه

330,000 تومان
اين کتاب شرح ارجمندترين سخن صوفيه، يعني حديث عشق است که آن را استوارترين رشته ‌ي پيوند يا وصلت روحاني ميان حق و خلق دانسته‌اند و از سوي ديگر عشق انساني را نيز منهاج عشق رباني ديده، عشق خلق را تجلي عشق حق شمرده و در صف عشق الهي قياس از عشق انساني گرفته‌اند. آنان «جوهر محبت و نايره‌ي آتش عشق» را خاصيتي شمرده‌اند که انسان بدان ممتاز است و بر آن بوده‌اند که تاثير کيميا کار عشق است که مي‌تواند ديوي را فرشته کند و يزيدي را به مرتبه بايزيدي برساند. اين کتاب بررسي جامعي است از ديدگاه‌ هاي صوفيه در باب عشق و با تتبع تفصيلي در اهم آثار بزرگان تصوف و نقل بسياري از سخنان نغز و بديع آنان در اين باب بر گوشه‌ هاي مختلف اين بحث روشني افکنده است.

مفهوم اضطراب (تعمقی ساده با گرایش روان‌شناختی درباره مسئله گناه موروثی در علم اصول دین)

210,000 تومان
کيرکگور در ديباچه‌ي مفهوم اضطراب ادعا مي‌کند قصد دارد اين کتاب را به همان سرراستي بنويسد که مرغان هوا آواز سرمي‌دهند. او مي‌گويد، گناه اول هر فردي از ابناي بشر شبيه گناه اول آدم ابوالبشر است. سپس به سراغ اضطراب مي‌رود و فرق مي‌گذارد ميان اضطراب عيني (برون‌ذاتي) و اضطراب ذهني (درون‌ذاتي) و رابطه‌ي آن را با آزادي برجسته مي‌سازد: امکانِ آزادي در اضطراب عرض اندام مي‌کند. کيرکگور اضطراب را ترس يا دلهره‌اي نامشخص مي‌داند که پيش‌شرط آزادي (و به همين سبب، پيش‌شرط گناه) است زيرا اضطراب همانا تصديق وضع کنوني ما و بازشناخت ماهيت امکان است. در اينجا کيرکگور در مقام متفکري مسيحي بحث مي‌کند و تا بخواهيد از متن کتاب مقدس نقل مي‌کند و خيلي وقت‌ها از عبارت‌هايي استفاده مي‌کند از زبان‌هاي ديگر متني که براي فيلسوفان و کيرکگورپژوهان جذاب خواهد بود اما خوانندگاني را که علايق عام‌تر دارند دچار اضطراب خواهد ساخت.