عروسي زين
درآمدي بر روش پژوهش اجتماعي (رويكرد تحليل كمي در علوم اجتماعي با نرمافزار SPSS)
کتاب درآمدي بر روش پژوهش اجتماعي (رويكرد تحليل كمي در علوم اجتماعي با نرمافزار SPSS): انديشهي محوري در نوشتار حاضر آن است كه پايهي پژوهش علمي مسئله است. در اين رويكرد پژوهش علمي يك تلاش معقول و تجربي براي حل مسئله است. در اين معنا حل مسئله نيازمند دو نوع تلاش است: 1. تبيين تئوريك 2. تبيين تجربي انتقادي. تبيين تجربي مسبوق به تبيين تئورك است و از طريق اين تبيين در باب صدق يا كذب تبيين تئوريك داوري ميشود. تحليل كمي يكي از روشهاي دقيق تبيين تجربي است، با اين حال اين روش به مثابه يك استدلال آماري در پي يافتن نظم هاي تجربي است. استدلال تئوريك نياز به بحث هاي تئوريك و حتي تفسير دارد و نبايد از آن غفلت كرد.
شهريار
کتاب «شهريار»: ماكياولي كتابي است سترگ، با نثري پرشور، براي انسانهاي همه دورهها در شناخت ماهيت قدرت؛ اندرزنامهاي است براي دستيابي به قدرت و حفظ آن؛ بيانيهاي است در چگونگي فرمانروايي و فرمانبرداري. «شهريار» داريوش آشوري نمونهاي عالي از ترجمه است كه علاوه بر دقت در انتقال معنا، سبك بيان نويسنده نيز به خواننده منتقل شده است. داريوش آشوري با نگاهي به نوع ادبي سياستنويس و نصيحتالملوكنويسي در زبان فارسي توانسته اين رساله را همچون يك سياستنامه مدرن به زبان فارسي درآورد، بيآنكه نثر او رنگ كهنگي به خود بگيرد يا در ورطه عربينويسي نصيحتالملوكها يا سرهنويسي سقوط كند. از حيث محتوا، تا پيش از شهريار، اين نوع ادبي مشحون بود از پند و ارزهايي به پادشاه، در باب فضايلي چون شفقت و شجاعت. اما سخن ماكياولي جديد بود. او از شهريار ميخواست واقعيت را به آرمان نفروشد و به او ميآموخت كه گاه چگونه بايد به قساوت عمل كند، چگونه روباه شود تا دامها را شناسد و چگونه شير باشد تا گرگها رماند. براي اين پيام جديد، آشوري بيان جديد خلق كرده است. باري در توصيف ترجمه خوب گفتهاند ابداع متني كه نويسنده اگر زبان مادرياش همان زبان مترجن بود آن را مينوشت. شايد اگر آن جمهوريخواهِ فلورانسي ميخواست شهريارش را به فارسي بنويسد، حاصل كار چيزي ميشد نزديك به شهريارِ آشوري. چنين ترجمهاي مستلزيم دانشي وسيع و تخيلي بسيار غني است. (جلال توكليان، مهرنامه، شماره 7، آذر 1389)
چند گفتگو درباره تجدد
کتاب چند گفتگو درباره تجدد: "كشاكش ما با تجدد حدود صدوپنجاه سالي است كه آغاز شده و گويا به امر پايانناپذيري بدل شده است. بيآنكه دستاوردهاي اين كشاكش را بتوان پنهان كرد ... ولي هيچيك از اين حركات تهي از ضد خود نبوده و هر بار سنت از درون آن چنان با قدرت سر برآورده كه رسيدن به هدف را دشوار كرده است ... اكنون در آغاز هزارهي سوم به نظر ميرسد ما مقدار زيادي از راه را طي كردهايم و چارهاي هم جز آن نداريم كه بهرغم تمام اختلافات مسلكي در راه تأمين عناصر تجدد يكدله شويم وگرنه، نه تنها از كشورهاي پيشرفته كه از كشورهاي تازه به دوران رسيده نيز عقب خواهيم ماند و ناچار خواهيم شد به تاريخ چندهزارسالهي خود دل خوش كنيم و به زندگي در گذشته ادامه دهيم... . "ا?نجا جاي بحث دربارهي افت و خيزهاي تجدد در دورهي صدساله (اگر مبنا را انقلاب مشروطه بگيريم) يا صد و پنجاه-شصت سالهي گذشته (اگر مبنا را اقدامات عباسميرزا بگيريم) نيست. خوانندگان با خواندن اين مجموعه و در ضمن سؤال و جوابها درخواهند يافت كه راه تجدد چگونه طي شده و به كجا رسيده است... . "اين مجموعه، علاوه بر نگاه به تجدد ايران، گوشهي چشمي نيز به تجدد در افغانستان و تاجيكستان دارد؛ زيرا كه سرنوشتِ اين مجموعهي فارسيزبان را در پيوند با يكديگر ميبيند. ترديدي وجود ندارد كه تجدد ايران بر كشورهاي فارسيزبان ديگر تأثيرگذار بوده و همچنين پيشرفتهاي آنها ميتواند بر ما تأثير گوارايي بگذارد" (برگرفته از متن كتاب). سيروس علينژاد اين بحث را در كتاب گفتوگو با مترجمان (از همين نشر) دنبال ميكند .
آيينها و جشنهاي كهن در ايران امروز
کتاب آيينها و جشنهاي كهن در ايران امروز:برگزاري جشن و عيد از ويژگيهاي فرهنگيِ همهي جامعههاست، از كهنترين زمانها تا به امروز. همهي ملتها، قومها، ايلها در همهي سرزمينها روزهايي از سال را جشن ميگيرند. مردمشناسان هيچ جامعه يا گروهي را سراغ ندارند كه مردم روز يا روزهايي را به شادي و شوخي و جنب و جوش شادمانه نپردازند. كتاب حاضر به جشنها و آيينهاي كهني پرداخته است كه برگزاريِ آنها بهرغم همهي دگرگونيها و پيشآمدهاي اجتماعي و سياسي پابرجا مانده است. كتاب داراي سه بخش است: بخش نخست شامل جشنها و آيينهايي است كه در همهي شهرهاي ايران، و در بين همهي قشرهاي اجتماعي، از كهنترين زمانها تا به امروز برگزار ميشود. اين جشنها عبارتاند از: نوروز، يلدا و مهرگان. در بخش دوم از جشنهاي كهني سخن ميرود كه در بسياري از شهرها به دست فراموشي سپرده شده ولي در يك يا دو منطقه و استان تا به امروز بر جا مانده است؛ مانند جشن سده در كرمان، و جشن تيرگان در مازندران. بخش سوم دربارهي آيينهايي است كه نميتوان نام جشن بر آنها نهاد، آيينهايي كه از ديرباز به وسيلهي پيروان مذهبيِ زردشتي، ارمني و شيعه در منطقههاي كوهستاني يزد، ماكو و كاشان برگزار ميشود
نيچه 3
کتاب نیچه (3)": به قلم "مارتین هایدگر" ماثری است که در آن به تفسیر "نیچه" از دیدگاه خود می پردازد. این اثر که پیش از این دو جلد دیگر از درس گفتارهای "مارتین هایدگر" را پیرامون آرا و فلسفه ی "نیچه" در برداشته، این بار در جلد سوم با عنوان "نیچه (3)"، شامل درس گفتارهایی است که به سبب تعطیلی ناگهانی دانشگاه فرایبورگ در سال 1939، فرصت نشد که در کلاس درس ادا شود. در این مجلد "مارتین هایدگر" مطالب قبلی خود را جمع بندی می کند و از لزوم ارتباط میان ایده ی " بازگشت جاودان همان" و "اراده معطوف به قدرت" سخن می گوید. علاوه بر این در این جلد از کتاب "نیچه" به قلم "مارتین هایدگر"، بحث حائز اهمیتی پیرامون "نیست انگاری اروپایی" و بی ارزش شدن ارزش ها در نگاه "نیچه" صورت می گیرد. از نظر "مارتین هایدگر"، منظور "نیچه" از ارزش همان هستی است.
"مارتین هایدگر" در تشریح بحث "نیست انگاری اروپایی" از دیدگاه "نیچه"، مسائلی را مطرح می کند که مفهوم نیست و هیچ، دیدگاه "نیچه" نسبت به روان شناسی و کیهان شناسی، صورت های مختلف نیست انگاری و خاستگاه آن، ارزش های عالی به مثابه ی مقولات و ارزش گذاری های جدید، نیست انگاری به مثابه ی تاریخ، ارزش گذاری در پویایی با اراده ی معطوف به قدرت، بحث سوبژکتیویته در تفاسیر "نیچه" از تاریخ، تفسیر اخلاقی وی از متافیزیک، متافیزیک و جنبه ی انسان انگارانه، تسلط سوژه در دوران جدید، کوگیتوی دکارتی، مواضع بنیادی "نیچه"و "دکارت" و موضع شخص "نیچه" نسبت به "دکارت"، تفاوت های هستی شناختی، تفسیر هستی از جهت پیشینی بودن و سپس طرح آن به مثابه ی اراده ی معطوف به قدرت، ایده، شرط، خلا و وفور از جمله ی این مسائل هستند
رسالهاي كوچك در باب فضيلتهاي بزرگ
کتاب رسالهاي كوچك در باب فضيلتهاي بزرگ فضيلتها ارزشهاي اخلاقيِ به فعل درآمده و عمليِ ما هستند، و اين كتاب تمامآ به بررسي همين فضايل اختصاص دارد. پرسش اوليهي مؤلف از خود اين است كه وجود كدام گرايش قلبي يا روحي يا ويژگي در يك فرد احترام اخلاقياي را كه او برايش قائل است افزايش ميدهد و عدم آنها از اين احترام ميكاهد. او در نهايت هجده فضيلت را تعيين ميكند و برپايهي آراءِ فيلسوفانِ بزرگ به بحث دربارهي آنها ميپردازد. اين فضايل عبارتاند از: ادب، وفاداري، دورانديشي، ميانهروي، شجاعت، عدالت، بخشندگي، دلسوزي، بخشايش، سپاسگزاري، افتادگي، سادگي، بردباري، پاكدامني، نرمدلي، حسننيت، شوخطبعي، و عشق.
چنين گفت زرتشت (شوميز)
کتاب چنين گفت زرتشت (شوميز)از جمله: كتابهايي هستند كه اگر كسي با آنها چنانكه بايد سر كند، يعني جانمايهي انديشهي آنها را زندگاني كند، نقشي ناستردني بر روان آدمي ميگذارند، زيرا سر و كار آنها با جان آدميست. اينگونه كتابها نه معلوماتاند كه عقل آدمي را خوراك دهند، نه ادبيات كه حس و عاطفه را برانگيزانند، بلكه جان آدمي را بيدار ميكنند و با او در سخن ميآيند. جان آدمي برتر از عقل و احساس اوست و آن گرهگاهيست كه در آن عقل و احساس با هم ميآميزند و به مرتبهاي والاتر بركشيده ميشوند. و در آن مرتبه است كه جانِ بيدار پديدار ميشود كه با جهان از درِ سخن درميآيد و مشكل او نه چيزهاي گذراي جهان و روزمرّگي زندگي، بلكه مسئلهي جاودانگي و بيكرانگيست؛ راز هستيست. چنين كتابهايي ميخواهند دري به روي جاودانگي و بيكرانگي باشند و انسان را از تنگناي جهان روزمرّهي احساس و كوتهبينيِ عقل خودبنياد برهانند. كتابهاي مقدس چنيناند. كسي به جانمايهي كلامشان راه ميبرد كه جاناش در پرتوِ آن كلام به روي جاودانگي و بيكرانگي گشوده شده باشد. چنين گفت زرتشت نيز چنين كتابيست