جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
جین آستین: چهکار میکنید؟ خواهرزادهی اول: داشتیم بازی میکردیم. جین آستین: با کتاب من؟ کتاب جدید من؟ خواهرزادهی چهارم: فقط میخواستیم بدانیم داستانش چیست، خاله جین، ببخشید. (از صفحهی ۲۰)
معرفی کتاب ویراستار خرابکار (چگونه با نویسندگان، همکاران و خودتان خوب تا کنید)
نویسندگان و ویراستاران هر سال بیش از سه هزار سؤال دستورزبانی و شیوهنامهای به بخش پرسش و پاسخ شیوهنامهی برخط شیکاگو میفرستند، پرسشهایی گاه مرموز و گاه واقعاً خندهدار. ویراستاری به نام کرول فیشر سِلِر این سؤالها را تکتک میخواند و اغلب شاهد درگیریهای بینتیجه میان ویراستاران و نویسندگانی است که بر سر «درست» و «غلط» شیوهی نگارش با هم به توافق نمیرسند. سَلِر در این کتاب با کنار گذاشتن این نگاه خصمانه، عملاً به ویراستاران راه و چاهی نشان میدهد که خود را با این شرایط وفق دهند تا محیط کار و اعصابشان سالم بماند. از آداب رایانهنگاری گفته تا مدیریت ضربالاجلها، کنار آمدن با نویسندگان بدقلق و اینکه کِی باید خودکار قرمز را زمین گذاشت. «هدف» سَلِر از توصیف رویکردش «این نیست که چگونه ویرایش کنیم، بلکه میخواهد بگوید چگونه از ویراستاری سرِ سلامت به گور ببریم.» کرول فیشر سَلِر ویراستار ارشد انتشارات دانشگاه شیکاگو و ویراستار بخش پرسش و پاسخ شیوهنامهی برخط شیکاگو است.چه در ویراستاری زبدهاید و چه تازه وارد این حیطه شدهاید، ویراستار خرابکار توصیههای حکیمانهای دارد که همهی ابعاد این کار را پوشش میدهد. کتابی است که باید در کتابخانهی هر ویراستاری باشد. جاناتان اوون، ویراستارکتابی بسیار گرانبها برای مشتاقان ویراستاری، و سودمند برای کسانی که در این حرفه مشغول به کارند. این کتاب برای نویسندگانی که تا حدی ویراستار کار خود هستند، راهگشاست. استن کری، ویراستار و وبلاگنویس (سنتنس فرست)
ویراستار خرابکار (چگونه با نویسندگان، همکاران و خودتان خوب تا کنید) - انتشارات نی
انقلاب در میراث فرهنگی به روند پر نشیب و فراز سازمان میراث فرهنگی در فرایند شکلگیری مدرنیتهی ایرانی میپردازد. برای آنکه بدانیم هویت ایرانی در دنیای مدرن چگونه ساخته شد، باید مواد و مصالح نخستین آن را بشناسیم. یکی از مهمترین عناصر هویت ملی، رویکردی است که با آن تاریخ خود را بازخوانی میکنیم. این پژوهش به این پرسش پاسخ میدهد که از زمانی که تمنای مدرنشدن در ایران اوج گرفت، چه ایدههایی دربارهی میراث تاریخیمان مطرح شد؛
این ایدهها چطور تبدیل به برنامههای عملی شدند و شهرهای ما را تغییر شکل دادند؟ در این شهرها چه چیز میراث تلقی شد و با آن چه کردند؟ برای پاسخ به این پرسشها فرایند مدرنیزاسیون در ایران را مروری اجمالی میکنیم و سپس با تمرکز بر چهار دههی پس از انقلاب ۱۳۵۷، دربارهی ایدهها و برنامههای متولیان میراث فرهنگی بحث میکنیم. با تمرکز بر دورهی ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۲ (یعنی از شکلگیری تا اتمام دورهی سازمان میراث فرهنگی) پژوهش بر این مدار اصلی شکل میگیرد که تناقضات در عرصهی میراث فرهنگی ناشی از مبانی نظری است یا مدیریت اجرایی.
درواقع، مؤلفان این کتاب فقط به بررسی توصیفیـتاریخی نپرداخته، بلکه در پرسش نقادانه از کنشگران تاریخی، با بررسی جزء به جزء فرایند شکلگیری سازمان میراث فرهنگی، تلاش کردهاند نگاه کلی خود به سرگذشت این سرزمین را از دست ندهند. هدف آن بوده که در تاریخ میراث فرهنگی، تاریخ ایران مدرن مشاهده شود و شکلگیری یک سازمان و نحوهی عملکرد آن و نیروهای درونش در تاریخ ایران مدرن فهم شود. این شیوه از پژوهش تاریخی که با کلامی روایی همراه شده، بر آن است تا با نزدیکشدن به حوزهی مشخصی از تاریخ سرزمینی، مسیر تکوین آن را ترسیم کند و تناقضها و هماهنگ درونی آن را نشان دهد.
از مسیر آشکارسازی این ظرفیتها، امکانات و محدودیتهای موجود در صحنههای تاریخی نمایان میشوند و برای مخاطبان معلوم خواهد شد که تاریخ نه یک مسیر یگانهی محتوم، بلکه بستری از ظرفیتها برای ارادههای موجود در موقعیت است.
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
○ پزشک پنجاه آپاندیس را درمیآورد، دویست لوزه را جراحی میکند، هزار جمجمه را میشکافد، و بعد از مدتی دیگر چشمبسته هم میتواند همهی این کارها را بکند، اینطور نیست؟ پس چرا بعد از نوشتن پنجاه یا حتی صد داستان، نوشتن باز هم مثل روز اول سخت و ناممکن است؟ حتی بدتر از روز اول! هزار مرتبه بدتر از روز اول! ص ۴۰
شب سر رسیده است. اکنون دیگر کلماتِ نوشتهشده را نمیبینم. دیگر هیچ چیز نمیبینم مگر دستِ بیحرکتم که از نوشتن برایتان بازمانده است. اما زیر شیشهی پنجره هنوز آسمان آبی است. رنگ آبی چشمان اورلیا پاریس باید تیرهتر شده باشد، میدانید، بهخصوص در شب. آن روزها چشمانش رنگش را از دست میداد تا بتواند به تاریکی زلال و بیانتهایی دست پیدا کند.
نام من اورلیا اشتاینر است.
در پاریس زندگی میکنم و پدر و مادرم در همینجا معلماند.
هجدهسال دارم.
مینویسم.
اگر دانش روانشناسی که گرایشها، محرکهای غریزی، انگیزهها و مقاصد فرد را تا تبلور آنها در کنشهایش و تا روابط فرد با نزدیکانش پیگیری میکند، وظیفهاش را بهطور کامل به انجام رسانده باشد و پیوندهای متقابل آنها را روشن کرده باشد، ناگهان خود را با وظیفهای جدید و انجامنشده روبهرو خواهد دید. روانشناسی ناچار به توضیح این واقعیت شگفتیآور خواهد بود که فردی که روانشناسی مورد بررسی قرار داده و شناخته است، در شرایط خاصی کاملاً دور از انتظار احساس و فکر میکند و دست به کنش میزند. این شرایط همانا ملحق شدن به تودهای از مردم است که ویژگیهای تودهٔ روانشناختی را به خود گرفتهاند. اما توده چیست و چگونه توان تأثیرگذاریای تا این حد تعیینکننده را بر زندگی ذهنی افراد بهدست میآورد، و دگرگونی ذهنیای که بر افراد تحمیل میکند در چه چیزی نهفته است؟
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
○ انسان فقط هنگامی میتواند حقیقتاً خودش باشد که ماسک به چهره زده باشد، زیرا فقط در این حالت احساس راحتی میکند و تظاهر را کنار میگذارد. به تعبیری بسیار واقعی، این چهرهی برهنه است که ماسک است. برعکس، فقط با زدن ماسک امکان افشای حقیقی وجود دارد.ص ۱۲۵
اعتراف میکنم هنوز آن خانهی ویران در ذهنم زنده است و هنوز حسن و عالیه در حوضش خفتهاند و هر از گاهی بیدار میشوند، معرکه میگیرند، خسته میشوند و باز میخوابند؛ «خواب دبش کلفتکُش». هنوز خانهی ویران سرپناهِ نرگس و شریف است و آن دو چارهای ندارند جز آشتی با گذشته؛ آشتی با تاریخ.ـ از یادداشت نویسنده
"شکلک" از دو زمان تاریخی مختلف در این منطقه الهام گرفته است؛ شخصیتهای آن از لحاظ طبقهبندی تقریبا در نزدیکی هم قرار دارند و از لحاظ فرهنگی در دو سر طیفی متمایز قرار دارند. از دیدگاه روایی، نویسنده و کارگردان یکی از این دو زمان را به عنوان زمان اصلی (که مکان آن ثابت است) نمیپذیرند. با این حال، از منظر روانشناسی، تماشاگر زمان زوج جوان در نمایش و زمان کنونی را به عنوان زمان اصلیتر و نزدیک به خود ترجیح میدهد. این ترکیب دو زمان به شکل فلاشبک و بازگشت به حالت گذشته نیست، بلکه با تطبیق رئالیسم جادویی که ثمینی به کار برده، تشریح بهتری انجام میدهد.در بخش "نمایشی"، زوجی قدیمی مشابه "اینترکات" مسئول اجرای کار هستند. آنها تا حدودی سر داستان را بر عهده دارند و یا ان را به پایان میبرند یا نشانهای از مصیبت میدهند. از نظر محتوایی، "شکلک" یک نمایش جسورانه است.اگرچه از زوایای گوناگونی میتوان به این نمایش نگاه کرد، اما در جهت خلاصه کردن این توضیحات، میتوان به مفهوم اصلی آن اشاره کرد که تکرار تاریخی است؛ این تکرار تاریخی در واقعیت به تعبیر آشنای مارکس (تراژیک و کمدی) اشاره دارد. با این حال، اینجا این تعبیر چندان مناسب نیست و از تکرار فراتر میرود. در این نمایش، هر دو زمان به نوعی یکبار است! و عنصر مهم در این یگانگی رویداد و معنا، شخصیت نقره/ نرگس است. اگرچه حسن شکلکی و عالیه به وضوح به دهه 1330 میلادی تعلق دارند و شریف جوانی نماینده امروز است، اما نقره/ نرگس به هر دو دوره (لباسهایش نمایانگر تغییر از دیروز به امروز میشوند) و هر دو سطح فرهنگی/ اجتماعی در نمایش، او را به خود اختصاص میدهند.