ایام بی‌شوهری

11,000 تومان
گاهی که نه ، بسیار اتفاق می‌افتد که در ذهن ، با خود سخن بگویید ، با دیگران حرف بزنید . کتاب « ایام بی‌شوهری » در برگیرنده جریان سیال ذهن راوی است که نمادی از مردم جامعه متوسط شهری است ، با احساس مکرر تنهایی ، احساسی که میان جامعه فرد- فردشده شهری ، درگیر مشغله‌های کاری و زندگی که پیر و جوان ، متأهل و مجرد نمی‌شناسد . راوی داستان ، این احساس درونی را بدون طرح‌بندی زمانی و مکانی بازگو می‌کند . نسترن رها ، تقریباً چهل‌ساله ، مجرد و اهل تهران قصه‌های زندگی و ایام تنهایی‌اش را واگویه می‌کند . ایام تجرد ، نقاهت ، خشکسالی ، جوانی ، بیماری ، پیری و . . . تنهایی برای او بسیار کشنده است و . . . . داستان از « خانه » شروع می‌شود ، روایتی که از همان ابتدا زمان و مکان را در هم می‌آمیزد ، و در آن درهم آمیختگی است که ما حس خوبی می‌یابیم ، « نسترن رها » همزاد دیرینه ماست که قصه ما را می‌گوید .

با عزیزجان در عزیزیه

11,000 تومان
عزیزیه نام منطقه وسیع در مکه است که کاروان‌های ایرانی اغلب در آن‌جا اسکان می‌یابند. راوی با لحنی طنزآمیز و بی‌غرض به شرح ماجرای سفر خود و عزیزجان و چند پیرزن می‌پردازد که مدت یک ماه در کنار هم به سر می‌برند.
سفر از فرودگاه مهرآباد و با درود و سلام و اهلاً و سهلاً مرحبا شروع می‌شود و با اقامت در مدینه و مکه و بیتوته و انجام مناسک حج تمتع ادامه می‌یابد. داستان شرح سفری‌ست که در آن ارزش‌های انسانی محک می‌خورد و نویسنده درک خود از انسان و زندگی را بیان می‌کند. در کتاب «با عزیزجان در عزیزیه» مثل اغلب داستان‌های فرخنده آقائی، ارجاع مکان‌ها و زمان‌ها واقعی ا‌ست و به خواننده حس حضور می‌دهد تا در تجربه‌ای خاص سهیم شود. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: چهار هم‌اتاق هر کدام روی تخت خود نشسته بودند و پرتقال‌ها را به طرف هم پرت می‌کردند. خانم مدبری با عصایش پرتقال‌ها را به طرف دیگران می‌فرستاد و آن‌ها با پایشان پس می‌فرستادند. زن‌ها از اتاق‌های دیگر جمع شده بودند کنار در و هرکدام کسی را تشویق می‌کردند و دست می‌زند. بیشتر طرفدار خانم مدبری بودند ... نقدی بر این کتاب

بوی برف

8,000 تومان
بوی برف قصه زندگی آدم‌های همین جاست، کسانی که اینجا به دنیا آمده و زندگی کرده‌اند. قصه کاتبی که تاریخ به تحریف ننوشت و به امر والی، دست‌هایش را در ایالت خراسان جا گذاشت و به گیلان گریخت. بوی برف قصه سرباز میدان میدان شهرداری رشت است که تسلیم نشد و سلاح تحویل نداد و به امر «تاواریش» دو شقه شد. قصه اندوه بی‌پایان عزیزه‌جان است که مرد او به رضاخان شورید و یاغی شد و سر به کوه گذاشت و روز دیگری جنازه یخ زده و بدون سرش بازگشت. قصه دلدادگی راوی است. دختر جوانی که به جای خون سرخ عاشق، هراسی موروثی در رگهایش می‌گردد. بوی برف قصه آدم‌های همین جاست. «هوا بوی برف می‌دهد، بوی نفتالین یخ زده. بوی کمد لباس‌های زمستانی. بوی گلوله‌های سفیدی که  همیشه روزهای آخر سال، مادر و زن‌عمو طلا و عمه‌ها می‌گذاشتند توی جیب کت‌ها و پالتو‌های پشمی و آویزان می‌کردند توی کمد بزرگی که یک طرف انباری را پر کرده است.» یکی از داستان‌های شهلا شهابیان در سال ٨٧ برگزیده جایزه ادبی «صادق هدایت» شد.

یک روز بلند طولانی

7,000 تومان
یک طراح بازی‌های مجازی ایده ساخت بازی به نام آشناپنداری دارد که به آدم ها کمک می کند تا آشنای مناسب خود را پیدا کرده و احساس تنهایی نکنند. گرچه بازی با موفقیت روبه رو می شود اما کشف حقایقی در حین ساخت بازی، او را تنهاتر می کند. او گمان می کند شاید با کشف راز خوابی که مدام می بیند، بتواند پاسخی برای مفهوم عشق و تنهایی اش پیدا کند. تصویر دو عدد ٩ که همیشه در خواب هایش تکرار می شوند، حالا خود او را وارد یک بازی می کند. بازی برای به دست آوردنِ عاشقیتی ابدی. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: کلمه خدا را با مکث بر زبان آورد. درست مثل همان روزی که به سیمین گفت: «هیچ می‌دانی اسامی خداوند ٩تا هستند؟» سیمین گفت: «خدا؟!» آن روزها به دنبال پیدا کردن نشانه‌هایی برای ٩های داخل خوابش بود. این را تازه در جایی خوانده بود: صدمین اسم، نام اعظم خداست. سیمین بلند خندید و گفت: «تو واقعاً به خدا اعتقاد داری عزیز؟» و به سیمین نگفت که همه ٩٩ اسم را می‌شناسد جز صدمین نام که فقط یکی بیشتر از ٩٩ است.

علائم حیاتی یک زن

21,000 تومان
و سرانجام اولین رمان مشترک به دنیا آمد . حاصل سه سال یا کمی بیشتر نشستن و نوشتن از رویدادی واحد . هر بار از یک منظر ، سه راوی ، سه قهرمان ، سه نویسنده به روایت اتفاقی می‌پردازند . روایت‌ها با هم متفاوت است . هر نویسنده به سبک خود به حادثه‌ها نزدیک و هر بار تصویری نو ساخته می‌شود . مخاطب تا مدت‌ها با حادثه زندگی می‌کند . قهرمان‌ها از جنس همین زمان و همین مکانند . روایت هر یک از این سه نویسنده با هم تفاوت دارد ، چون هر نویسنده با صدای خود نوشته است : در هم آمیختگی این صداها فضایی چندگانه و چند لایه می‌سازد . فرزانه کرم‌پور پیش از این کار ، مجموعه داستانهای « کشتارگاه صنعتی » ، « طوفان زیر پوست » « ضیافت شبانه » ، « حوّا در خیابان » و رمانهای « نقطه گریز » و « دعوت با پست سفارشی » را در کارنامه حرفه‌ای خود دارد . مهناز رونقی هم مجموعه داستان « صندلی لهستانی » را نوشته و حوزه فعالیتش تدریس در دانشگاه و نقد ادبی است . لادن نیک‌نام مجموعه داستان « حفره‌ای در آینه » ، رمان « مورچه در ماه » و دفتر شعر « روزشمار جنوب » را در سالهای گذشته نوشته و هم اکنون در بیشتر نشریات ادبی مشغول فعالیت است . تجربه‌های متفاوت این سه نویسنده زیر سقف یک رمان گرد هم آمده و آینه‌ای از این روزگار دستمان می‌دهد .

سگ خارجی

7,000 تومان
راوی داستان، سرگشته از نسل جنگ، تاریخ زندگی جستجوگرانه‌اش را که آغازش مقارن با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است، به دنبال گمشده‌هایش تا زمان حال امروز ایران معاصر پی گرفته است. گمشده یا گم کرده‌هایش هم انسان‌هایی هستند که از او دور مانده‌اند و هم هویت خانه و زندگی جا مانده در کودکی و نوجوانی‌اش: «مدتی است احساس معلق شکست دارم، یک شکستِ بد و دور. انگار این احساس را از خیلی وقت پیش داشته‌ام. نمی‌دانم چرا گفتم «معلق». مثل حس‌هایی که برای همیشه در ذهنمان می‌مانند اما گاهی چون فراموششان می‌کنیم فکر می‌کنیم رفته‌اند و به محض تکرار حادثه‌ای، به سرعت برق و باد می‌ریزند توی ذهنمان، لابد همین نزدیکی‌ها بوده‌اند و جای دوری نرفته بودند...» سگ خارجی روایت روح شرحه شرحه آدم‌هایی است که در حیرت و تعلیقی ناشی از همان حیرت روزگار می‌گذرانند. دختر (راوی) که می‌خواهد خانواده‌اش را گردِ هم آورد و نجات دهد... تا دختری کُردِ عراقی که آوارگی‌اش سر آوارگان این سوی مرز خراب می‌شود... تا برادرانی که هر یک به شکلی می‌روند و دیگر بر نمی‌گردند، گم می‌شوند، حتی به زندگی برگرداندن برادری که به ظاهر هست، جایی نرفته، اما در حقیقت نیست... نوجوانی گُنگ که در ذهن و زبان خویش گم شده... تا دخترانی که بعد از جنگ تازه یادشان آمده می‌شود زیبا هم بود و شاد هم بود و دوست هم داشت و نخلستان‌ها و هورهای جنوب را از یاد برد و توأمان در یاد داشت تا حکایت مادری که پیراهن سیاه عزا، دیگر، پوستی است بر تن‌اش، بر موجودیت و بر زندگی بی اهمیتش... رمان سگ خارجی روایت بوکشیدن است. بوهای شیرین و شاد، تلخ و نوستالژیک و گاهی گس و سوزاننده و حیوانی! مثل بوی سوزان سگی که ذره ذره جان می‌کند و می‌خندید!