ملت عشق
مولانا خودش را «خاموش» مینامید؛ یعنی ساکت. هیچ به این موضوع اندیشیدهای که شاعری، آن هم شاعری که آوازهاش عالمگیر شده، انسانی که کار و بارش، هستیاش، چیستیاش، حتی هوایی که تنفس میکند چیزی نیست جز کلمهها و امضایش را پای بیش از پنجاه هزار بیت پرمعنا گذاشته چطور میشود که خودش را «خاموش» بنامد؟ کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد.سالهاست به هر جا پا گذاشتهام آن صدا را شنیدهام. هر انسانی را جواهری پنهان و امانت پروردگار دانستهام و به گفتههایش گوش سپردهام. شنیدن را دوست دارم؛ جملهها و کلمهها و حرفها را... اما چیزی که وادارم کرد این کتاب را بنویسم سکوت محض بود. اغلب مفسران مثنوی بر این نکته تأکید میکنند که این اثرِ جاودان با حرف «ب» شروع شده است. نخستین کلمهاش «بشنو!» است.یعنی میگویی تصادفی است شاعری که تخلصش «خاموش» بوده ارزشمندترین اثرش را با «بشنو» شروع میکند؟ راستی، خاموشی را میشود شنید؟ همه بخشهای این رمان نیز با همان حرف بیصدا شروع میشود. نپرس «چرا؟» خواهش میکنم. جوابش را تو پیدا کن و برای خودت نگه دار. چون در این راهها چنان حقیقتهایی هست که حتی هنگام روایتشان هم باید به مثابه راز بمانند..
بنفش مایل به لیمویی
بنفش مایل به لیمویی رمانی است نوشتۀ یاسمن خلیلیفرد، داستاننویس معاصری که پیشتر رمان «انگار خودم نیستم» و مجموعه داستان «فکرهای خصوصی» از انتشاارت ققنوس از او به چاپ رسیده.
داستان این رمان در شهر پاریس میگذرد. نادر، همسرش آیدا و پسرش پویا میهمانان شیانه فرازمند هستند؛ بازیگر تئاتری که سالهاست در پاریس زندگی و کار میکند. روابط شخصیتهای داستان زمانی جذاب میشود که پی به مناسباتهایشان میبریم: نادر و شیانه به دنبال دُرنا میگردند اما پیدایش نمیکنند؛ دُرنا دختر آنهاست، دختر آنها از ازدواج نافرجامشان …
بنفش مایل به لیمویی رمان به روابط انسانها در جامعۀ مدرن امروزی میپردازد، سه راوی دارد و پازل روایی داستان را هر سۀ این روایان به موازات هم تکمیل میکنند.
بنفش مایل به لیمویی رمانی است رئالیستی که همچون دیگر آثار داستانی یاسمن خلیلیفرد مایههایی روانشناسانه دارد.
به گفتۀ نویسنده، این رمان ادای دینی است به هنرمندان عرصۀ نمایش و سینما و تئاتر.
دریا روندگان جزیره آبیتر
صدای دریا از دور میآید. هابیل و قابیل پایان سرنوشت خود را در خلیج پررمز و راز آغاز میکنند و دریاروندگان جزیره آبیتر، صید مروارید را از یاد میبرند. آنچه میماند، غروب خورشید بر فراز کپرهاست. «عطر یاس»، «آخرین نسل برتر»، «برشهای کوچک» و نو نوشتهها جمع آمدهاند تا «دریاروندگان جزیره آبیتر» را پدید آورند. مجموعهای که حاصل کنکاش نویسنده است در سرشت اسطورهساز و زمانه اسطورهستیز.
سمفونی مردگان
آدمها فقط یک نیمه از عمرشان را زندگی میکنند، من مال نیمهی اول بودم و او نیمهی دوم. آنکه نیمه اول عمرش را زندگی کرده است، برادری است که تلاش میکند تا پا جای پای پدر بگذارد؛ پدری مستبد و تمامیتخواه. و آنکه نیمهی دوم را زیسته است، برادری است شاعر و روشنفکر، جوانی که نماد نسل روشنفکران معاصر ایران است.
برادر روشنفکر در برابر ابتذال خانه و جامعه عصیان میکند، دل به عشق میسپارد و تلاش میکند اگر نه در جامعه لااقل در گوشه انزوایش دنیایی عاری از پستی و بدخواهی بسازد. برادر دیگر پیش میرود و به پدری دیگر بدل میشود. تضاد میان برادران ادامه مییابد و سرانجام یکی قربانی دیگری است. اما سرنوشت این هابیل و قابیل معاصر متأثر از هزاران رویداد تاریخی معاصر است؛ رویدادهایی که نه هابیل را چون گذشته باقی گذاردهاند و نه قابیل را. عباس معروفی، روزنامهنگار و نویسنده مشهور ایرانی، ٤٦ سال دارد، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است ایران را به ناچار ترک گفته است.
معروفی اکنون ساکن آلمان است، همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره او را در زمره پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است.
نقدی بر این کتاب
دالان بهشت
از پرفروشترین رمانهای ایرانی. داستان زندگی دختری که بنابه تصمیم والدینش ازدواج میکند، خیلی زود شکست میخورد و... خدایا چقدر نفهم و کودن بودم که درک نمیکردم. حس حسادت زنانه کجا و غیرت و تعصب مردانه کجا! حتی مهلت نشد چشمهایش را ببینم، سیلیاش چنان سخت و محکم و آنی، مثل برِ توی صورتم خورد که هیچ چیز ندیدم. پسر یا دختر کدام مقصرند؟ و آیا این پرسش از ریشه اشتباه نیست؟ پسر جوانی تحصیل کرده است، زندگی اجتماعی موفقی دارد و رفتارهایش توسط هر دو خانواده تأیید میشود. دختر اما بیتجربه است، از پشت میز مدرسه و از بازی کودکانه به جایی پرتاب شده است که نمیشناسدش و بزرگترها زندگی زناشوییاش میخوانند. همه چیز علیه دختر است.
نویسنده اما به یاری سطرهای نانوشتهاش چیز دیگری را به تصویر میکشد. سپیدخوانیها از به مسلخ بردن یک قربانی حکایت میکنند. نازی صفوی، ٣٨ سال دارد، ذاتاً نویسنده است و در آثارش بیش از هر چیز به زنان میپردازد. به زنان و آزادیهای بدیهی اما به کسوت آرزو درآمدهشان.
زن در تاریخ ایران معاصر
معرفی کتاب زن در تاریخ ایران معاصر نوشته ی منصوره اتحادیه,شیرین بیانی:
انجمن زنان پژوهشگر تاریخ سمینارهای دوسالانه خود را طبق تقویم برنامههای تدوینیافته به جامعه علمی و فرهنگی ایران عرضه کرده است. «سمینار بینالمللی زن در تاریخ ایران معاصر» دومین برنامه از سلسله سمینارهای انجمن است که در حوزه تاریخ و مطالعات زنان در فاصله زمانی انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، سال ۱۳۸۳ ش در زنجان برگزار گردید.
مقطع تاریخی مورد نظر این کتاب با توجه به اهمیت زمانی آن (از مشروطه تا انقلاب اسلامی) منابع غنیتر، وسیعتر و مستندتری را در اختیار پژوهشگران و محققان قرار میداد که انتظار میرفت مقالات منسجم و پر مغزی را به دبیرخانه سمینار سرازیر کند. اسناد، مدارک، عکسها، فیلمها، خاطرات، نامههای خصوصی و نسخ خطی صاحبان رخدادها و وقایع این دوره موجود بوده و در هموارکردن کار محقق نقش به سزایی ایفا میکند. ضمن اینکه از سوی مورخان و جامعهشناسان شناسایی روحیات و نظریات زنان در دوره معاصر کار دشواری بهشمار نمیرود. چرا که امروزه بسیاری از اهداف، انگیزهها و آرزوهای آنها در میان زنان ایرانی طنین انداخته و همچنان مطرح است. بنابراین بحث و تبادل نظرهایی که به منظور شناخت افراد، اعمال و آمال آنها هم از لحاظ تاریخ زن و هم از لحاظ تاریخ ایران نه تنها مفید بلکه الزامی است. زیرا که تاریخ هر کشوری از جمله ایران، بدون اطلاع از تاریخ زنان کامل نخواهد بود.
کتابی که اینک در پیش رو دارید حاصل تلاش محققان عزیزی است که با این انگیزهها و ایدهها در طی روزهای برگزاری سمینار به ارائه مقالات و تحقیقات خود پرداختند. انجمن نیز در ادامه میثاق خود، به وعدهاش عمل کرده و مجموعه کامل مقالات مذکور را منتشر نموده است. امید است موضوعات متنوعی که در این مجموعه وجود دارد در دسترس پژوهشگران و علاقمندان به مباحث تاریخی و مطالعات زنان قرار گیرد.
این کتاب را به تمام علاقهمندان به تاریخ معاصر پیشنهاد میکنیم
سمفونی مردگان (جیبی)
چکیده آدمها فقط یک نیمه از عمرشان را زندگی میکنند، من مال نیمهی اول بودم و او نیمهی دوم. آنکه نیمه اول عمرش را زندگی کرده است، برادری است که تلاش میکند تا پا جای پای پدر بگذارد؛ پدری مستبد و تمامیتخواه. و آنکه نیمه دوم را زیسته است، برادری است شاعر و روشنفکر، جوانی که نماد نسل روشنفکران معاصر ایران است. برادر روشنفکر در برابر ابتذال خانه و جامعه عصیان میکند، دل به عشق میسپارد و تلاش میکند اگر نه در جامعه لااقل در گوشه انزوایش دنیایی عاری از پستی و بدخواهی بسازد. برادر دیگر پیش میرود و به پدری دیگر بدل میشود. تضاد میان برادران ادامه مییابد و سرانجام یکی قربانی دیگری است.
اما سرنوشت این هابیل و قابیل معاصر متأثر از هزاران رویداد تاریخی معاصر است؛ رویدادهایی که نه هابیل را چون گذشته باقی گذاردهاند و نه قابیل را. عباس معروفی، روزنامهنگار و نویسنده مشهور ایرانی، ۴۶ سال دارد، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است ایران را به ناچار ترک گفته است. معروفی اکنون ساکن آلمان است، همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره او را در زمرهی پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است. (برنده جایزه بنیاد سورکامپ- ۲۰۰۱)
سال بلوا (جیبی)
دار سایه درازی داشت. وحشتناک و عجیب. خورشید که برمیآمد، سایهاش از جلو همه مغازهها و خانهها میگذشت. با این صحنه شگفت سال بلوا آغاز میشود. داستانی که در آن همه چیز منظم است و منظم نیست؛ داستانی که تاریخی است و تاریخی نیست؛ داستانی که روایتش خطی است و در عین حال سیال است. ماجرا عمدتاً از زبان دختری روایت میشود که پدرش سرهنگ است و در آرزوی صعود از پلههای ترقی مدام سقوط میکند.
سرهنگ هرگز به پایتخت خوانده نمیشود، دخترش نیز به جای آن که همسر ولیعهد و ملکه ایران شود، دل سپرده به عشق کوزهگری غریب به ناچار به همسری پزشکی در میآید که سرانجام قاتل اوست. تصویر موشکافانه مظلومیت زن ایرانی، مظلومیت مرد هنرمند ایرانی و تاریخ پرهراس یک سرزمین کهنسال، از سال بلوا رمانی ساخته است که هرگز فراموش نمیشود. عباس معروفی، روزنامهنگار و نویسنده مشهور ایرانی، ٤٦ سال دارد، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است ایران را به ناچار ترک گفته است. معروفی اکنون ساکن آلمان است، همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره او را در زمره پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است