فلسفۀ هنرها
«فلسفه هنرها» درزمره جامع ترین وخواندنی ترین آثاری است که درسال های اخیر درباب فلسفه هنروزیبایی شناسی منتشر شده است. این اثر ، که جایگاه کتابی درسی رایافته، برای نوآموزان فلسفه هنروزیبایی شناسی راهگشاست ودرعین حال به مباحث تخصصی جاری دراین زمینه هم نظر دارد. گوردن گراهام دراین کتاب فلسفه هنرهای خاص- موسیقی،معماری،نقاشی،ادبیات و... رابرسی می کند ونظریه های متفکرانی همچون هیوم، کانت، گادامر، کالینگوود، دریدا، هگل و کروچه رابه بحث می گذارد. علاقه مندان،دانشجویان وپژوهشگران فلسفه وهنر هر کدام می توانند بهره خویش رااز این کتاب بر گیرند.
فلسفۀ آلمانی
فلسفه آلمانی از سال ١٧٨١ آغاز و برای مدتی به فلسفه مسلط اروپا تبدیل میشود. این فلسفه توانست طی ظهور خود عملاً شیوه تلقی اروپاییها و همه جهانیان را از خودشان، طبیعت، دین، تاریخ بشر، سرشت، دانش، سیاست و به طور کلی ساختار ذهن انسان را دچار تغییرات اساسی کند. این فلسفه از آغاز فلسفهای بحث برانگیز و همواره دیر فهم بوده و تقریباً همیشه با عنوان آلمانی توصیف میشده است.
سیاستِ عشق؛ میان هنر و فلسفه
سیاست عشق عبارتی که آلن بدیو فیلسوف ساختارگرای فرانسوی آن را بی معنا می داند، درخوانشی برسازنده از هنر و فلسفه معاصر و به طور خاص در آنچه می توان "هنر و فلسفه" پس از دلوز و گتاری نامید، مواجهه ای را میان این فیلسوفان و هنرمندان معاصر ایران و جهان تدارک می بیند. کتاب حاضر حوزه های گوناگون هنری از جمله نقاشی، مجسمه، شعر و ..را از منظر چرخش فلسفی، به ویژه در پرتو نظریات فیلسوفانی چون دلوز و گتاری ارائه می دهد. این موضوع از رهگذر آنچه اریک الی یز فیلسوف مهم «سیاست احساس» و احمد غزالی عارف «سیاست عشق» می نامند، بررسی شده است. همچنین به رابطه ای جدید میان هنر و فلسفه پس از دلوز و گتاری همراه با تاملات عرفانی می پردازد این کتاب، آثار نقاشان مهم اما گمنام ایرانی را از منظری دیگر و تحت شرایط متفاوتی که جهان معاصر ایجاد کرده است بررسی می کند و رابطه امر بومی و امر جهانی را در آن برجسته می سازد.
سویهها
تئودور آدورنو در ١٤ نوامبر ١٩٥٦، به مناسبت صدوبیستوپنجمین سالمرگ هگل، در دانشگاه آزاد برلین سخنرانیای ایراد کرد که بنا بود به ابعاد و سویههای فکری هگل اختصاص داشته باشد. در همان ایام همین مباحث و دیگر مسائل و موضوعات را به نحوی مبسوطتر در قالب درسگفتاری رادیوی مطرح کرد. از آنجا که مباحث سخنرانی دانشگاهی و درسگفتار رادیویی عمیقاً به هم ارتباط داشتند، آدورنو مضامین این دو را، به علاوه «اضافاتی مهم» در قالب تکنگاریای با عنوان «سویههای فلسفه هگل» گرد هم آورد.
تئودور آدورنو در این کتاب، برحسب قرائت خاص خودش از ایدئالیسم آلمانی به طور کلی و فلسفه هگل به طور خاص، آن هم قرائتی که به اقتضای فشردگیِ فضای نوشتار هیچگاه آنقدرها بسط نمییابد و صرفاً به اشاره برگزار میشود، پارهای از تعیینکنندهترین پروبلماتیکهای فلسفه هگل ــ و نیز دیگر فلسفههای ایدئالیسم آلمانی: کانت، فیشته و شلینگ ــ را برجسته میکند، و البته بهسرعت از روی آنها میپرد، تا در نهایت گرهگاههای این فلسفه را به یکدیگر وصل کند و انسجام منطقی آن و در عین حال تنش درونیاش را نشان دهد.
سرشت تلخ بشر
آیزایا برلین یکی از برجستهترین اندیشمندان و از بزرگترین منادیان آزادی قرن ٢٠ است که قویترین استدلالها و هوشمندانهترین نظریهها را در دفاع از آزادی فردی و آزادی جوامع و همین طور انواع کثرتگرایی (سیاسی و فرهنگی) عنوان کرده و زیباترین و پرمعناترین رسالهها را درباره تاریخ اندیشهها نوشته است. برخی از نوشتههای او شهرتی اسطورهای پیدا کردهاند. او نوشتههای بسیار و پراکندهای از خود به جا گذاشته است. "برلین" در سال ١٩٠٩ در شهر ریگا پایتخت لتونی به دنیا آمد. شش ساله بود که خانوادهاش به روسیه رفتند. او در سال ١٩١٧ در پتروگراد شاهد انقلابهای سوسیال دموکراتیک و بلشویکی بود که بر اندیشههایش تأثیری عمیق بر جا گذاشت. در سال ١٩٢١ خانوادهاش به انگلستان مهاجرت کردند. او پس از به پایان رساندن تحصیلات دبیرستانی سرانجام به دانشگاه آکسفورد راه یافت. مترجم این کتاب خانم لیلی سازگار درباره این کتاب میگوید: "نامی که آیزایا برلین بر کتاب گذاشته برگرفته از جملهای از کانت است که سرشت بشر را به الواری تابدار تشبیه میکند و میگوید با این الوار تابدار هرگز نمیتوانیم چیزی بیعیب و نقص بسازیم." کتاب "سرشت تلخ بشریت" بررسی تاریخ نیست بلکه جستارهایی است در تاریخ اندیشهها که جز پیشگفتار شامل ٨ مقاله است. این هشت گفتار به ظاهر مستقلند ولی در مجموع خط فکری خاصی را دنبال میکنند. آیزایا برلین در کتاب سرشت تلخ بشریت در پی دفاع از آزادی و ارزشهای به خطر افتاده مربوط به آن است. خط فکری برلین در این گفتارها اثبات این نکته است که دوران آرمانشهرجویی به سر آمده است. او توجه مخصوصی به کثرتگرایی دارد و مرادش این است که برای زندگی شیوههایی متفاوت ولی به یک اندازه معتبر وجود دارد.
با تردید و تغییر زیبا زندگی کنید.
به راستی وقتی قرار است روزی بمیریم، چگونه میتوانیم با تمام وجود زندگی کنیم؟ اگر تشخیص بدهیم که هیچگاه نمیتوانیم به طور کامل و در نهایت همه چیز را سر و سامان دهیم چه میشود؟ آیا میشود تحمل خود را در برابر بیثباتی و تغییر، زیاد کنیم؟ چگونه میتوانیم با پیشبینی ناپذیری و تردید طرح دوستی بریزیم و آنها را به منزله ابزاری برای دگرگون ساختن زندگیمان بپذیریم؟
نگرانی یا اضطراب چیزی نیست که فقط معدودی از انسانها را متأثر کند، حالت فراگیری است که انسانها بروز میدهند. لیکن به جای ناامید شدن به واسطه ابهام و بیثباتی زندگی، چه میشد اگر آن را میپذیرفتیم و در آن میآرمیدیم؟
انسانها در دوران سختی به سر میبرند. گاهی زندگی همچون رودخانه متلاطمی به نظر میآید که احتمال دارد ما را غرق و دنیا را نابود کند. پس چرا ما نباید به ساحل مطمئن- به الگوها و عادتمان- بچسبیم؟
نویسنده این کتاب میخواهد بگوید که آن نوع چسبیدن از روی ترس به عادتها و الگوهای معمول ما را از تجربه بسیار رضایتبخشتر تمام و کمال زنده بودن باز میدارد. آموزههایی که «پِما چُدرُن» در کتابش ارائه میکند- معروف به «سه تعهد»- گنجینهای از خود در دسترس خوانندگان این کتاب قرار میدهد تا آنها بیاموزند مستقیم وارد رودخانه شوند. وقتی این کار را انجام دادند به تدریج خواهند دید که نه تنها زیستن به این سبک چقدر بهتر به نظر میرسد بلکه با توجه و حمایت به طور طبیعی و مؤثر به دیگران نزدیکتر خواهند شد.
زبان اصالت
کتاب زبان اصالت در ایدئولوژی آلمانی، اثر تئودور آدورنو، عمدتاً پژوهشی است در حقانیت یا ناحقانیت مضمون شماری از واژهها و اصطلاحات از قبیل اگزیستانسیالیسم، در مقام تصمیم، توسل، التزام، رویارویی، اظهار، طلب، خلوص، اصالت یا خویشمندی، نااصالت، شکر و هستی به سوی مرگ. آماج انتقاد آدورنو در اینجا عمدتاً فلسفۀ اگزیستانس و اصحاب آن (کییرکگور، هایدگر، یاسپرس) و شعر نو رمانتیک آلمانی است.
آدورنو بر آن است که زبان اصالتیان در پاسخ به فقدان معنا، ازخودبیگانگی، انسانیتزدودگی، کالاشدگی و شیءوارگی و به طور کلی بحرانهای جهان سرمایهداری در دام میافتد. این بدین خاطر است که اصحاب فلسفۀ اگزیستانس همواره از خرد دیالکتیکی غفلت میکنند و تقابل تاریخی ذهنیت و فعلیت را نادیده میگیرند. به باور آدورنو فقدان همین خرد انتقادی و دیالکتیکی است که فلسفههای وجودی را در دام نوعی مرجعیت ایئولوژیکی و کیشمدارانه میاندازد که نه چون دینِ ذاتاً آنجهانی پیامآور رستگاری ابدی و بقا و قرار روح است، و نه به امری بهراستی انضمامی و بالفعل که بتواند در سیستم مبادلۀ جامعۀ سرمایهداری امنیتی حاصل آورد بازمیگردد. تنها چیزی که از آن میماند عرض ارادت به آداب شریعتی تهی از جانمایۀ دین و صرفاً مفید به حال تثبیت وضع موجود به نفع نیروهای سلطه است.
به فهم درآوردن جهان انسانی
جلد دوم از گزیدۀ آثار ششجلدی ویلهلم دیلتای با عنوان به فهم درآوردن جهان انسانی عمدتاً به آثار دیلتای در دهۀ ١٨٩٠ اختصاص دارد. مکتوبات ششگانۀ این مجلد بیشتر با معرفتشناسی و روانشناسی ادراک مرتبطاند. یکی از مهمترین و شناختهترین نوشتههای دیلتای با عنوان «منشأ باور ما به واقعیت جهان خارج و توجیه آن» (١٨٩٠) در این مجلد گنجانده شده است. به این نوشتار، که با یکی از مسائل مهم معرفتشناسی معاصر یعنی مسئلۀ شکاکیت دربارۀ جهان خارج مرتبط است، امروزه هم ارجاع داده میشود. مکتوب دیگر این جلد، که طولانیترین نوشتۀ این دفتر است، به روانشناسی توصیفی و تحلیلی میپردازد. دیلتای در «پیشنویسی برای منطق شناخت و نظریۀ مقولات» نیز میکوشد نظریۀ شناخت را در دل فلسفۀ زندگی خود قرار دهد و پویایی زندگی را وارد مقولات معرفتی کند.