فرار کن، خرگوش
جان هویر آپدایک در تمام آثارش، بخصوص چهارگانه خرگوش، به مضمون رنجکشیدن و تنها ماندن شخصیت اصلیاش در برابر ارزشهای کذایی زندگی عامه میپردازد. هری آنگستروم، ملقب به خرگوش، موجود همیشه فراری و گریزان، از مفهوم واقعگرایانه عشق در کانون خانوادهاش و در اجتماع دلزده و سرخورده میشود. مثل پرومتهاوس اساطیر یونان سر به شورش برمیدارد، اما شورش بیپشتوانه فرجامی چون فرجام سیزیف دارد،«هری» شورش میکند و شکست میخورد و میگریزد، اما در پایان راه به بلوغ میرسد، یعنی تسلیم میشود، اما تسلیم نه به معنای حقیرانه آن، بلکه به معنای ترک عصیان و جستجوی ارزشهایی دیگرگونه که بتوان با تکیه بر آنها برای واژههایی چون عشق، ایثار، ارزش و زندگی مفاهیمی دیگر گونه کشف کرد. سهیل سمّی مترجم نام آشنای ادبیات جهان تاکنون آثاری متفاوت از نویسندگان بزرگ چون مارگارت اتوود، هنری میلر، ماری رنولت و کازوئوایشی گورو را ترجمه کرده است. او بهخاطر ترجمه کتاب «اپرای شناور» نوشته جان بارت، نویسنده آمریکایی، برنده جایزه بهترین ترجمه آثار داستانی غیر ایرانی از جایزه ادبی روزی روزگاری در سال ٨٧ شد.
مامان عزیزم
این کتاب مجموعه نامههایی از بودلر ، فلوبر ، آندره ژید ، مارسل پروست ، فاکنر ، همینگوی ، آنتوان دوسنت اگزوپری و . . . به مادرانشان است . این نامهها شاهدی بر ماجراهای پرشور ، مشاجرات و آشتیها ، غمها و شادیهای این نویسندگان بزرگ با زنی است که به آنها زندگی بخشیده است . این نامهها همگی بیانگر لحظات خاص کودکی آنهاست که زمانی را در کنار مادران خود سپری میکنند . اما بعدها که مشکلات سر بر میآورند و اختلافات گاهی به جدایی مادران و پسران میانجامد و آنها را از هم جدا میکند ، ولی منجر به آن نمیشود که احساس جایگزین ناپذیر عشقی بدون مرز ، از بین برود .
امروزه گذر زمان و پیشرفت باعث تغییرات بنیادین در مفاهیم ساده زندگی شده است . تحول در عرصه حمل و نقل موجب شده است که فرایند جابجایی و سفر آهنگ سریعتری پیدا کند ، مفاهیمی چون « سفر » ، « دوری » و « غربت » دگرگون شود و مفاهیمی مانند « بیخبری » و « انتظار خبر » کمابیش رنگ ببازد . با آمدن ابزارهایی چون ایمیل ، نامهنگاری خیلی کمتر از قبل شده است . از این قرار احتمال گردآوری مجموعهای مانند این کتاب در مورد نویسندگان امروز و دوران پیشرو کمتر شده است. نامهها ، همواره روشنگر برخی زوایای زندگی نویسندگان بودهاند که غالباً با شیوه تفکر و آثارشان ارتباطی انکارناپذیر دارد . نویسندگانی که در این مجموعه نامههایشان گرد آمده است ، همانطوری مینویسند که دنیای پیرامونشان را دیدهاند .
لئوناردو داوینچی
دمیتری مرشکفسکی نویسنده نامدار روس و پرچمدار مکتب سمبولیسم در ادبیات این کشور با استفاده از منابع عصر خویش زندگی لئوناردو را در داستانی گردآورده که پس از صد سال هنوز هم بیرقیب و بیهمتاست.
نویسنده با قلمی توانا و در قالبی پرنقش و نگار از پس و ورای «اسطوره» لئوناردو به شخصیت و ذات درون این بزرگمرد میپردازد و هنرمند را در مقاطع گوناگون زندگیاش ـ از نوجوان تشنه علم و آموزش تا پژوهشگر پرجوش و خروش ریاضیات و هنر و حکیمی که در خفا و به رغم ممنوعیت و خطر بدن انسان را کالبدشکافی میکند ـ میکاود.
نقدی بر این کتاب
گورستان اهل فرنگ
در اوایل دوران استعمار سیرالئون توسط انگلیسیها، اکثر میسیونرهای مذهبی و کارمندان سفیدپوست اداره مستعمرات بر اثر آب و هوای سالم این سرزمین و انواع بیماریهای استوایی تلف شدند. انگلیسیها در آن سالها کشور سیرالئون را به طعنه "قبر مرد سفید" یا "گورستان اهل فرنگ" مینامیدند.
این کتاب پژوهش رندانهای است درباره سنت سحر و جادو در غرب آفریقا و برخورد و مقابله دو فرهنگ کاملاً متضاد در دوران "جنگ تمدنها" و در عین حال داستانی است مهیج که خواننده را تا صفحه آخر مسحور میکند.
دولینگ متولد سال ١٩٥٥ در اوماها (ایالت نبراسکا) است که پس از تحصیلات دانشگاهی در رشته ادبیات انگلیسی مدتی به عنوان فیزیوتراپ در بیمارستان به کار پرداخت. جواد سیداشرف پیش از این کتابهای پرفروش "حشاشین"، "دختر مغول" و "مفتش و راهبه" را ترجمه کرده است.
گرگ مغول
شانزده ساله بودم، تنم کامل بود و میل مهیب ویرانگری در من زبانه میکشید... بوئورچو، نزدیکترین دوست تموچین، در آستانه خواب ابدی گذشتهها را مرور میکند: ـ آمادهای؟ رنجیدم. ـ عجب پرسشی، من مغولم. و اکنون ترک اسب آن که زندگیاش سراسر وقف عطشناکترین مرد روزگار بوده، آماده است تا مخاطب بر آن بنشیند و از پنهانیترین رازهای این قوم مرموز باخبر شود.
بوئورچو با چنگیزخان پیمانی ابدی بسته است، جنگها و دشواریها را پس پشت نهاده و چون برادری همیشه همراهش بوده است، با این همه او نیز چرخ دروغ را پیش روی خود مییابد، چرخی که استخوانهای متهم را آرام آرام خرد میکند و... و اینها به خاطر یک زن است، زنی که گرگ مغول تشنه اوست
کلاغی که با خدا حرف زد
کتاب «کلاغی که با خدا حرف زد» روایت جذابی است از زندگی کلاغها.
داستان زندگی کلاغ جوانی که عقیده دارد زندگی چیزی بیش از خوردن و بازی کردن است. او نمیخواهد تسلیم شرایط باشد و خوشیهای ظاهری فریبش دهند. این کلاغ که «جاشوآ» نام دارد سفرش را آغاز میکند و پشتکار به خرج میدهد تا به آنچه میخواهد برسد. این کلاغ دوست داشتنی یاد میگیرد و یاد میدهد که برای رسیدن به آرامش و برای رسیدن به آرامش و برای درمان نومیدیها باید به ندای قلب گوش فرا داد.
مفتش و راهبه
این کتاب، داستان دختری است که عشق و عرفان را توأمان می خواهد و روحانی زیادهخواه واتیکان او را به تخت شکنجه میبندد. «مادلن» تنها دختر فردی به نام «انسلم»، چشمانی همچون زمرد سبز دارد و این چشمان برای راوی داستان چیزی جز لعنت ابدی و آتش جهنم به ارمغان نخواهد آورد. "برنار دونادویو" عضو فرقه وعاظ دومینکن شهر تولوز درهمان لحظه اول جادوی مادلن میشود و به گناه خود اقرار میکند. دست بسته و ناتوان اسیر عشق او میشود. برنار به سادگی اعتراف می کند که بیش از حد لازم و شرط عفاف به او خیره شده است. اما عکسالعمل «مادلن» چیست؟
مرد بزرگ
رمان مرد بزرگ درباره مردی نوشته شده است که به اختیار خود ، جدا و مستقل از مابقی جهان هنر زندگی میکرد . او با سیاست و جنبش ضد جنگ نیز هیچ میانهای نداشت .
نیویورک تایمز در ٩ اوت سال ٢٠٠١ مینویسد : « آسکر فلد من » نقاشیهای جسورانه و خلاقانهای میکشد . آثار او از جمله تحسینشدهترین و موثرترین آثار هنری سالهای اخیر بودهاند . این نقاش هنرمند در هفتم اوت ، در آپارتمانش که چند دهه به همراه همسر و پسرش در آن زندگی کرده بود به دلیل حمله قلبی میمیرد . فلدمن هنگام مرگ هفتاد و هشت ساله بود . آقای فلدمن تا آخرین لحظه زندگیاش هنرمندی متعهد و قابل بود . آثارش را اغلب موزهها و گالریها به نمایش میگذارند . نخستین و تنها سوژه این نقاش بزرگ انسان بود . چرا که معتقد بود انسان جلوه غایی حقیقت و زیبایی است . حقیقت در همه ابعاد آن از جمله ترس و مرگ و همینطور زیبایی . در هر صدف زیبایی که روی ساحل است ، موجودی مرده و متعفن هست و از بسیاری جهات مسئله همین است .
رمان مرد بزرگ درباره مردی نوشته شده است که به اختیار خود ، جدا و مستقل از مابقی جهان هنر زندگی میکرد . او با سیاست و جنبش ضد جنگ نیز هیچ میانهای نداشت .
کتاب « مرد بزرگ » در ٣٠٤ صفحه راهی بازار نشر شده است .
دوازده داستان سرگردان
گابریل گارسیا مارکز نویسنده نامدار آمریکای جنوبی و خالق پدیده منحصر به فرد صد سال تنهایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ١٩٨٢ که بیشک برای خوانندگان علاقهمند به رمان نامی آشناست ، اینبار با نوشتن ١٢ داستان کوتاه سعی در پدیدآوردن فضایی جدید برای خوانندگانش دارد : « در آن پارک دور افتاده ، زیر برگهای زرد ، روی نیمکتی چوبی نشسته بود و دستها را به سر نقرهای عصا تکیه داده و به قوهای گردآلود روی دریاچه خیره مانده بود و به مرگ فکر میکرد . اولینبار که به ژنو آمده بود ، دریاچه آرام و بلورین بود . مرغهای دریایی اهلی شده نزدیک میشدند تا از دست او دانه برچینند . »
آقای رئیسجمهور ، سفر بخیر ، قدیسه ، هواپیمای زیبای خفته ، خواب تعبیر میکنم ، فقط آمدم تلفن کنم ، وحشتهای ماه اوت ، اتومبیل مشکی ، هفده انگلیسی مسمومشده ، باد سرد شمالی ، تابستان سعادتمند خانم فوربس ، نور مثل آب است و رد خون تو روی برف ، دوازده داستانی است که گابریل گارسیا مارکز نوشته است . بهمن فرزانه مترجم آثار بسیاری از نویسندگان ایتالیایی همچون آلبادسس پدس ، گراتزیا دلددا ، پیراندلو و . . . در سال ١٣٥٤ ترجمه ماندگار « صد سال تنهایی » را از گابریل گارسیا مارکز راهی بازار نشر کرد . او اینبار با ترجمه « دوازده داستان سرگردان » داستانهایی متفاوت را از این نویسنده به علاقه مندان آثارش ارائه کرده است .
دلتنگیهای نقاش خیابانچهل و هشتم ( و نه داستان دیگر)
سلینجر تنها نویسنده پس از جنگ در امریکاست که آثارش مورد استقبال همگان قرار گرفته. آدمهای آثار سلینجر بیشتر درونگرایانی هستند که خواننده به آسانی میتواند تصویر خود و معاصران خود را در آینه آنها ببیند. نه داستانِ سلینجر که حکایت تنهایی در آزادی است، یکی از ده کتاب کلاسیک مدرن جهان شمرده شده است.