ممکن است به این محصول نیز علاقه مند باشید
آقای سناریست، حدیث نفس و آثار سعید مطلبی
معرفی کتاب آقای سناریست: حدیث نفس و آثار سعید مطلبی
کتاب آقای سناریست، نتیجهی گفتوگوهای دوستانهی حمیدرضا حاجی حسینی با سعید مطلبی است که به شکل روایتی منظم از زبان مطلبی نوشته شده و به دوران کودکی و نوجوانی، سالهای پرکار او به عنوان نویسنده و کارگردان پیش از انقلاب، دورانهای محرومیت او از فعالیت پس از انقلاب و فعالیتهای سالهای اخیر او میپردازد. کتابی جذاب که میتوانید با آن، نگاهی نو به تاریخ سینمای ایران داشته باشید.دربارهی کتاب آقای سناریست
خواندن دربارهی رویدادهای تاریخی، باعث میشود ما اطلاعاتی دربارهی آن رویدادها به دست آوریم؛ اما وقتی پای حرف کسانی مینشینیم که آن رویداد را از سر گذراندهاند انگار که به قالب آن افراد در میآییم و با تمام وجود آن اتفاق را لمس میکنیم. همین طور دربارهی مشاهیر، تا وقتی در کتاب یا صفحات ویکیپدیا یا حتی آثارشان، به دنبال درکشان هستیم، چیز زیادی دستگیرمان نمیشود، اما وقتی پای سخن نزدیکانشان مینشینیم، درست انگار روبرویشان نشستهایم و از دریچهی چشمان آنها، فرد مورد نظر را میبینیم و با او معاشرت میکنیم. انگار نوعی جادو در همنشینی و گفتگو با آدمها وجود دارد که اطلاعات را زنده میکند. حالا تصور کنید آدمی که با او همنشین شدهاید، یکی از نویسندگان پرکار زمانهی ما باشد، که نه تنها بهره بردن از تجارب و نظرات خودش بسیار ارزشمند است، رویدادهای تاریخی بسیاری را از سر گذرانده و با مشاهیر زیادی نیز دمخور بوده است. قطعاً تجربهی فوقالعادهای خواهد بود. ارزش کار حمیدرضا حاجی حسینی در جمعآوری و نوشتن کتاب آقای سناریست نیز همینقدر است. او روزها و ساعتها وقت گذاشته و با سعید مطلبی، یکی از نویسندگان و کارگردانان صاحبنظر و پیشکسوت ایرانی گفتگوهایی صمیمانه داشته است که پس از مرتب کردن و نظم بخشیدن به آنها، همه صحبتها را در قالب این کتاب با ما به اشتراک میگذارد.اپرای شناور
جان بارت، رماننویس آمریکایی متولد ١٩٣٠، بخاطر رمانهای تجربیاش معروف است. او اپرای شناور را در بیست و شش سالگی نوشت؛ رمانی بسیار فنی و سنتشکن که فاصله دو نقطه از زندگی قهرمانش را روایت میکند، یعنی از زمانی که قهرمان اثر تصمیم به خودکشی میگیرد تا هنگامی که منصرف میشود. اما انتخاب زندگی از جانب این قهرمان نشانه شادی و نشاط نیست. در دنیایی که "بارت" در دهههای میانه قرن بیستم آمریکا میشناسد، آنچه باعث انصراف از خودکشی میشود، نه زندگی، که پوچی مرگ است.
"اپرای شناور" بخشی از نام قایقی تفریحی است که در گذشته در بخشهای مدخیز آبهای ویرجینیا و مریلند رفت و آمد میکرد... و بخشی از ماجراهای این کتاب بر عرشه همین قایق رخ میدهد. مترجم کتاب ــ سهیل سمّی ــ پیش از این آثاری از مارگارت اتوود (سرگذشت ندیمه، اوریکس و کریک)، کازوئو ایشیگورو (هرگز رهایم مکن و تسلیناپذیر) و... را ترجمه کرده است.
اتحادیهی ابلهان
اتحادیهی ابلهان اولین رمان از «جان کندی تول» است که در ایران منتشر شده است. اثر تول یکی از بامزهترین رمانهای تاریخ ادبیات است که داستان غمانگیزی در پس پشتاش نهفته است.
«ایگنیشس» شخصیت اصلی رمان، متخصص قرون وسطا، جوانی تپل، تنبل و اهل مطالعه است که درایت و زبان گزندهاش در انتقاد از تبعیضنژادی، مصرفگرایی، دموکراسی، هالیوود و... نمیگذارد شغل مناسبی برای خودش دستوپا کند و فرد مفیدی باشد.
تول استاد کالج هانتر نیویورک که در هفده سالگی نخستین رماناش را با الهام گرفتن از نویسندهی مورد علاقهاش، فلنری اوکانر، نوشت و بورسیهی کامل دانشگاه تولن را دریافت کرد، در دوران سربازی در پورتوریکو «اتحادیهی ابلهان» را نوشت و پس از بازگشت به آمریکا برای ناشران فرستاد که هیچ یک نپذیرفتند.
افسردگی او را زمینگیر کرد و جاناش را گرفت. به قول منتقد نیویورکتایمز، با این کار او همچون شخصیت اصلی رمان با اتحادیهی ابلهان - ناشرانی که دستنوشتهاش را نپذیرفتند - مبارزه کرد.
او با این کار به مادرش انرژی داد تا پس از 9 سال تلاش توانست «واکر پرسی» استاد دانشگاه لوییزیانا و از مهمترین نویسندگان جنوب آمریکا را قانع کند تا کتاب پسرش را منتشر کند.
اثری که برخی آن را بزرگترین رمان کمدی قرن میدانند و معتقدند:«این کتاب را نمیتوان راحت در مکانهای عمومی مثل مترو یا پارک خواند.
چون محال است که یک نفر به سمت آدم نیاید و نگوید که عجب کتاب محشری میخوانی یا این که به فلان جایش رسیدهای یا نه»
آدم ما در باليوود
معرفی کتاب آدم ما در بالیوود اثر کریم نیکو نظر
"آدم ما در بالیوود" کتابی است از "کریم نیکونظر" که در آن "زندگی پرماجرای رژیستور مشهور پرفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده" را به خوانندگان معرفی میکند. در میانهی دههی بیست میلادی، یک جوان ارمنی-ایرانی به نام "اوانس اوهانیان (اوگانیانس)" که در آکادمی سینمایی مسکو رشتهی فیلم خوانده بود، به ایران بازگشت. هدف او ایجاد صنعت سینما در کشور بود.
"اوانس اوهانیان" از آنجایی که شروع هیچ تولیدی را بدون متخصصان آن رشته ممکن نمیدانست، تصمیم گرفت مدرسهای در تهران راهاندازی کند. در عرض پنج سال موفق شد اولین مدرسه را با عنوان پرورشگاه آرتیستی سینما اداره کند. بازیگری و اجرا، به جای تولید فیلم، سنگ بنای این موسسه بود.
"اوانس اوهانیان" دو فیلم صامت با نامهای "آبی و رابی" و "حاجی آقا آکتور سینما" را روی پرده برد. "آبی و رابی" مستقیما بر اساس بازیهای طنز زوج سینمای دانمارک پت و پاترسون طراحی شده بود که ایرانیها این زوج را بارها در سینما دیده بودند و از آنها خوششان آمده بود. "آبی و رابی" با استقبال خوبی از سوی منتقدان و مردم مواجه شد.
فیلم دوم او ساختهای انعکاسی درباره یک فرد سنتگرا بود که به سینما بدگمان است، اما در پایان داستان اهمیت هنر فیلم را تشخیص میدهد. متاسفانه فیلم در گیشه خوب ظاهر نشد و نقص فنی و دیگر مسائل، چشمانداز سودرسانی آن را دچار تنزل کرد. "اوانس اوهانیان" پس از شکست در دومین فیلمش نتوانست هیچ پشتوانهای برای فعالیتهای بعدی پیدا کند
به این ترتیب ایران را به مقصد هند ترک کرد و در کلکته به تحصیلات خود ادامه داد. سپس در سال 1947 به ایران بازگشت و هفت سال بعد در آنجا درگذشت. "کریم نیکونظر" در کتاب "آدم ما در بالیوود"، "زندگی پرماجرای رژیستور مشهور پرفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده" را با جزییات بررسی میکند.
آدم نما
فکر کنید سیصد سال دیگر جهان به چه صورتی است؟ در رمان علمیـتخیلی آدمنما با دنیایی روبهرو میشویم که در آن انسانها با پیشرفت تکنولوژی سلولهای بنیادی از مرگ رها شدهاند.
بیش از دو صده از انقلاب سلولهای بنیادی (اسب) گذشته است. انسانهای آرمانشهرِ پس از «اسب»، تمام تلاششان را میکنند تا شهروندانی مفید و موفق باشند، جراحیهای بهبودشان به موقع انجام شود و از مرگ دور بمانند. آنها در حرفههای چهلسالهی خود با جدیت فعالیت میکنند و به قوانین منطقه زندگی خود پایبندند.
«اتوود» که در دوره حرفهای اخیر خود نویسنده بوده، برای دومین بار زیر تیغ جراحی سلولهای خاکستری مغز میرود و بخشهای زیادی از حافظه خود را از دست میدهد. تلاش اتوود برای پر کردن بخشهای حذف شده خاطراتش، با چند اتفاق بیرونی بزرگ همراه میشود، راکتورهای هستهای مناطق چندگانهی دنیا منفجر میشوند و بانکهای سلولهای بنیادی از کار میافتند. اتوود به مرور متوجه میشود نویسندگی او و پاک شدن حافظهاش به اتفاقات بزرگی که دنیا را به آشوب کشانده، بیارتباط نیست و ... .
برای فرداها متشکرم
پنج سال پس از انتشار کتاب جنجالی برای این لحظه متشکرم، والری تریروِیلُر این بار با برای فرداها متشکرم از روزهای روزنامهنگاریاش مینویسد، تجربهای که حتی با وجود حضور در کاخ الیزه نیز آن را کنار نگذاشت، اگرچه مجبور شدبه دلیل مصلحتاندیشیهای فرانسوا اولاند، رئیسجمهور وقت فرانسه و معشوق سابقش، سرویس سیاسی را ترک کند و در بخش ادبی مشغول شود و به قول خودش با کتابها سر و کله بزند.
تریرویلر، که سی سال است در هفتهنامه مشهور و قدیمی پاریمچ قلم میزند، در برای فرداها متشکرم از همنشینیاش با مشهورترین چهرههای سیاسی و فرهنگی نوشته.
او در این کتاب از عشق پرشور فرانسوا میتران به آن پنژو مینویسد، داستان مصاحبهاش با آلن دلون و حاشیههای آن را روایت میکند، از کتاب خاطرات میشل اوباما و دیدارش با بانوی اول آمریکا میگوید، از زندگی پر رمز و راز ژاک شیراک پرده برمیدارد و از سفرش به نپال پس از زلزله هولناک این کشور و ماجرای کنارهگیری فرانسوا اولاند از نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری اخیر فرانسه مینویسد و برای اولین بار از سختیهای انتشار برای این لحظه متشکرم و تدابیرش برای فرار از دست نیروهای امنیتی فرانسه پیش از انتشار کتاب حرف میزند.
اگر برای این لحظه متشکرم روایت روزهای طوفانی زندگی والری تریرویلر بود، برای فرداها متشکرم داستان خواندنی روزنامهنگاری است که در طول عمر حرفهایاش تجربههای بینظیری را از سر گذرانده است.
آخر بازی/در انتظار گودو
نمایشنامههای بکت در بستر قرن بیستم دورهای انتقالی را مشخص میکنند: دورهای انتقالی از مدرنیسم تا پسامدرنیسم. آثار او تصاویری از فرسایش ارائه میدهند که در آن جهان و افرادی که در آن زندگی میکنند به آرامی، اما به ناگزیر رو به افول میروند.
«در انتظار گودو» و «آخر بازی» دو نمایشنامهای است که شهرت و جهانیشدن را برای بکت به ارمغان آورد، با این همه او اعتقاد داشت که این موفقیت بر سوتفاهمی بنیادین استوار است و منتقدان و مردم به طور یکسان بر تفسیری نمادین و تمثیلی از اثری اصرار ورزیدهاند که همواره برای پرهیز از تعریف تلاش کرده است. مایکل وارتون، منتقد و استاد ادبیات فرانسه در دانشگاه یونیورسیتی کالج (لندن) حق را با بکت میداند، با این حال یکیک مخاطبان را در مخالفت با او محق میشناسد و خود در بازخوانش این دو نمایشنامه بر کنایههای فلسفی این دو اثر تأکید میورزد. ساموئل بکت در سال ١٩٦٩ جایزه نوبل را از آن خود کرد.
این خانه پلاک ندارد
زن جوانی تصمیم میگیرد برای اینکه از هزینههای زندگیاش بکاهد برای یافتن همخانه در روزنامه یک آگهی چاپ کند. او آرزوهای بزرگی در سر دارد و بالاخره همخانه خود را پیدا میکند و همراه او در خانهای مرموز مستقر میشوند. در اولین روز زندگی در این خانه آنها هشدارها و نشانههایی میبینند که همه علایمی است برای نجات از خطری که در کمین آنهاست. ماجراها و اتفاقهایی که رخ میدهد همه حکایت از آن دارد که نشان دهد به راستی چرا این خانه پلاک ندارد؟
کتاب این خانه پلاک ندارد در تلاش است با نزدیک شدن به لایههای پنهان روانشناختی شخصیت مرموز داستان «احمد» نشان دهد چگونه یک فرد سودای قتل دیگری را در سر میپروراند.
«برای زندگی در این خانه، به همخانه نیاز داریم. به کسی که پشت پلکهاش دلواپسی نباشد وقتی درهای تودرتو و دیوارهای بلند را میبیند. همخانهای که درهای پنهان خانه را کشف کند و اشباح اتاقهای نمور را به حال خود بگذارد.»
فرزانه کرم پور و لادن نیکنام پیش از این رمان «علائم حیاتی یک زن» را در سال ١٣٨٩ با یکدیگر و بطور مشترک نوشتند و حالا این دومین رمان مشترک است که نوشتهاند. «مورچه در ماه» و «حفرهای در آینهای» داستانهایی است که از لادن نیکنام منتشر شده و «حوا در خیابان»، «نقطه گریز» و ... دیگر آثار فرزانه کرم پور هستند.
آگراندیسمان و چند داستان دیگر
خولیو كرتاثار در تاریخ ادبیات داستانی معاصر، غولی توصیف شده در کنار گابریل گارسیا مارکز، کارلوس فوئنتس و ماریو بارگاس یوسا. نویسندهای که جهانی تماما شخصی را طراحی و در داستانهای کوتاه و رمانهایش جاودان کرده است.
«آگراندیسمان» نمونهی اعلای هدفمندی در طرح داستانی، انسجام و تشکل ذهنی نویسنده و رعایت اصول قصهگویی در عین فراروی از آنهاست. برای اهل سینما هم خواندن خود داستان آگراندیسمان امکانی برای تطبیق و مطالعهی موردی است با فیلم بزرگ میکلآنجلو آنتونیونی، تولید ١٩٦٦ .
خواندن این داستان در دل مجموعهای از داستانهای غریب این نویسندهی تاریخساز رنگ و وزن دیگری دارد. اینکه بتوانیم با تاخیر زیاد با نگرش سوررئالیستی او که بارها وصفش را خواندهایم روبهرو شویم. نویسندهای که حاشیه نرفتن و مستقیم به هدف زدنش میتواند برای هر نویسندهای درسگرفتنی باشد.
كرتاثار بخش عمدهای از عمرش را دور از وطن و در فرانسه گذرانده و تجربهی طولانیمدتی هم به عنوان مترجم داشته، اما محوریت امر سیاسی و همنشینی ناگزیر شهروند نمونهای آمریکای لاتین با آن را در کارش کمرنگ تر از همترازانش زیر ذرهبین برده.
اتفاقی مبارک که بسیار از بزرگان دیگر آمریکای لاتین متمایزش کرده است. دربخشی از کتاب میخوانیم: «آرامش و سکونشان بود که باعث شد اولین باری که اَکسولوتی ها را دیدم شیفته و مجذوب به طرفشان خم شوم. انگار به شکلی مبهم و نامفهوم خواستهی پنهانی آنها را درک میکردم، پایان دادن به زمان و مکان با سکونی توام با بی تفاوتی.»
اعتراف به زندگی
کتاب «اعتراف به زندگی» خودزندگینامهای از پابلو نرودا، شاعر اهل شیلی است. نرودا خطوط آخر این کتاب را دقیقا دو هفته پیش از مرگش نوشته است.
جذابیت این کتاب به خاطر آن است که نویسنده داستان زندگیاش را از کودکی شروع کرده است؛ اینکه چطور به شعر علاقهمند شد و اولین شعرش را سرود... بعد از آن، خاطراتی پراکنده از بزرگسالیاش میگوید و دغدغههای اجتماعیاش را بازگو میکند.
در پاراگرافی از کتاب آمده است: «در این خاطرات و بازآفرینیها گاه اینجا و آنجا خلئی است و گاه برخی فراموش شدهاند. چراکه زندگی همین است.
درنگهایی که برای رویا میکنیم یاریمان میدهد کار روزانه را دوام بیاوریم. بیشتر چیزهایی را که به خاطر آوردهام، تیره و تار گشتهاند و چون بلوری خردشده با خاک یکسان شدهاند.
آنچه که خاطرهنویس به یاد میآورد با آنچه شاعر بازآفرینی میکند یکی نیست. خاطرهنویس شاید کمتر زیسته باشد، اما از رخدادها عکس گرفته است و آنها را با توجهی خاص به جزئیات بازآفرینی میکند.
شاعر اما در کالری پر از اشباح را در برابرمان میگشاید که ارواح در آن با تاریک روشنهای زمان خود میرقصند. شاید من تنها زندگی خود را نزیستم، شاید بسیاری از زندگی دیگران را هم زندگی کردم.
از آنچه بر این کاغذها جا میگذارم، چون انگور چینی پاییزی تاکستانها، برگهایی زرد خواهند ماند که در مسیر مرگاند و انگورهایی که جانی تازه در شراب مقدس میگیرند.
زندگی من هزار تکهای است از تمامی زندگیهای یک شاعر.»