فلسفهای برای زندگی
فلسفه رواقی یکی از رایجترین و مردمیترین مکاتب فلسفی در روم باستان بود. نویسنده این کتاب خود آموزههای فلسفه رواقی را در زندگی به کار میبندد و در اثر حاضر تجارب شخصیاش را با خواننده در میان میگذارد. خوانندگان این کتاب میآموزند که چگونه دلهره و نگرانی را به حداقل برسانند و چگونه گذشته را فراموش کنند و به چیزهایی بیندیشند که هماکنون تحت کنترلشان است؛به علاوه یاد میگیرند چگونه با توهین، سالمندی و وسوسه جستجوی ثروت و شهرت مقابله کنند. در یک کلام فلسفهای برای زندگی به مخاطبان نشان میدهد که چطور به ناظران فکور زندگی خود بدل شوند. اینگونه است که رواقیان به زندگانی با کمترین رنج و بیشترین خشنودی امید میبندند.
ماجراهای جاودان در فلسفه
ماجراهای فلسفی که این کتاب شرح آنها را به عهده گرفته است از همه سرگذشتهای دلانگیز جذابتر و خواندنیترند، زیرا هیچ سیر و سیاحتی پرشورتر از صعود به قله حکمت و دانش نیست. این کتاب کسانی را که ذهنی روشن و قلبی مشتاِ دارند به تماشای بزرگترین و جذابترین درام روحی جهان میخواند و زندگی دراماتیک و شورانگیز بزرگترین اندیشمندان را از مقابل نظرشان میگذراند.
تاریخچۀ فلسفه
کتاب حاضر به معرفی متفکران بزرگ فلسفه غرب میپردازد و مهم ترین نظریات آنها را درباره دنیا و روش بهتر زیستن بررسی میکند. «نایجل واربرتون» در فصلهای چهل گانه این کتاب ما را به گشت و گذار در عمده ترین نظریات تاریخ فلسفه میبرد. او داستانهای جالب توجه و اغلب عجیب و غریبی در باره مرگ و زندگی فلاسفهای بازگو میکند که ما را به تاُمل وا میدارند. نایجل واربرتون نه تنها تاریخچه فلسفه را به شکلی قابل درک روایت میکند، بلکه ما را به فکر کردن، بحث کردن، استدلال کردن و سوْال کردن ترغیب میکند.
تاریخچه کوتاهی از فلسفه خلاصهای از جستجوی همیشگی بشر در زمینه درک فلسفی بهدست میدهد و از خواننده دعوت میکند که در این بحث جذاب شرکت کند. بحثی که از چرایی ماهیت واقعیت و روش زندگی آغاز میشود. پرسشهایی که ذهن سقراط حکیم را به خود مشغول کرده بود و او را هر روز به بازار آتن میکشاند تا سؤالات عجیب خود را از مردم بپرسد و ذهن آنها را برآشوبد. چون با پرسیدن این سؤالات به آنها نشان میداد که چقدر درکشان از دانستههایشان اندک است.
کارل مارکس
این کتاب در صدد شرح و تفسیر فلسفه کارل مارکس است. ولی نخستین پرسشی که باید بدان پاسخ داد این است که آیا مارکس اصلاً فلسفهای دارد یا نه. آموزش اصلی دانشگاهیای که مارکس دید در فلسفه بود، ولی او در اندیشۀ دوران کمالش بر اقتصاد سیاسی و تاریخ سرمایهداری متمرکز شد و معمولاً به نادیده گرفتن جنبۀ فلسفی حتی نظریههای خودش تمایل داشت. او در نوشتههای اولیهاش، غالباً بهطور مستقیم به مسائل فلسفی نمیپرداخت، بلکه به چنین مسائلی تنها در جریان بسط ایدههای خود دربارۀ جامعه معاصر یا انتقادکردن از ایدههای دیگران توجه میکرد. اگر بتوان مارکس را فیلسوف توصیف کرد، احتمالاً دقیقتر است که او را اقتصاددان، مورخ، نظریهپرداز سیاسی یا جامعهشناس، و از همه بالاتر سازماندهندۀ طبقه کارگر و انقلابی توصیف کرد. با وجود این، وقتی سخن از فلسفه مارکس میگوییم، بیدرنگ معلوم نیست که از چه صحبت میکنیم. با این وجود کارل مارکس متفکری نظاممند بود که اهمیت زیادی به روشهای زیربنایی و اهداف نظریهاش و دیدگاه کلی راجع به وضع ناگوار انسانی که در آن بیان شده بود میداد. او در سال ١٨١٨ در شهر «تریر» در کنار رود راین متولد شد. در سال ١٨٣٥ وارد دانشگاه بن شد، جایی که قرار بود حقوق بخواند. یک سال بعد به دانشگاه برلین رفت. در سال ١٨٤١ دکترایش را از دانشگاه ینا دریافت کرد. مارکس و رفیق همراهش انگلس نقشی کلیدی در تأسیس اتحادیۀ کمونیستی ایفا کردند. آنها مانیفست حزب کمونیست را در سال ١٨٤٨ منتشر کردند
زبان اصالت
کتاب زبان اصالت در ایدئولوژی آلمانی، اثر تئودور آدورنو، عمدتاً پژوهشی است در حقانیت یا ناحقانیت مضمون شماری از واژهها و اصطلاحات از قبیل اگزیستانسیالیسم، در مقام تصمیم، توسل، التزام، رویارویی، اظهار، طلب، خلوص، اصالت یا خویشمندی، نااصالت، شکر و هستی به سوی مرگ. آماج انتقاد آدورنو در اینجا عمدتاً فلسفۀ اگزیستانس و اصحاب آن (کییرکگور، هایدگر، یاسپرس) و شعر نو رمانتیک آلمانی است.
آدورنو بر آن است که زبان اصالتیان در پاسخ به فقدان معنا، ازخودبیگانگی، انسانیتزدودگی، کالاشدگی و شیءوارگی و به طور کلی بحرانهای جهان سرمایهداری در دام میافتد. این بدین خاطر است که اصحاب فلسفۀ اگزیستانس همواره از خرد دیالکتیکی غفلت میکنند و تقابل تاریخی ذهنیت و فعلیت را نادیده میگیرند. به باور آدورنو فقدان همین خرد انتقادی و دیالکتیکی است که فلسفههای وجودی را در دام نوعی مرجعیت ایئولوژیکی و کیشمدارانه میاندازد که نه چون دینِ ذاتاً آنجهانی پیامآور رستگاری ابدی و بقا و قرار روح است، و نه به امری بهراستی انضمامی و بالفعل که بتواند در سیستم مبادلۀ جامعۀ سرمایهداری امنیتی حاصل آورد بازمیگردد. تنها چیزی که از آن میماند عرض ارادت به آداب شریعتی تهی از جانمایۀ دین و صرفاً مفید به حال تثبیت وضع موجود به نفع نیروهای سلطه است.
ترلان
شخصیت های اصلی داستان دو دختر به نام های ترلان و رعنا هستند؛ دو دوست هم مدرسه ای که تصمیم می گیرند پاسبان شوند. آن ها به تهران می آیند و پس از گذراندن دوره ی آموزشی سخت و پررنج، سرانجام به آرزویشان می رسند. ترلان که دختری کتاب خوان و اهل نوشتن است درباره ی اتفاقاتی که در این محیط رخ می دهد می نویسد. او ساکت است و اهل رفتارها و کارهای دخترانه نیست.
گاوخونی
"گاوخونی" به قلم "جعفر مدرس صادقی" داستانی است تاثیرگذار که با زبانی ساده و نثری روان نگارش شده است. "گاوخونی" قصه ی مردی است جوان که بعد از ترک زادگاهش اصفهان و آمدن به تهران، هنوز در خاطرات گذشته سیر می کند و نتوانسته از آنجا دل بکند. او با دو نفر از دوستان خود در یک خانه زندگی می کند و درگیر گذشته ها و یاد پدری است که با او ارتباط عمیقی داشته و سپس او را از دست داده است. یاد پدر از ذهن او پاک نمی شود و انگار نه او و نه پدرش میلی به جدایی و گسستن این پیوند ندارند. این پیوند در خواب هایی که او می بیند حفظ شده و در پل هایی که میان خواب و بیداری زده می شود، "جعفر مدرس صادقی" داستان "گاوخونی" را فصل به فصل می آفریند.
وجه تشابه تمام خواب های مرد، باتلاق "گاوخونی" است و همه چیز به آنجا برمی گردد. فضای "گاوخونی" برای او مبهم و هراس آمیز است، باتلاق، روح او را به درون خود می خواند اما اوضاع برای پدرش فرق می کند و او آزاد و رها در "گاوخونی" آب تنی می کند. آیا این مرگ است که چنین تفاوتی را برای پدر و پسر رقم زده یا مفهوم دیگری در پس داستان "گاوخونی" نهفته است؟ در کنار این مضمون ماورایی، "جعفر مدرس صادقی" نگاهی به پدیده های اجتماعی نیز داشته و علاوه بر خرده گرفتن بر بسیاری از سنن اجتماعی، تصویر بسیار هنرمندانه ای از ازدواج و زندگی زناشویی را به همراه جنبه های مختلف آن و پیامد و دستاوردهایش به خوانندگان ارائه نموده است.