سریال چهار سابقهدار، قسمت 1/ یورش به زندان شهرِ سگی
نقد و بررسی
چهار سابقه دار 1 – یورش به زندان شهر سگی به احتمال زیاد شما هم انیمیشن جدید و خیلی جذاب «بچههای بد (the bad guys) (2022)» رو تماشا کردید و از دیدنش حسابی لذت بردید! برای شما یک خبر بد و یک خبر خوب داریم! خبر بد این است که انیمیشن «بچههای بد» همه داستانهای این دوستان تبهکار و بامزه رو روایت نمیکند! اما خبر خوب این است که جای هیچ نگرانیای نیست! چرا که این انیمیشن نسخهای خلاصه شده از مجموعه کتابهای «سریال چهار سابقه دار» است و در ادامه، قرار است با این مجموعه آشنا شویم! مجموعه «سریال چهار سابقهدار» یکی از جذاب ترین و مشهورترین مجموعه داستانهای ماجراجویانه، طنز و کمیک (مصوّر) سراسر دنیاست. این مجموعه به دست «آرون بلیبی» نوشته شده است و به سرعت با استقبال بینظیر کودکان و نوجوانان در سراسر دنیا مواجه شد، تا جایی که به یکی از پرفروشترین آثار فهرست نیویورک تایمز تبدیل گشت و انیمیشن اقتباسی و بسیار موفق آن نیز، برندۀ جوایز متعدد شده است. آقای بلیبی نوشتن این مجموعه را در سال 2015 شروع کرد و تا زمان حال نیز، نوشتن قسمتهای جدید از این مجموعه ادامه داشته است. در ایران نیز، نشر هوپا تاکنون 11 جلد از این مجموعه را ترجمه و چاپ کرده است. نشر «هوپا» بازۀ سنی مناسب برای مخاطبین این مجموعه را «9 تا 13 سال» تعیین کرده استرهایی
ویرجینیا وولف، زنی که همواره پیش تر از زمان خود بود. این رمان نویس ماهر که مسائل مربوط به آزادی و برابری حقوق زنان را جان مایه ی بسیاری از آثار خود قرار داده است، بارها مورد ستایش و تکریم نویسندگان نسل بعد از خودش قرار گرفته و می توان گفت که آثار او به نوعی راه را برای فعالیت های بیشتر در زمینه ی زن و آزادی برای دیگر نویسندگان گشوده است. در کتاب آزادی که مجموعه ای دست چین شده از آثار وولف توسط انتشارات پنگوئن است با این سوال اساسی مواجه می شویم که چرا باید نیمی از جهان آزاد باشد هرجور که دلش می خواهد زندگی کند در حالی که نیم دیگر در سکوت و خفقان و حاشیه نشینی، محکوم به تماشاست؟
در این مجموعه ی رویایی، ویرجینیا وولف ما را به سفری متحول کننده خواهد برد که در آن قدرت های بی بدیل ذهن را آزاد می کند.
جستجویی در باب اینکه چه چیزهایی سد نوشتن زنان شد تا کند و کاو در این واقعیت که آنان تحت چه شرایطی خود را از این زندان می رهانند. از آرامش برخاسته از داستان خیابان گردی در لندن، این گزیده ها و مقالات و داستان ها، وولف را در هیجان انگیزترین حالت خود نشان می دهند. حالتی شورانگیز که تصویر او را در جستجوی آزادی، در شاعرانه ترین ماجراهای زندگی ارائه می دهد. گزیده هایی که در این کتاب به چاپ رسیده، انگیزه ای برای خوانندگانی است که آثار او را مطالعه نکرده اند و بخش اعظم آن ها از کتاب های موج ها، خیابان گردی در لندن و دیگر مقالات ویرجینیا وولف انتخاب شده است.
مواجهه
مواجهه مجموعهاي از نقدهاي ميلان كوندرا است دربارهي ادبيات، موسيقي و هنر مدرن و اخلاق. اين كتاب، كه ميتوان آن را در سري كتابهاي شوخي، خنده و فراموشي و سبك تحملناپذير هستي كوندرا به حساب آورد، با نگاهي آزاد و عاطفي سعي دارد ارتباط بين هنر و اخلاق را نشان دهد، ضمن اينكه نگرش موشكافانهي نويسنده راه پذيرش آراي او را براي مخاطب هموارتر ميكند.
تريو تهران
کتاب تريو تهران "در انباري قفل نبود. چفت كشويي زنگزده را كشيد و در را هل داد. بوي خاك و نفتالين و نم سرما زد تو دماغاش. كليد برق را زد، لامپ سوخته بود. در را بازتر كرد تا روشنايي راهرو مكمل نوري شود كه از پنجرهي كوچك كف حياط به درون ميتابيد. لحظهاي هيبت پردهي حصيري لولهشدهاي كه به ديوار تكيه داده بود و چادر شبي هم رويش كشيده بودند او را ترساند. بعد آرام از ميان رديف صندليهاي لهستاني كه دوتا دوتا در جهت معكوس از نشيمن روي هم سوار بودند گذشت و مقابل گنجه ايستاد. جالباسي چوبي را كمي جابه جا كرد تا در گنجه را باز شود. در تاريكي چيز زيادي پيدا نبود. برگشت سمت در و راه پله. چراغ نفتي كوچكي را كه روي آخرين پله بود با كبريت كنارش روشن كرد و برگشت جلو گنجه. چراغ را كمي بالا گرفت. ..." (از متن كتاب)
کتاب اسپارتاکوس (ابراهیم یونسی)
معرفی کتاب اسپارتاکوس توسط نویسنده:
این کتاب، سرگذشت مردان و زنان شجاعی است که مدت ها قبل زیسته اند و نام شان هرگز از خاطره ها نرفته است. قهرمانان این داستان، آزادی و شرف انسان را گرامی داشتند و پاک و شریف زیستند.
این داستان را بدین منظور نوشتم که کسانی که آن را می خوانند – خواه فرزندان خودم یا دیگران – در راه بهبود آینده مغشوش مان نیرو بگیرند و با ظلم و بیداد مبارزه کنند، باشد که رویای اسپارتاکوس در زمان ما مححق شود.
.
.
آگوس و هیولاها 3/ ترانهی پارک
سلام!
من آگوس پیانولا هستم.
الان دیگر باید بدانید که توی اتاقی پر از هیولا زندگی میکنم.
نه؟
از بخت بدِ هیولاها، دکتر بروت ناتو آن بندهخداها را از کتابشان پرت کرده بود بیرون و جایی نداشتند بروند.
ولی بدترین بخش قضیه این است که خود دکتر بروت و دستیارش، نَپ، هم آمدهاند سروقتمان و همینجور یکریز بامبول سوار میکنند.
حالا گیر دادهاند که یک مرکز خرید درندشت بسازند که باعث میشود پارک شهرمان، گالِرنا، از روی نقشه محو شود.
خوشبختانه پینتاکا با قلمموهایش و اُختاسُل با گیتارش اوضاع را سروسامان میدهند تا نقشههای دکتر بروت نقش بر آب شود.
کتابی با یک عالمه ماجرای عجیب و هیجانانگیز!
آگوس و هیولاها 2/ ناتیلوس را نجات بدهیم
سلام!
من آگوس پیانولا هستم.
اگر جلد اول این مجموعه را خوانده باشید، همدیگر را میشناسیم.
اگر هم نه، بهتان میگویم: من توی اتاقی پر از هیولا زندگی میکنم.
از کجا پیدایشان شده؟
خب، از توی کتاب هیولاها، یعنی جایی که تویش زندگی میکردند تا اینکه دکتر بروت بدجنس از آنجا انداختشان بیرون. الان اینجا هستند، ولی بدیاش این است که دکتر بروت و دستیارش، نَپ، هم آمدهاند و همین اولِکاری میخواهند رستوران ناتیلوس را به خاک سیاه بنشانند.
خوشبختانه سرآشپز رُل، هیولای آشپزخانه، کمکمان میکند نقشهای بکشیم تا دکتربروت نتواند کاری از پیش ببرد.
آگوس و هیولاها 1/ آقای پَتیپَن از راه میرسد
معرفی کتاب آگوس و هیولاها 1 اثر ژائومه کوپونس
این کتاب داستان خواندنی و دوست داشتنی پسربچه ای به نام آگوس پیانولا را در خود جای داده که تا قبل از ورود آقای پتی پن پسری عادی بوده و زندگی معمولی داشته اما بعد از آن زندگی اش خیلی شگفت انگیز تر و جذاب تر شده، هرچند که مشکلاتی را هم سر راهش قرار داده است.
سلام! من آگوس پیانولا هستم. خبر نداشتید، ولی دیر یا زود باید با هم رفیق میشدیم.
تا همین چند وقت پیش بچهی معمولیای بودم: میرفتم مدرسه، انشاهایم را گم میکردم، پیتزاهای عجیبوغریب از خودم اختراع میکردم و اینجور کارها. ولی روزی که با آقای پَتیپَن آشنا شدم، همهچیز عوض شد.
آها راستی! شما هنوز نمیدانید آقای پتیپن کیست. نه؟ فقط این را بهتان بگویم که آقای پتیپن هیولاست و از وقتی آمد توی اتاق من، دنیا نهتنها خیلی باحالتر شده، بلکه جای بهتری هم برای زندگی شده.
البته یک عالمه دردسر هم آمده سراغمان!