زندگی در راه
معرفی کتاب زندگی در راه
در یکی از روزهای اوایل تابستان ۱۳۸۲ با علی اشرف درویشیان در نشر چشمه وعده دیدار داشتم. آن روز قرار بود درویشیان مرا به یکی دیگر از یاران مصطفی شعاعیان معرفی کند. به اتفاق قدم زنان راهی ساختمانی شدیم که در کوچه ای منشعب از خیابان فلسطین واقع شده بود. وقتی برای اولین بار با پرویز مختاری در دفتر کارش روبرو شدم سیمای مردی را دیدم که با موی سفید و سبیل معروفش همانند عارفی جلوه می نمود. این را در همان دیدار نخست به او گفتم، خندید و خاطره های از گذر عمرش تعریف کرد که بی ارتباط با تصور من نبود. در ادامه آشنایی با گذشته اش فراز و نشیب های زندگیش را تلفیق غریبی از مبارزه سیاسی، احساس مسئولیت در روابط اجتماعی و تلاش برای پیشرفت در زندگی شخصی یافتم، نمونه ای قابل توجه در میان سرنوشت هم نسلانش که کنش سیاسی هیچ گاه او را از احساس مسئولیت در محیط کار و خانواده باز نداشت.
کشتن مرغ مقلد ها
کشتن مرغ مقلد، رمانی فراموش نشدنی درباره ی دوران کودکی است. دوران کودکی، در محله ای خواب زده در جنوب آمریکا که معصومیت هر لحظه در برابر بی عدالتی و تعصب نژادی، قربانی می شود.
رمان کشتن مرغ مینا ، با به تصویر کشیدن بحران و عذاب وجدانی تکان دهنده، بلافاصله پس از انتشار در سال 1960، تبدیل به پرفروش ترین کتاب شد و نظر مساعد منتقدین را به خود جلب کرد. کشتن مرغ مقلد (کشتن مرغ مینا) در سال 1961 جایزه ی پولیتزر را از آن خود کرد و فیلم ساخته شده بر اساس آن، موفق به دریافت جایزه ی اسکار شد.
کتاب کشتن مرغ مقلد که بسیار دراماتیک و تأثیرگذار است، به اصل و ریشه های رفتار های انسان،معصومیت و تجربه، مهربانی و بی رحمی، عشق و نفرت، و شوخ طبعی و ترحم می پردازد. رمان کشتن مرغ مینا بومی و محلی نوشته ی زنی جوان اهل آلاباما، اکنون بیش از 18 میلیون بار چاپ و به چهل زبان ترجمه شده است و طرفداران بسیاری در سراسر جهان دارد.
هارپر لی، نویسنده ی رمان کشتن مرغ مینا ، همیشه آن را داستان عاشقانه ای ساده توصیف کرده است. این اثر امروزه به عنوان شاهکاری در ادبیات آمریکا در نظر گرفته می شود.
.
زندگی روزمره در دوره طاعون
معرفی کتاب زندگی روزمره در دوره طاعون
آدمی در طول تاریخ همه گیری های زیادی را از سر گذرانده؛ بیماری های خاصی که برای مدتی محدود بین جماعتی بزرگ شایع می شد، اما همه گیری های نسبتا اندکی به پاندمی رسیده اند. یکی از مهیب ترین پاندمیها طاعون سیاهی است که سه قرن دنیای مسلمانان و مسیحیان را در هم کوفت.
این همه گیری تا قرنها در اروپا قربانی گرفت و در اواخر قرن هفدهم از اروپا به افریقای شمالی و خاور نزدیک رفت و تا قرن نوزدهم در آن سرزمین ها جا خوش کرد و میلیونها انسان را به کام مرگ فرستاد. تاریخ تکرار شده است و گویی دورۀ تازه ای از طاعون و امثال آن در راه باشد…
اما تاریخ نشان داده بشرسخت جان برخطرهای عظیم ناشی از طبیعت و غریزه های تاریک خویش فائق آمده است؛ پس «کاری انسانی است» که بر فجایع گذشته تأمل کنیم، همزمان که برحال متزلزل و آینده نامعلوممان می اندیشیم.
نام های الهی و الهیات سری
نویسندهی کتاب نامهای الهی و الهیات سری، دیونوسیوس آٰریوپاگی است. او که یکی از یاران و شاگردان پولس رسول، مبلغ مسیحیت بوده است. آٰریوپاگی در این مقالات به خلاصهترین شکل ممکن نشان میدهد که چگونه خدا هم «اعلامشده» است و «ناشناخته». خداوند از طرف در همه چیز آشکار و هویداست اما درک و شناخت او بر مخلوقات ممکن نیست.
این کتاب به کسانی که علاقهمند به حوزهی ادیان، تاریخ ادیان و الهیات هستند، پیشنهاد میشود.رسالات دیونوسیوس آریوپاگی از قرن ششم میلادی به بعد مورد توجه بسیاری از مسیحیان در بخش شرق یونانیزبان و رایج و محبوب شد. او منزلتی بلند و قابل احترام نزد الهیدانان مسیحی داشته است و یکی از قدیسان مسیحیت به شمار میآمده. این رسالات در قرن نهم به زبان لاتین ترجمه شد و تأثیری دوچندان بر مسیحیان گذاشت.
محتوای اصلی این رسالات معرفت خداوند و طرق مختلف دستیابی به معرفت است. طریق تشبیه یا تصدیق و طریق نفی و تنزیه دو طریقی هستند که دیونوسیوس در این دو رساله به پرداخته است و در طریق تصدیق در رسالهی نامهای الهی، معنای نامهایی را توضیح داده و تبیین کرده که در کتاب مقدس به خداوند نسبت داده شده است.در کتاب نامهای الهی و الهیات سری در بخش اول، متن رسالات نامهای الهی آریوپاگی آمده است که سیزده فصل دارد و در آن به مباحثی پیرامون چیستی وحدت و تمایز الهی، چیستی قدرت نیایش، دربارهی حکمت و عقل و فهم و... در مسیحیت از نگاه دیونوسیوس آریوپاگی پرداخته شده است.
در بخش دیگر رسالات آریوپاگی دربارهی الهیات سری آورده شده است. این بخش نیز پنج فصل دارد که دیونوسیوس آریوپاگی به سوالاتی از قبیل: تاریکی الهی چیست؟ پاسخ داده. در بخش آخر کتاب نیز تفسیری از دو بخش قبلی ارائه شده است.کتاب نامهای الهی و الهیات سری از یک سو برای شناخت ماهیت مسیحت در طول تاریخ کتاب مفیدی به حساب میآید. از سویی دیگر میتواند برای مطالعات اسلامی راهگشا باشد.
رهایی بشر
معرفی کتاب رهایی بشر.
فریبرز رئیس دانا از جانهای عزیز و مبارکی بود که در زمانهی منحوس پاندومی کرونا ازدست شد. نویسندهی ادیب و اقتصاددان و نظریهپردازی که بیوقفه در راه آزادی، عدالت، برابری و آگاهی میکوشید، مینوشت، سخنرانی میکرد و درس میداد.
این متفکر مارکسیست چنان آزادی و عزت انسان و به خاصه طبقههای فرودست را با تمام وجودش میخواست که لحظهای دست از مبارزه از طریق آگاهیبخشی دست برنداشت. کتاب «رهایی بشر: عدالت، آزادی و دولت» یکی از همان تلاشهای سترگ و به ثمر نشستهی او بر محور همین آگاهیبخشی است که پس از درگذشتش به صورت کامل منتشر شده است.
رئیسدانا این کتاب را در جهت بههم ریختن همهی آن روایتهای دشمنان آزادی، همان نئولیبرالهای داخلی و خارجی نوشته که همواره با اهرمهای رسانهای عظیمشان هرچه دروغ خواستهاند به خورد همگان دادهاند و سوسیالیسم را دشمن آزادی و دموکراسی معرفی کردهاند. رهایی بشر با طرح و برنامهای جامع و نظاممند، با زبانی شیوا و همهفهم، پلهپله مخاطب را با خودش پیش میبرد و ضمن نشان دادن همهی دروغهای تاریخی بندگان سرمایهداری، دستاوردهای سوسیالیسم را در هر فرمی که تاکنون وجود داشته پیش رو میگذارد.
رهایی بشر رسالهای عظیم است که همهی ما به آن نیاز داشتیم، برای فهم جایگاهمان در تاریخ، هرآنچه امروز هستیم و چشماندازی که پسازاین باید ببینیم و در پی تحققش باشیم.
.
.
.
نویسندگان رئالیست آلمان در سده نوزدهم
معرفی کتاب نویسندگان رئالیست آلمان در سده نوزدهم
جورج لوکاچ، فیلسوف و نظریهپرداز ادبی بلندآوازۀ مجار، در این مجموعه جستارهای پرمغز دربارۀ مهمترین نویسندگان رئالیست آلمان در سدۀ نوزدهم، از هاینریش فون کلایست تا یوزف فون آیشندورف، گئورگ بوشنر، هاینریش هاینه، گوتفرید کلر، ویلهلم رابه و تئودور فونتانه، چه از لحاظ تاریخ فرهنگی و جهان ادبی و چه از لحاظ پرداختن به سبک و فرم تک تک متون هفت تن از برجستهترین نویسندگان رئالیست آلمان، افقهای نوینی را به روی خواننده میگشاید.
گرچه دفاع بیوقفۀ لوکاچ از رئالیسم در برابر ناپختگیها و زمختیهای ادبیات رسمی، رئالیسم سوسیالستی، در سراسر این جستارها، گاه پوشیده و گاه آشکار، رخ مینماید، هدف اصلی او البته روشن ساختن بستر و سیاق فکری، ادبی و تاریخی است که این نویسندگان بزرگ در بطن آن کار کرده و بالیدهاند تا بدین ترتیب خوانندۀ این جستارها به درک روشنتر و کاملتری از کار و بار ادبی این نویسندگان دست یابد.لوکاچ همچنین در مقام منتقد ادبی جایگاهی ممتاز دارد.
درواقع، پس از ۱۹۴۵، در سالیان بسیار، او یگانه منتقد ادبی بود که توانایی داشت برای دیدگاه مارکسیستی در باب ادبیات از احترامی درخور برخوردار شود. در سال های اخیر، نوشته های ادبی او آماج حملۀ انواع دیگری از منتقدان مارکسیست مدرن تر و نیز منتقدان دانشگاهی ساختارگرا و پساساختارگرا قرار گرفتهاند. اما همچنان که لوکاچ از کانون بحث بیرون رفته، شوروحرارت مباحثه و جدل هم کاستی گرفته و با این پیامد همراه شده است که آرای او دربارۀ نویسندگانی خاص تا میزان معیّنی در جریان غالب ادغام شده و به صورت بخشی از راستآیینی انتقادی درآمده است؛ گرچه با گذر زمان بهناگزیر بسیاری از تفسیرها و داوری های خاص او از دور خارج شدهاند.
لوکاچ پس از آنکه ناگزیر شد آرایی را پس بگیرد که به سال ۱۹۲۹در بین الملل کمونیستی به باد انتقاد گرفته شده بود، در دهۀ ۱۹۳۰، در حرکتی که خود آن را عقبنشینی تاکتیکی از حوزۀ سیاست وصف کرده است، به نقد ادبی روی آورد. اما آشکار است که کناره گیری او از سیاست داوطلبانه نبود و کوشید به طرق دیگر، و دربارۀ شخص او، با نقد ادبی، به فعالیت سیاسی ادامه دهد. می توان صورت ظاهر نوشته های ادبی او را در نظر گرفت، به سخن دیگر، این نوشته ها را یاریگر فهم ما از نویسندگان یا گونه های ادبی خاص (رمان تاریخی و رمان رئالیستی) دانست.
اما، به همین سان، این نوشته ها را می توان همچون دخالت های رمزآمیز در بحث و جدل های سیاسی روز، مانند استالینیسم، معنی های ضمنی ایدئولوژیکی مدرنیسم یا اکسپرسیونیسم، «جبهۀ خلق»، یا «آب شدن یخ ها» در سال های پس از مرگ استالین قرائت کرد.
میان جیوه و اندوه
بخشی از کتاب میان جیوه و اندوه
گفتم: «به ملاقات مردی میروم که در انتظارم نیست،
پس نخواهد فهمید چقدر دیر کردهام!»
بعد
خط چشمهایم را با حوصله جفت کردم و گفتم:
«هیچوقت برای دیر رسیدن دیر نیست»
دیر بود امّا
رودِ عزیزم را کوزهکوزه به خانه برده بودند
و سهمم
چون آبی خوش از گلویشان پایین رفته بود
دیر بود
و تنها میتوانستم چشمهایم را
چون دو ماهیِ سوگوارِ سرگردان
در حوضِ خانۀ مردم رها کنم،
به خانهام برگردم،
و سالها تعجب کنم از اینکه بدون چشم
چگونه گریهام بند نمیآید!
رساله و شرح آینده یک خیال
کتاب «رساله و شرح آینده یک خیال» اثری نوشته ی «زیگموند فروید» است که اولین بار در سال 1927 انتشار یافت. «فروید» در این کتاب به ارائه ی بینش های خود در مورد جنبه های مختلف شکل گیری و گسترش مذهب می پردازد.
او در این اثر، یک «منتقد» خیالی را خلق می کند، به همین خاطر کتاب به صورت گونه ای از دیالوگ ارائه شده است. در حقیقت می توان گفت این منتقد خیالی، نماینده ای از جامعه به شکل کلی است.
«فروید» در کتاب «رساله و شرح آینده یک خیال»، اصول روان کاوی را به کار می گیرد تا توضیحی درباره ی مذهب، که به عقیده ی او پدیده ای اجتماعی است، ارائه کند.
.
.
.