دلوز طی سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۱ سلسله درسهایی را در دانشگاه پاریس ۸ دربارهی اسپینوزا ارائه کرد. متن حاضر ترجمهی این درسگفتارهاست. دلوز در این دورهی دانشگاهی خوانش خود را از نظام فکری اسپینوزا تشریح کرد و به مباحثی چون فردیت، توان، آزادی، ایده و حالمایه، خدای درونماندگار، حق طبیعی کلاسیک، هستیشناسی و اخلاق، دیرند، ابدیت و مرگ پرداخت. این مباحث اهمیت زیادی برای شناخت اسپینوزای دلوز دارند، چرا که همچون راهنمایی مسیرِ فهمِ آثار دلوز در باب اسپینوزا و همچنین نقش اسپینوزا را در پروژهی فلسفی دلوز هموارتر میکنند.
تغییری ریشهای که زندگی افراد را زیرورو میکند یا نظم وضعیتی را بر هم میزند چه مختصاتی دارد؟ اگر چنین تغییری غیرقابل محاسبه و غیرقابل پیشبینی باشد چگونه میتوان به آن فکر کرد؟ اسلاوی ژیژک در این کتاب میکوشد چارچوبی برای فکر کردن به این تغییر، که نام فلسفی آن «رخداد» است، فراهم کند. مفهوم رخداد در فلسفهی قرن بیستم به نامهای مهمی چون هایدگر، دلوز، دریدا و بدیو گره خورده و به واسطهی این نامها تفکر زمان ما را تحتالشعاع قرار داده است. همین امر ژیژک را وامیدارد که سفر خود را از تعاریف مختلف رخداد آغاز کند و سپس، از نقطهی حال، روایتی از رخدادهای تاریخ فلسفه از افلاطون تا دکارت و هگل بپردازد. همچنین مفهوم رخداد را در قاب مورد علاقهی خود، گفتار روانکاوی، بگنجاند تا به این وسیله شرحی دیگر از مفاهیم آن مخصوصاً ساحتهای مشهور خیالی، نمادین و واقعی ارائه کند. شرح او، مثل اغلب متنهایی که از او خواندهایم، همراه است با مثالهای فراوانی از سینما، ادبیات، موسیقی، اکتشافات علمی، وقایع سیاسی، لطیفهها و حکایتهای تمثیلی.
معرفی کتاب نظام اخلاق عرفی (نقدی بر آموزهی حق طبیعی فیشته)
کتاب نظام اخلاقعرفی اولین دستنوشتهی کامل و برجایمانده از هگل است که آن را در فاصلهی میان سالهای ۱۸۰۲ تا ۱۸۰۳ تحریر کرده است. درونمایهی این کتاب دستمایهی فلسفهورزی هگل تا پایان عمر بود، به نحوی که آن را در دورههای درسی مختلف تدریس و در چاپهای متفاوت ارائه کرد، تا جایی که حتی آخرین اثرش، عناصر فلسفهی حق، نیز به همین موضوع اختصاص دارد. هگل در این اثر از محوریترین ایدهی نظام فلسفی خویش، یعنی تحقق ایده، پرده برداشت. او از پایینترین مراتب آغاز میکند و نشان میدهد که ظهور ایده و دیالکتیک مفهوم و شهود در هر مرتبه چگونه موجب گذار از حیات طبیعی به حیات اجتماعی میشود و راه به سوی ایدهی اخلاقعرفی میبرد که تجسم تام و کامل آن در دولت است.
نظام اخلاق عرفی (نقدی بر آموزهی حق طبیعی فیشته) - انتشارات نی
امروزه همهجا از سیاست رهاییبخش سخن میگویند، مسئلهی اساسی شاید رهانیدنِ خودِ سیاست باشد. آلن بدیو در این کتاب، که نام «فراسیاست» بر آن گذاشته است، میکوشد مفهوم سیاست را در مقام یکی از شروط اصلی فلسفه بازسازی کند. «فراسیاست» نه به معنای فرا رفتن و برگذشتن از سیاست، بلکه برعکس به معنای مشروط کردن دوبارهی تفکر به دستاوردهای واقعی آن و سازمان دادن فلسفه حول مصادیقی از سیاست است که واقعاً نسبت به وضع موجود ناهمگون باشند. بدیو از درِ مخالفت با انواع علوم و فلسفههای سیاسی درمیآید که سیاست را به ابژهی تأمل و طبقهبندی تقلیل دادهاند و در مقولاتی چون اجماع و مدیریت افکار عمومی خلاصه کردهاند. او در عوض تمرکز خود را بر پرسش از امکان «سیاست حقیقت» میگذارد و بر این اساس، در کنار بررسی مجدد مفاهیمی چون دموکراسی و عدالت، به بازخوانی انتقادی یا همدلانهی بعضی از آثار معاصرانش میپردازد، از جمله بازخوانی مسئلهی سوژه در کار آلتوسر، تاریخ کارگران به روایت رانسیر و پروژهی سیاسی رفیق همرزمش سیلون لازاروس.
سیاست سالهاست که دیگر نقشی در تغییر ندارد! تعاریف را بههمریختهاند و امر سیاسی و فلسفهی سیاسی دیگر رستگارانه نیست و رهاییبخشیای درون خودش ندارد؛ کرنش، مصالحهی بیقیدوبند در خدمت قدرت و ثروت و له کردن هرروزهی فرودستان، تبدیل به تفکر سیاسی و سیاستورزی روزمره شده است. آلن بدیو، یکی از یگانهترین مومنان به حقیقت، با ایمانش به قدرت کمونیسم، در کتاب «فراسیاست: دربارهی سیاست حقیقت» بر بازگشت به سیاست در معنای آن کنشی تأکید دارد که فرمی از مبارزهی بیامان است. بدیو در ایستادگی برابر سیطرهی سرمایهداری هار که رابطهی انسان با تمام ارگانهای زیستی را یا بالکل قطع کرده یا به شکل عجیبی مخدوش ساخته، به جای تفسیر جهان، اتصال فلسفه و سیاست را در مسیر تغییر جهان بازتعریف میکند. کتاب فراسیاست، بحثیست پیرامون امکانهایی که باید سیاست را با حقیقت یکی میکرد و این امکانها از جامعهی انسانی سلب شده است. فیلسوف بزرگ زمانهی ما، او که در هفت دهه فلسفهورزیاش همواره بر آگاهی، گفتوگو و مبارزه تأکید داشته، در کتاب فراسیاست، جمعی از فیلسوفان مارکسیست نیمهی دوم قرن بیستم را پیش رو گذاشته و با دست گذاشتن روی ویژگیهای مبتنی بر سیاست حقیقت نزد آلتوسر، رانسیر و لازاروس، یکی از دقیقترین خوانشها و بازخوانیهای فلسفه و سیاست رهاییبخش را عرضه میکند.
فراسیاست (دربارهی سیاست حقیقت) - انتشارات نی
معرفی کتاب تفکر نامتناهی (حقیقت و بازگشت به فلسفه)
تفکر نامتناهی مجموعهای از جستارهای آلن بدیو را گرد هم آورده است. ویراستارانِ مجموعه این جستارها را به گونهای انتخاب و مرتب کردهاند که طیف علایق بدیو را بازنمایند. دو مقالهی اول کتاب این دعوی بدیو را به خواننده عرضه میکنند که زمانهی ما نیازمند نوسازی فلسفه و نیازمند مقولهی حقیقت است. فصلهای بعدی نمایانگر مداخلههای او در چهار حوزهی روانکاوی، سیاست، هنر و سینما است. عنوان فرعی کتاب یادآور ژست بنیادی تفکر بدیو است ــ این «بازگشت به فلسفه» در تقابل با جریانهای مسلط در فلسفهی معاصر مطرح میشود که در کار بدیو در قالب سه گرایش اصلی تحلیل شدهاند: فلسفهی هرمنوتیکیِ هایدگر و گادامر؛ مکتب تحلیلیِ ویتگنشتاین و کارنَپ؛ و پستمدرنیسمِ دریدا و لیوتار. جاستین کلمنس و الیور فلتهَم، ویراستارانِ مجموعه، جستار پرمغزی را به عنوان مقدمه بر مجموعه افزودهاند که درآمدی است بسیار دستیاب برای آشنایی با مقدمات تفکر بدیو، آنگونه که در شاهکار او، وجود و رخداد، مطرح شدهاند.
تفکر نامتناهی (حقیقت و بازگشت به فلسفه) - انتشارات نی
نظریهپردازان هنر و فیلم معمولاً مخاطب مدرن را دچار انفعالی زیباییشناختی و سیاسی میبینند. در پاسخ به این مسئله، هم هنرمندان و هم متفکران درصدد برآمدهاند تا تماشاگر را به عاملی فعال و نمایش را به اجرایی مشترک تبدیل کنند. در این کتاب، رهیافت رانسیر به این تلاش نافرجام در جهت رهایی اساساً متفاوت است. او ابتدا این پرسش را پیش میکشد که دقیقاً منظورمان از هنر سیاسی یا سیاست هنر چیست و سپس به بررسی دستاوردهای سنت هنر انتقادی و آرزوی وارد کردن هنر به زندگی میپردازد. سؤال این است که آیا نقد مبارزانهی مصرف تصاویر و کالاها از قضا به تأیید غمانگیز قدرتی مطلق بدل شده است؟
رویکرد محوری فلسفهی هنر تبیین منشأ زیستشناختی هنر در مقایسه با مبدأ فرهنگی آن است. پدیدهی هنر به دستاوردهای فرهنگ غربی محدود نمیشود و از دستساختههای گوناگون چنین برمیآید که هنرِ سایر فرهنگها نیز غنای چشمگیری دارد و شایستهی تأمل فلسفی است. گرچه پیدایش مفهوم مدرن هنر به اروپای قرن هجدهم بازمیگردد، سنتهای هنری دیگری نیز در جهان وجود دارند که ارزشیابی و ارجشناسی آثار آنها مستلزم آگاهی از اندیشههای بنیادی این سنتهاست. افزون بر این، جایگاه برجستهی هنر در فلسفهی معاصر مبیّن ضرورت آشنایی با مسائل محوری فلسفهی هنر است. نویسنده در این کتاب با ایضاح پیچیدگیهای مسائلی مانند تعریف هنر، هستیشناسی هنر، شیوههای متنوع تفسیر اثر هنری، مفهوم بازنمایی، و بیانگری عاطفی میکوشد با استناد به آرای فیلسوفان برجستهی هنر، ابعاد گوناگون هریک از آنها را به بحث بگذارد. نحوهی وجودی منحصربهفرد هریک از هنرها موضوع جالب و جدیدی است که فصلی مجزا دربارهی هستیشناسی رسانههای مختلف هنری به آن اختصاص یافته است. بازنمایی و بیانگری هم از قدیمترین موضوعات فلسفهی هنرند که گرچه ریشههایشان به یونان باستان بازمیگردد، فیلسوفان معاصر همچنان به آنها توجه دارند. شرح روشن همهی این مسائل و مباحث، کتاب فلسفهی هنر را به راهنمایی مفید برای هنرمندان و هنردوستان و هنرپژوهان مبدل کرده است.
شاید کمتر فیلسوفی را در آوازه و تأثیر در تاریخ اندیشه بتوان همتای افلاطون دانست؛ و در میان آموزههای او نیز نظریهی مُثُل وی آوازه و جایگاه بیهمتایی دارد. اما، این نظریه به همان اندازه که بیشتر مشهور شده، کمتر فهمیده شده است. لذا همانطور که باید میان آموزههای خودِ افلاطون و آنچه به نام افلاطون جا افتاده است فرق گذاشت، میان نظریهی مُثُلِ مطرح در آثار او و آنچه به نام نظریهی مُثُل در محافل فلسفی و غیرفلسفی مشهور شده است باید تمیز نهاد. دیوید راس نظریهی مُثُل افلاطون را در متن آثار او در طول پنجاه سال نگارش آنها و با پیگیری تحولات آن بررسی کرده است. با مطالعهی این اثر میتوان به تصویر روشنی از نظریه آنگونه که خود افلاطون طرح کرده است دست یافت.