اسطورههای یونان و روم
بیش از یکهزار سال ناحیهی مدیترانه زیر سلطۀ سیاسی و فرهنگی یونانیان و رومیان بود. بسیاری از عناصر متعلق به این دو فرهنگ را-که نمونهی آن اقتباسهای گستردۀ رومیان از هنر، معماری و ادبیات بسیار لطیف و عقلانی یونان است - اغلب به منزلۀ عناصر تمدن کلاسیک و برجسته یادآور میشوند. یکی از مهمترین و دامنهدارترین دستاوردهای این فرهنگ، میراث پربار اسطورهها، داستانها، شخصیتها و درسهای اخلاقی یونانی و رومی است که بر هنر و ادب جوامع دورههای بعد، از جمله جهان امروز، تاثیر عمیقی نهادهاند.
تئاتر یونان و روم
هنر تئاتر قدمتی دیرینه دارد ، یونانیان که مردمانی بسیار خلاق بودند این هنر مردمی را در سده ششم پیش از میلاد ابداع کردند. در آغاز سده ششم پیش از میلاد ، رومیان که مردمانی اهل عمل بودند، نمایشنامهها، شخصیتها و صحنهپردازیهای یونان را با نیازهای خود سازگار کردند. نمایشنامهنویسان و تهیهکنندگان یونان و روم باستان تقریباً همه عرف و آیین و تمرینهای مربوط به نمایش را پایهریزی کردند که تا امروز نیز از آنها پیروی میشود. همۀ مفاهیم مربوط به هنر تئاتر، چون تراژدی، کمدی، دلقکبازی، قطعههای موزیکال و نیز مفاهیم بازیگری، کارگردانی، لباسهای ویژه بازیگری، صحنهپردازی، صحنههای متحرک و حتی جوایز بازیگری و بلیت تئاتر ریشه در یونان و روم دارند.
در نزد این مردم باستانی، بخصوص یونانیان، تئاتر تنها نوعی تفنن به شمار نمیرفت، از آنجا که نمایشنامهنویسان و بازیگران، احساسات، عواطف و تجربیات بنیادی انسان، همان عناصر بیان شده در شعر را مجسم میکردند، تئاتر گونهای شعر تلقی میشد. شعر در بنیادیترین شکل خود، امور یا رویدادهای طبیعی را به صورت گفتاری یا نوشتاری توصیف یا از آنها تقلید میکند. تئاتر نیز، با به نمایش درآوردن سخن شاعران در برابر تماشاگران، از طبیعت یا از زندگی تقلید میکند.
رومیان باستان
تاریخدانان و باستانشناسان از میان همه تمدنهای گمشده درباره روم بیش از دیگران آگاهی دارند. آن هم به این علت است که فرهنگ رومیها بسیار دیرپا بود. دست کم از قرن هفتم پیش از میلاد، دولتشهر کوچکی به نام رم در نزدیکی ساحل غربی ایتالیا وجود داشت، قلمرو کوچکی که در آغاز شاهان بر آن فرمان میراندند و سپس در قرن ششم پیش از میلاد شکل حکومتی جمهوری در آن بنا نهاده شد. جمهوری روم طی چندین قرن بعدی به شکلی تهاجمی بسیار فراتر از مرزهای ایتالیا گسترش یافت و با آمیزهای از چیرگی، هراسافکنی و سیاست همه سرزمینهای اطراف دریای مدیترانه را به کام کشید.
سرانجام در قرنهای پنجم و ششم میلادی این امپراتوری فرو پاشید با این حال بخشی از امپراتوری روم به حیات خود ادامه داد. چرا که این تنها بخش غربی امپراتوری بود که سقوط کرده بود، بخش شرقی آن با نام امپراتوری بیزانس تقریباً یک هزار سال دیگر دوام آورد. کتاب رومیان باستان، حوادث مربوط به نحوه شکل گیری و اضمحلال این امپراتوری را پی میگیرد.
مینوسیها
«مینوس» نام یک شاه اهل جزیره کرت بود. «آرتور اونز» دانشمند و حفار انگلیسی از روی نام همین پادشاه این قوم را مینوسیها خواند. متأسفانه با وجود بیش از یک سده حفاریهای مستمر در سراسر کرت و جزایر نزدیک آن، اطلاع از مینوسیها بسیار محدود مانده است. غیر از تعدادی اسامی ذکر شده در اساطیر،که ممکن است ساختگی باشند، رهبران سیاسی یا اشخاص مینوسی مهم دیگری شناخته نشدهاند. به همین ترتیب، دانشمندان عملاً هیچ چیز درباره تاریخ مینوسیها نمیدانند. این امر فقط به این دلیل نیست که مینوسیها در زمان بسیار قدیم زندگی می کردند. مشکل اصلی باستانشناسان و دانشمندانی که در مورد مینوسیهامطالعه میکنند این است که برخلاف مصریها و اهالی بینالنهرین، مینوسیها هیچ ادبیات مکتوبی از خود باقی نگذاشتهاند، آنها تنها قوم باسواد و بسیار با فرهنگی بودند که هیچگونه درکی از تاریخ نداشتهاند.
اتروسکها
اتروسکها قومی سرزنده و بسیار پیشرفته بودند که در هزاره نخست قبل از میلاد در بخش وسیعی از ایتالیا ساکن بودند. اکثریت بزرگی از دانشمندان در حال حاضر تصور میکنند که اتروسکها بومی ایتالیا بودهاند، نه مهاجرانی از خاور نزدیک. بدین ترتیب که ساکنان اولیه اتروریا در عصر سنگ و عصر مفرغ سرانجام به قومی تبدیل شدند که دیگران آنها را اتروسک خواندند. کارشناسان پذیرفتهاند که چند شاه اولیه رم، اتروسک بودهاند و فرهنگ اولیه رم قویاً تحت تأثیر فرهنگ همسایگان اتروسک آن قرار گرفت ولی در حال حاضر عموماً این عقیده وجود دارد که این امر، جریانی مسالمتآمیز و داوطلبانه بوده است، رمیهای از لحاظ فرهنگی کمتر پیشرفته به خود اجازه دادهاند که تا حدی «اتروسک مآب» باشند، با وجود این در اساس یک شهر لاتین مستقل باقی ماندند.
به علاوه بسیاری از فرضهای وسیعاً پذیرفته شده در باره اتروسکها، با پیدا شدن مداوم مدارک جدید باید مورد بازاندیشی قرار گیرند. سری جدید مجموعه تمدنهای گمشده به تاریخ، دستاوردها، زندگی روزانه و اهمیت تمدنهای باستانی میپردازد. تمدنهایی که تا کنون نامی از آنها کمتر شنیدهایم. خواننده با خواندن این مجلدها درمییابد تمدنی که مدتها پیش از بین رفته چگونه در پرتو دانش روز بار دیگر در برابر چشمان شیفته نسلهای امروز متجلی میشود و رازهایش را آشکار میسازد.
انحطاط وفروپاشی امپراتوری روم
مجموعه تاریخ جهان «مىکوشد چشماندازى گسترده و ژرف از سیر تاریخ عرضه کند. این مجموعه با ارائه زمینههاىفرهنگىِ رخدادهاى تاریخى، خواننده را مجذوب خود مىسازد.» مجموعه تاریخ جهان «اندیشههاى سیاسى، فرهنگى و فلسفى تأثیرگذار را در گذر مشعل تمدن از بینالنهرین و مصر باستان به یونان، روم، اروپاى قرون وسطى و دیگر تمدنهاىجهانى تا روزگار ما پى مىگیرد.» این مجموعه نه تنها براى آشنایىِ خوانندگان با مبانى تاریخ تدوین شده است، بلکه همچنین در پى آگاه ساختن آنها از این واقعیت است که زندگیشان بخشى از سرگذشت کلى انسانهاست. هر جلد از این مجموعه برداشتى جامع و روشن از یک دوره مهم تاریخى را به خواننده ارائه مىکند.