ممکن است به این محصول نیز علاقه مند باشید
آخر بازی/در انتظار گودو
نمایشنامههای بکت در بستر قرن بیستم دورهای انتقالی را مشخص میکنند: دورهای انتقالی از مدرنیسم تا پسامدرنیسم. آثار او تصاویری از فرسایش ارائه میدهند که در آن جهان و افرادی که در آن زندگی میکنند به آرامی، اما به ناگزیر رو به افول میروند.
«در انتظار گودو» و «آخر بازی» دو نمایشنامهای است که شهرت و جهانیشدن را برای بکت به ارمغان آورد، با این همه او اعتقاد داشت که این موفقیت بر سوتفاهمی بنیادین استوار است و منتقدان و مردم به طور یکسان بر تفسیری نمادین و تمثیلی از اثری اصرار ورزیدهاند که همواره برای پرهیز از تعریف تلاش کرده است. مایکل وارتون، منتقد و استاد ادبیات فرانسه در دانشگاه یونیورسیتی کالج (لندن) حق را با بکت میداند، با این حال یکیک مخاطبان را در مخالفت با او محق میشناسد و خود در بازخوانش این دو نمایشنامه بر کنایههای فلسفی این دو اثر تأکید میورزد. ساموئل بکت در سال ١٩٦٩ جایزه نوبل را از آن خود کرد.
روي خط چشم
پیمان هوشمندزاده در مقام داستاننویس تجربههایی خاص و جدیداشته است. او بعدِ اقبالِ گستردهی مجموعه داستانِ ها کردن در میانهی دههی هشتاد، چند کتابِ دیگر نیز منتشر کرد که هر کدام به نوعی امتدادِ مسیری بودند که او در ها کردن پیریزی کرده بود.
جدیدترین مجموعه داستانِ او، روی خطِ چشم، شاملِ ده داستانِ کوتاه است که از منظرِ ساختاری بههم وابستگی دارند اما مستقل از هم خوانده میشوند.
در داستانهای این کتاب جهانِ مرموز طنزآلود هوشمندزاده در رابطه با انسان و اشیا و مهمتر از همه در ایجازِ زبانیاش آشکار میشود.
در هر داستان امری بهظاهر پیشپاافتاده کلِ متن را به تسخیرِ خود درمیآورد و موجب حرکتِ انسانش میشود به سوی نوعی مینیمالیسم در زندگی، مینیمالیسمی که در اعماقش جریانِ ممتدِ زیستن با بحران دستوپنجه نرم میکند و طنینِ آرام و درعینحال مؤثرش به آهستگی به گوش مخاطبِ هوشمندزاده میرسد.
هر کدامِ این ده داستان درونمایهای بکر دارد که از ذهنِ نقیضهسازِ نویسندهاش برآمده است، درونمایهای که درش خونسردی راوی موج میزند و نیشخندش به جهان و ماجراهایش. و این شاید بزرگترین نفرینِ هوشمندزادهی نویسنده است؛ پوزخندی که انگار بر جهانِ او ترسیم شده و مخاطبش را نشانه رفته است.
آوازهای زنی که از گرامافون میآمد
معرفی کتاب آوازهای زنی که از گرامافون میآمد: مجموعه شعر
مجموعهای از سرودههای شاعر معاصر، سید مرتضی نجاتی، در کتاب آوازهای زنی که از گرامافون میآمد گرد آمدهاند تا آینهای تمامنما از آخرین دستاوردهای ارزشمند شعر معاصر فارسی باشند. این شعرهای نو و سپید دربردارندهی مضامین بکر شاعرند و با هنرمندی وی در کاربرد زبان و ابزار شعر همراه شدهاند. مطالعهی این مجلد از مجموعه کتابهای جهان تازهی شعر را به تمامی مخاطبان و مشتاقان شعر معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.دربارهی کتاب آوازهای زنی که از گرامافون میآمد
آنچه بیش از هر چیزی در کتاب آوازهای زنی که از گرامافون میآمد به چشم میخورد، آمیزهی عشق با تمامی اتفاقات و لحظات زندگی است؛ از سفرهی هفتسینی که چیده نشده تا میلهای بافتنی مادر! البته عشقی که در لابهلای سرودههای این مجموعهی شعر میبینیم، از نوع عاشقانههایی نیست که معمولاً در اشعار کهن یا نو دیدهایم. عشقی که سید مرتضی نجاتی در شعرهای خود به مخاطب نشان میدهد، بیشتر با نوعی عصیان، اعتراض و یا حتی کنایههای تلخ همراه است که به جای خالی عشقی ازدسترفته اشاره دارند. از همین ابتدا به شما اطمینان میدهیم، مطالعهی این مجموعهی شعر تجربهای کاملاً متفاوت را در دنیای ادب و هنر برایتان رقم خواهد زد. اشعاری که در کتاب حاضر گرد آمدهاند نه از محور ثابت زمانی و نه از نقطهای پایدار بهعنوان مکان برخوردارند. اصولاً شعر برای زیبا بودن به زمان و مکان نیازی ندارد اما به نظر میرسد بخش گستردهای از سرودههای کتاب آوازهای زنی که از گرامافون میآمد حاصل گشتوگذار خیالی شاعر در زمانها و مکانهای گوناگوناند. شاعر از اشاره به وقایع اجتماعی و تاریخی غافل نبوده و گریزی نیز به جنگ هشتساله و مصائب آن زده است. البته این کار را هم به روش ویژهی خود انجام داده، به طوری که مخاطبان ادبیات دفاع مقدس، بهخوبی متوجه نگاه متمایز و تصویرسازیهای متفاوت نویسنده نسبت به شاعران دیگر خواهند شد. به لحاظ قالب اشعار نیز باید یادآور شویم، سرودههای این دفتر به روش شعر نو و سپید پدید آمدهاند. البته انتخاب چنین قالبی با مضامین بدیع و هنجارشکنی سید مرتضی نجاتی در تصویرآفرینیهایش، در تناسب کامل قرار میگیرد و گزینش هوشمندانهای به نظر میرسد. اشعار این مجموعه هر کدام به سفری در عمق احساس شاعر میمانند که دغدغهها، واگویههای درونی و باورهای او را به مخاطبان نشان میدهند. این اشعار هم به لحاظ لفظ و هم از جهت معنا، سرودههایی چندلایه هستند که به خواننده اجازه میدهند در هر بار خوانش خود، برداشت و تفسیر متفاوتی از این اشعار داشته باشند. به عبارت دیگر، اشعار کتاب آوازهای زنی که از گرامافون میآمد هرگز کهنه نمیشوند و در هر مرتبهای که آنها را مطالعه میکنید، چهرهی جدیدی از خود را به نمایش میگذارند. به این ترتیب، زمان به هیچ روی نمیتواند گَردی از کهنگی بر چهرهشان بنشاند. اگر به دنبال اشعاری هستید که حکایت از دغدغهمند بودن شاعر خود داشته باشند، مشخصههای ادبی را در زیباترین حالت خود نشان بدهند، عشق را بهعنوان جوهرهی اصلی خودشان به نمایش بگذارند و نمایندهی چهرهی حقیقی شعر معاصر باشند، پیشنهاد ما به شما مطالعهی اثر حاضر خواهد بود. پدید آمدن چنین مجموعهی شعری در سالهای اخیر نشان میدهد، برخلاف باور بسیاری از صاحبنظران، شعر و ادب معاصر فارسی دوران افول و زوال خود را طی نمیکند، بلکه اوج گرفته و با تغییراتی در زبان و مضمون، دوران تازهای از حیات خود را آغاز کرده است؛ دورانی که خبر از آیندهای روشن و پربار میتواند به جامعهی ادبی بدهد. نشر چشمه چاپ و انتشار کتاب آوازهای زنی که از گرامافون میآمد را به عهده داشته و آن را بهعنوان مجلد بیستوچهارم مجموعهی جهان تازهی شعر به ادبدوستان و مخاطبان شعر معاصر عرضه کرده است.اتحادیهی ابلهان
اتحادیهی ابلهان اولین رمان از «جان کندی تول» است که در ایران منتشر شده است. اثر تول یکی از بامزهترین رمانهای تاریخ ادبیات است که داستان غمانگیزی در پس پشتاش نهفته است.
«ایگنیشس» شخصیت اصلی رمان، متخصص قرون وسطا، جوانی تپل، تنبل و اهل مطالعه است که درایت و زبان گزندهاش در انتقاد از تبعیضنژادی، مصرفگرایی، دموکراسی، هالیوود و... نمیگذارد شغل مناسبی برای خودش دستوپا کند و فرد مفیدی باشد.
تول استاد کالج هانتر نیویورک که در هفده سالگی نخستین رماناش را با الهام گرفتن از نویسندهی مورد علاقهاش، فلنری اوکانر، نوشت و بورسیهی کامل دانشگاه تولن را دریافت کرد، در دوران سربازی در پورتوریکو «اتحادیهی ابلهان» را نوشت و پس از بازگشت به آمریکا برای ناشران فرستاد که هیچ یک نپذیرفتند.
افسردگی او را زمینگیر کرد و جاناش را گرفت. به قول منتقد نیویورکتایمز، با این کار او همچون شخصیت اصلی رمان با اتحادیهی ابلهان - ناشرانی که دستنوشتهاش را نپذیرفتند - مبارزه کرد.
او با این کار به مادرش انرژی داد تا پس از 9 سال تلاش توانست «واکر پرسی» استاد دانشگاه لوییزیانا و از مهمترین نویسندگان جنوب آمریکا را قانع کند تا کتاب پسرش را منتشر کند.
اثری که برخی آن را بزرگترین رمان کمدی قرن میدانند و معتقدند:«این کتاب را نمیتوان راحت در مکانهای عمومی مثل مترو یا پارک خواند.
چون محال است که یک نفر به سمت آدم نیاید و نگوید که عجب کتاب محشری میخوانی یا این که به فلان جایش رسیدهای یا نه»
اصلاحات
جاناتان فرنزن مانند توماس پینچن، دن دلیلو و دیوید فاستر والاس، از آندست نویسندگان آمریکایی است که با فرهنگ معاصر این کشور که تحت سلطهی تلویزیون و اینترنت است، سر عناد دارد و آگاهانه کوشیده است تا رمانهایش را از فضای ادبی امریکا که به دنبال رمانهای سرگرم کننده و خوشخوان و بیمعناست دور کند.
او در این راه از تمهیدات گوناگون بهره برده. یکی از این راهحلها افزودن به حجم اطلاعات در رمان است که آن را رمان دانشنامهای نیز مینامند و پای علوم مختلف از جمله ریاضیات و شیمی و فیزیک را به متن باز میکند.
فرنزن از سال 1989 میلادی تاکنون پیوسته در کار آفرینش ادبی بوده است. رمان اصلاحات نظر منتقدان و مخاطبان را جلب کرد و به یکی از پرمخاطبترین آثار قرن جدید مبدل شد و برندهی جایزهی ملی کتاب آمریکا شد.
آغاز رمان به هجوم خزان میماند و در چند سطر زوال و نابودی را در پیش چشم ترسیم میکند. فرنزن با این آغاز نشان میدهد که جهان بیرون و درون یکی است و طبیعت همان است که فرد تجربه میکند.
اصلاحات روایت خانوادهای فروپاشیده است. داستان زوجی سالخورده و فرزندانشان که کنار یکدیگر و جدا از هم گرفتار مشکلاتی پیچیده اما سادهاند. خانوادهای که اعضای آن با وجود مشکلات شخصی همچنان دربند و پایبند به احوالات یکدیگرند اما چنان غرق در پریشانی خویشاند که ایشان را تنها میتوان بیعلاقه به زندگی معرفی کرد.
این جهان با سفرهای بسیار و تغییر مداوم فضا چنان رنگارنگ است که مخاطب هرگز گمان نمیبرد که گرفتار زوال خاندانی آمریکایی است. خاندانی که گویی جایی در قرن جدید ندارد.
ريگ روان
کتاب ریگ روان اثر دیگری از استیو تولتز، نویسنده کتاب جز از کل می باشد.
استیو تولتز گفته است که این کتاب در مورد ترس از زندگی است.
داستان رمان با روایت لیام شروع می شود و در واقع لیام نویسنده کتابیه که داره از بدبختى ها و ناکامى هاى رفیقش آلدو می نویسه.
لیام و آلدو، دو دوست از دوران دبیرستان و شکست خورده در زندگى هستند.
لیام، یک افسر پلیس است که عاشق نویسندگی است که همیشه نوشته هاش شکست خورده و هیچوقت موفق نشده و حتى علت پلیس شدنشم براى خلق یکى از کتاباشه که اونم شکست خورده، یک ازدواج شکست خورده داره و از روابط رو به سردش با زنش تس و روابط پیچیدش با دخترش سونیا میگه. آلدو که در واقع قهرمان واقعى رمانه و در مرکز توجه و کتاب و رمان دربارش نوشته میشه هم یه کارآفرین بد شانس و بدبخته که از خود بچگیش تا پیریش هزار بار شکست خورده و آسیب دیده، بدترین ترساش به سرش میاد، هم فلج میشه و هم زندان میره در آخر… در طول رمان هزارها هزار بار آلدو تلاش میکنه که خودشو بکشه ولى همیشه شکست میخوره و اصلا باعث بوجود اومدن این اعتقاد درش میشه که یه بدبخت جاویدانه هستش. این رمان با شکلى بسیار طنز به بررسى به گفته خود ترس از زندگى مى پردازه و با گوشه و کنایه ها و توضیحاتى از نویسندگان بزرگ به بررسى این موضوع مى پردازه. کتاب ریگ روان در سه بخش نوشته شده است که در اول هر بخش جمله ای آمده است:- آه، چه قدر امید، دریا دریا امید – ولی نه برای ما. – فرانتس کافکا
- این یکی از عادات قدیمی و مسخره انسان است: وقتی راهش را گم می کند تندتر می دود. – رولو می
- دمی فرو بده با رنج، تا بازگو کنی داستانم را
چهار گوهر گزیده شعر شاعران حوزه ادبی عراق
کتاب چهار گوهر منتخبی از اشعار چهار گوهر شعر فارسی است که در عراق و خراسان می زیسته اند و از پایه گذاران شعر عراقی محسوب می شوند. انوری ابیوردی اگرچه به پیامبر ستایشگران معروف است اما در تغییر سبک شعر فارسی تأثیر بسزایی داشته است و در استفاده از زبان محاوره گاه سخن را به درجه ای از سادگی می رساند که گویی قسمت هایی از محاورات معمول و عادی را در شعر خود گنجانیده است. جمال الدین اصفهانی از دیگر قصیده سرایانی است که اشعارش سرشار از مضامین اخلاقی و حکمی و در عین حال روان و ساده و خالی از تکلف است. ظهیر الدین فاریابی نیز از قصیده سرایان و غزل گویان معروف قرن ششم است که شعر او مانند اشعار انوری، روان و پر از معانی دقیق و بدیع است. کمال الدین اصفهانی معروف به «خلاق المعانی»، در آوردن معانی دقیق استاد بود. او شاعری باریک اندیش و خلاق معانی است و در آوردن التزامات دشوار و به کار بردن ردیف های مشکل شهرت دارد. شاعران نام برده همچون بسیاری از شعرای فارسی با وجود اینکه توجه خاصی به مدح و مدیحه سرایی داشته اند، همگی به علوم زمان خود چون فلسفه، حکمت، طب، نجوم، لغت و کلام آگاه بوده اند. خوشبختانه در برنامه جدید درسی رشته زبان و ادبیات فارسی به این چهار گوهر ارزنده شعر فارسی توجه شده است و این منتخب برای سرفصل جدید با عنوان «گزیده اشعار شاعران حوزه عراق» جهت استفاده دانشجویان عزیز تدوین گردیده است.
آثار ناياب صادق هدايت
«آثار نایاب صادق هدایت» شامل داستانها، بازماندهی داستانها و طرح داستانهایی است که یا هرگز تماموکمال نوشته نشدهاند یا از میان رفتهاند و تنها خلاصهای از آنها باقی مانده است. علاوه بر اینها در این کتاب مقالههایی در حوزههای مختلف از جمله نقد کتاب و نقد فیلم به قلم هدایت گردآوری شده
است.
سایهی مغول، اولین داستان این مجموعه شرح قتلعام و وحشیگری مغولها و سوز از دست دادن معشوقه است. مقالههای «معلم اخلاق» و «سعدی آخرالزمان» و «چگونه شاعر و نویسنده نشدم؟» با شیوهای داستانی وضعیت ادیبان و نویسندگان آن دوره را بیان میکند و بهتندی از آنها انتقاد میکند.
از شیوهی نگارش این مقالهها اینگونه برمیآید که ابزار هدایت برای انتقاد از وضعیت ادبی آن روزگار طنز و استهزا بوده است. از دیگر آثار جالب این کتاب میتوان به مقالهی «جادوگری در ایران» اشاره کرد که هدایت در زمان اقامت خود در بلژیک آن را به زبان فرانسه نوشت.
از دیگر مقالههای این کتاب نقد صادق هدایت بر ترجمهی داستان بازرس نوشتهی گوگول و نقد فیلم ملانصرالدین است که در استودیو تاشکند فیلمبرداری شده بود. این فیلم بسیار مورد توجه هدایت قرار گرفته بود و به قول جهانگیر هدایت آن را فارغ از لوسبازیهای اروپایی میدانست. مقالات این کتاب نشان از احاطهی استادانهی این نویسندهی بزرگ در حوزههای مختلفی ادبی دارد
سومين پليس
در بخشی از کتاب سومین پلیس میخوانیم:
اتاقی که در آن بودم با لایهی ضخیمی از گردوخاک پوشیده شده بود و بوی نا میداد و هیچ اسبابواثاثیهای هم نداشت. عنکبوتها تارهای عظیمی جلو شومینه تنیده بودند. سریع رفتم داخل راهرو و درِ اتاقی را که جعبه در آن قرار داشت باز کردم و در آستانهی در ایستادم.
صبحِ تاریکی بود و رطوبت چنان پنجرهها را با ردهای خاکستری پوشانده بود که قویترین اشعههای آن نور ضعیف هم توان ورود نداشتند. گوشهی تهِ اتاق در سایه گم شده بود. ناگهان این نیاز در من جوشید که کارم را سریع تمام کنم و دیگر هرگز به آن خانه بازنگردم.
روی تختههای لخت پیش رفتم، گوشهی اتاق زانو زدم و دستهایم را به جستوجوی تختهی لق روی زمین کشیدم. در کمال تعجب راحت پیدایش کردم. حدود یک متر طولش بود و زیر دستم تکان میخورد و از صدایش معلوم بود که زیرش خالی است. تخته را برداشتم و گذاشتمش کنار و یک کبریت روشن کردم.
جعبهی پول سیاهرنگ را دیدم که در ظلمت سوراخ جای گرفته بود. دستم را پایین بردم و انگشتم را به دستگیرهی خوابیدهی جعبه قلاب کردم، ولی ناگهان کبریت پِرپِر کرد و خاموش شد و جعبه که چهارپنج سانتی بالا آمده بود از دستم سُر خورد و به سنگینی افتاد. اینبار بدون نور کبریت دستم را در حفره فرو بردم و درست در لحظهای که قاعدتاً باید به جعبه میرسید اتفاقی افتاد.
امیدی ندارم که بتوانم اتفاقی را که افتاد درست شرح دهم. تغییراتی در من یا اتاق پیش آمد، نامحسوس ولی با این حال بسیار غریب و وصفناشدنی.
انگار نور روز با فوریتی غیرطبیعی دگرگون شد، انگار دمای هوا ناگهان تغییر کرد، انگار در چشمبههمزدنی هوا دو برابر رقیقتر یا دو برابر متراکمتر شد؛ شاید هم تمام اینها به همراه چیزهای دیگر باهم پیش آمد. نمیدانم.
چون تمام حواسم چنان سردرگم شده بود که دیگر توانی برای ارائهی توضیح به من نداشت. انگشتان دست راستم که داخل سوراخ بودند بیاراده بسته شدند، ولی چیزی نیافتند و خالی بیرون آمدند. جعبهای در کار نبود.
پیراهنهای همیشه (مردان فوتبال:تکنگاریها)
متن پشت جلد: پیراهنهای همیشه
توپ به جستوجویش آمده، به رویش لبخند زده، بر پایش نشسته. توپ به بازیکن نیاز داشته و بازیکن به توپ. آنها رقصکنان جلو رفتهاند و جلو... زمان سپری شده و توپ بیوفا، دل از بازیکن کنده و بازیکن را تنهاترین تنهای دنیا کرده. بازیکن کفشها را درآورده، آب دهانش را قورت داده و گوشهایش را گرفته تا نفرین «تمام شدهای، تمام» را نشود...
پیراهنهای همیشه تکنگاریهای شاعرانهی حمیدرضا صدر دربارهی بزرگان دنیای فوتبال از جوزپه مئاتزا تا فرانتس بکنبائر است، از پله تا دیگو مارادونا، از روبرتو باجو تا الیور کان، از اریک کانتونا تا آلساندرو دل پیرو، از تیری آنری تا زینالدین زیدان، از کریستیانو رونالدو تا لیونل مسی... همه اینجا هستند؛ چشمدرچشمِ عاشقانِ سینهچاکی که گاهی دعای خیر سر دادهاند و گاهی نفرین کردهاند؛ هم رفیق بودهاند و هم جلاد.
آدم ما در باليوود
معرفی کتاب آدم ما در بالیوود اثر کریم نیکو نظر
"آدم ما در بالیوود" کتابی است از "کریم نیکونظر" که در آن "زندگی پرماجرای رژیستور مشهور پرفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده" را به خوانندگان معرفی میکند. در میانهی دههی بیست میلادی، یک جوان ارمنی-ایرانی به نام "اوانس اوهانیان (اوگانیانس)" که در آکادمی سینمایی مسکو رشتهی فیلم خوانده بود، به ایران بازگشت. هدف او ایجاد صنعت سینما در کشور بود.
"اوانس اوهانیان" از آنجایی که شروع هیچ تولیدی را بدون متخصصان آن رشته ممکن نمیدانست، تصمیم گرفت مدرسهای در تهران راهاندازی کند. در عرض پنج سال موفق شد اولین مدرسه را با عنوان پرورشگاه آرتیستی سینما اداره کند. بازیگری و اجرا، به جای تولید فیلم، سنگ بنای این موسسه بود.
"اوانس اوهانیان" دو فیلم صامت با نامهای "آبی و رابی" و "حاجی آقا آکتور سینما" را روی پرده برد. "آبی و رابی" مستقیما بر اساس بازیهای طنز زوج سینمای دانمارک پت و پاترسون طراحی شده بود که ایرانیها این زوج را بارها در سینما دیده بودند و از آنها خوششان آمده بود. "آبی و رابی" با استقبال خوبی از سوی منتقدان و مردم مواجه شد.
فیلم دوم او ساختهای انعکاسی درباره یک فرد سنتگرا بود که به سینما بدگمان است، اما در پایان داستان اهمیت هنر فیلم را تشخیص میدهد. متاسفانه فیلم در گیشه خوب ظاهر نشد و نقص فنی و دیگر مسائل، چشمانداز سودرسانی آن را دچار تنزل کرد. "اوانس اوهانیان" پس از شکست در دومین فیلمش نتوانست هیچ پشتوانهای برای فعالیتهای بعدی پیدا کند
به این ترتیب ایران را به مقصد هند ترک کرد و در کلکته به تحصیلات خود ادامه داد. سپس در سال 1947 به ایران بازگشت و هفت سال بعد در آنجا درگذشت. "کریم نیکونظر" در کتاب "آدم ما در بالیوود"، "زندگی پرماجرای رژیستور مشهور پرفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده" را با جزییات بررسی میکند.