مرز سایه
درباره این رمان – مرز سایه – نوشتهاند که دستمایهاش تجربه خود نویسنده بوده است . گویا کنراد در دورهای که زندگیاش را عمدتاً بر پهنه دریا میگذرانده ، ناگهان بدون هیچ دلیل مشخصی کار خویش را رها میکند و حتی بعد از مدتی دچار تشویش و بیتابی عصبی میشود . در همین اوضاع به شکلی ناگهانی به او پیشنهاد میشود که فرماندهی یک کشتی به نام « اوتاگو » را بپذیرد و کنراد این پیشنهاد وسوسهانگیز را میپذیرد ، چون از این طریق میتواند در جوانی برای نخستین بار ناخدایکم یک کشتی باشد ، مقامی که معمولاً به افسران جوان پیشنهاد نمیشده است گویا در آن زمان بیماری مرموزی در میان ملوانان شیوع داشته است .
در تمام آثار کنراد یک شخصیت مرموز وجود دارد و نمود این شخصیت در بعضی از آثار او که جزو بهترین کارهایش هستند به مراتب بیشتر از آثار دیگر و اغلب پرحجمتر است . در آثار او تاریکی حضوری همیشگی و کاملاً نمادین دارد . تاریکی مثل حجمی غلیظ و متراکم و هوشمند است که سیلان مییابد و به تدریج دل و روح و ذهن و اندیشه مردان کنراد را اشغال میکند .
رکسانه و اسکندر
رکسانه دختر فرمانروای سغد با وحشت مطلع میشود که باید با پادشاه و فرمانده سپاه مقدونی، یعنی اسکندر کبیر ازدواج کند. شنیدههای او از اسکندر همه حاکی از بدی او بودهاند. سرانجام روز دیدار فرا میرسد و تنفر جای خود را به آمیزهای از تحسین و احترام و عشق میسپارد... این رمان که با دقتی موشکافانه رویدادها را به تصویر میکشد بر حقایق تاریخی استوار است و اسکندر را از دیدگاهی کاملاً نو، از دیدِ یک زن، میشناساند.
عروس فریبکار
زینیا زن بینظیری است؛ اما این بینظیری به سود رز، کرز و تونی نیست؛ زنانی که دلنشینترین بهانههای هستی خود را بر سر آشنایی با این زنِ باهوش و زیبا میگذارند. حاصل اعتماد این سه زن به زینیا، زنی که بیقیدانه بداندیش است و دلفریبانه زیبا، زخم مشترکی است که با مرگ زینیا تسکینی ناچیز یافته است. و اکنون زینیا هر چند درگذشته است اما ناگهان ظاهر شده، شاید برای آن که همچنان ویرانی به بار آورد
نیستی آرام
میان انسان و اندوه چه رابطهای است؟ چه اتفاقی انسان را به سمت نیستی و پاک کردن خود از ذهن و حافظۀ اطرافیانش سوق میدهد؟ چرا و چگونه انسان در بستر زیستی خود تن به نیستی تدریجی میدهد؟
نیستیِ آرام رمانی است دربارۀ حزن، چیزی که با عشق میآید و چشمانداز را مهآلود میکند و با عشق میرود است. جستجویی طولانی است برای یافتن آرام که مدتی است به طرزی مرموز گم شده. چرا رابطۀ او با پدر سیاستمدارش اینقدر پیچیده بود؟ چرا پدرش میخواست او را وجهالمصالحۀ یک رابطۀ سیاسی قرار دهد؟ آنچه آرام در یکی از دیدارهای پدرش و از داخل اتاقکی به زبان روسی شنید چه بود که او را به سمت انتحار شخصیتش سوق داد؟
نیستیِ آرام داستانی است دربارۀ این که چگونه میشود انسانی را، که همۀ عکسهایش را، پیش از گم شدنش، از بین برده پیدا کرد؟ شاید باید شک کرد که همچو انسانی اصلاً وجود داشته. این رمان ماجرایی است غریب، پر از حدس و گمان، پر از آسیب و صدمه و پر از دیدارهای شبانه.
له و علیه ویرایش
آنچه در کتاب حاضر گرد آمده است، ماحصل حضور نویسنده در محیط نشر ایران است؛ اعم از سازمانهای دولتی، ناشران خصوصی و مطبوعات ادبی.
قالب نوشتههایی را که در فصل اول کتاب، له و علیه ویرایش، آمده است، احتمالاً بتوان جستار خواند. در این نوشتهها خاطرات و تجربیات و شنیدهها و دریافتها و آموختههای نویسنده به هم آمیختهاند. در اولین جستار این فصل، «ویرایش و روشنفکری»، نویسنده تاریخچۀ ویرایش در ایران را میکاود تا نسبت ویرایش با روشنفکری را دریابد.
او در فصل دوم، از عرصۀ نظر، که بر فصل اول سایه داشت، به عرصۀ عمل گام نهاده است. نوشتههای این فصل یادداشتهای یک ویراستارند و لذا خصلت تجربی و کاربردی بیشتری دارند.
در فصل سوم، از سیمای سه تن از ویراستاران معاصر خطوطی رسم شده است: احمد سمیعی (گیلانی)، ابوالحسن نجفی، علی صلحجو. این فصل «پرترهها» نام دارد و هدف نویسنده آن بوده است که مخاطب بتواند با خواندن این تکنگاریها تصوری عمومی از سبک و روحیۀ کاری این سه تن پیدا کند.
پانوراما ۷… سرزمین غریب
بهرغم ضرباهنگ سریع زندگی امروز، اوقات ما پر است از فراغتهای کوتاه و فرصتهای طلایی. اتاق انتظار پزشک و صف و بانک و وقتهایی که توی تاکسی و مترو میگذرانیم، میتواند وقف سرک کشیدن از پنجرهای کوچک به جهان عجیب شاهکارهای ادبی شود. نیز، بارها اتفاق افتاده که تلاش کردهایم مطالعهی یکی از این شاهکارها را آغاز کنیم اما به دلیل هیبت اثر، نداشتن زمان کافی یا همگام نشدن با حال و هوای داستان از این کار بازماندهایم. در این مواقع دسترسی به گزیدهای خوشخوان و مناسب از آثار نویسنده میتواند جرئت و شوق مطالعهی نوشتهای را که خواندنش کاری شاق به نظر میرسید در ما برانگیزد. پانوراما همین هدف را دنبال میکند: جهاننمایی وسیع که به آسانی در دسترس عموم مخاطبان قرار میگیرد.
فرانکنشتاین
دکتر فرانکنشتاین دانشمند جوان و بلندپروازی است که طی بررسیها و تحقیقات بسیار در آزمایشگاه خود به چیزی مخوف دست مییابد، رازی هولناک که خالقش را قربانی خواهد کرد: ساخت انسان. موجود که از بقایای مردگان تشکیل شده مخلوقی دهشتناک که فقط شرارت میآفریند و از حیطۀ کنترل و اختیار دانشمند خارج میشود.
مرلی شلی نویسندۀ کتاب فرانکنشتاین هیولایی را به تصویر میکشد که تمثیلی است از انسان تنها و هراسان امروزی. کسی که در جهان مدرن سرگشته و حیران است.
بسیاری این رمان را آغازگر سبک گوتیک و وحشت میدانند. سبکی که روایتگر ترسها، اتفاقات ماورالطبیعی، حوادث غریب، مناظر تاریک و قلمروهای ناشناخته است.
بر مبنای رمان فرانکنشتاین که در قرن ١٩ نوشته شد، آثار سینمایی بسیاری نیز خلق شده است؛ کتابی که تأثیر عمیقی بر جامعه و نسلی از خوانندگان گذاشت و مُهر خود را بر چهرۀ ادبیات ماندگار کرد.
آذر برزین نامه
آذربُرزیننامه منظومهای است پهلوانی به تقلید از شاهنامۀ فردوسی دربارۀ سرگذشت آذربُرزین پسر زال، از آغاز تولد تا مرگ بهمن. این منظومه در بحر متقارب سروده شده است.
این منظومۀ ادب حماسی کمتر شناختهشده به سعی و همت رضا غفوری تصحیح شده و در اختیار علاقهمندان به ادب پهلوانی قرار گرفته است. از آنجا که دربارۀ این پهلوان و این منظومه روایات و دستنویسها اندک بوده، کار و تلاش مصحح بسیار ارزشمند و در خور توجه است.
مصحح و محقق در این اثر به دنبال ردپایی از این پهلوان در منظومۀ پهلوانی، در متون تاریخی و ادبیات عامۀ ایران رفته و از این میان ویژگیهای فکری و زبانی و ادبی این متن را بررسی کرده است.