ماجراهای نارنیا جلد 1، خواهرزاده جادوگر
ماجرا های نارنیا جلد 1 با رفتن ديگوري و پلي، دختر همسايه بغلي، به اتاق زير شيرواني و مخفي دايي اندرو آغاز شد. همانجا كه دايي اندرو با فريب پلي را وا داشت به حلقهاي جادويي دست بزند كه او را به دنيايي جادويي پر رمز و راز ميبرد. ديگوري نيز براي بازگرداندن پلي راهي همان دنيا ميشود. در عوض ديگوري خود نيز همراه پلي به گشت و گذار در آن دنيا پرداخته و همراه او شاهد پديد آمدن دنياي اسرارآميز نارنيا توسط اسلان، شير با شكوه، ميگردد. پيش چشم اين دو است كه نارنيا با تمام جنگلها و كوهها و دشتها پديد ميآيد؛ حيوانات سخنگو يكبهيك به وجود ميآيند؛ و پليدي نيز همچنان در اين دنيا وجود دارد.
گارد جوان
گاردجوان، بهترین اثر فادایف، که نوشتن آن در سال ۱۹۴۳ آغاز شده و گویا تاسال ۱۹۵۱ ادامه داشته است، داستان مبارزات گروهی از جوانان یک شهر کوچک معدنی اوکراین با نیروهای اشغالگر فاشیسم آلمان است؛ مبارزانی که به اعتبار خود کتاب، مردمان ساده و ناشناس این شهر کوچک را بهصورت قهرمانانی بزرگ و معروف در سراسر جهان درآورد.
مبارزات گروه جوانان “گاردجوان”، با آنکه در نظر اول بهصورت فعالیتهایی آزاد و تا اندازهای فیالبداهه جلوه میکند، در واقع از نزديک با شبکۀ بسیار سازمان یافتۀ هستههای زیرزمینی حزبی و عملیات سرتاسری پارتیزانی در ارتباط است. از سوی دیگر، این مبارزات همچنین بهگونهای طبیعی با مبارزات گسترده و ژرف تودههای روسی، که به هر وسیلهای با نیروهای اشغالگر درستیزند، پیوند دارد.
ازاینرو، “گاردجوان” درعینحالکه جوشش و بالندگی گروهی از جوانان را در مبارزاتی “خودخواسته” علیه نیروهای متجاوز به میهن تصویر میکند، بر اهمیت اساسی سازماندهی همگانی و گستردۀ نیروهای رزمنده از یکسو و بر لزوم پیوند هر حرکت رهاییبخش با تودههای مردم، از سوی دیگر، تأکید دارد و از این دیدگاه “گارد جوان” علیرغم جزئیات محتوا و ویژگیهای نویسندۀ آن، از حدّ يک رمان ساده فراتر میرود و بهصورت يک سند پرارزش و آموزندۀ تاریخی درمیآید.
فادایف در این کتاب بارها و بارها یادآوری میکند که حتی در يک جنگ میهنی، در برابر دشمن خونخواری که نفرت همگانی از او ظاهراً جای هیچ شکی نمیگذارد، پشتیبانی تودههای مردم از نیروهای مبارزْ آنچنان خودبهخود و از پیش کسب شده نیست بلکه آگاهی و تلاش این نیروها در حفظ پیوند خود با تودهها و پیروی از آرمان آنها، ضامن این پشتیبانی است.
به گفتۀ فادایف «همچنانکه رودها و جویبارها حاصل حرکت ژرف و نامحسوس آبهای زیرزمینی است، مبارزات گروه جوانان شهر کوچک کراسنودن نیز بخشی از مبارزات پیگیر میلیونها نفر از مردمی است که برای بازگرداندن شرایط طبیعی زندگی خود به وضعیت پیش از ورود نیروهای اشغالگر، مبارزه میکنند.»
زمان منفی
« زمان منفی » داستانی است بر اساس یک تئوری فیزیک . بر اساس تئوری نسبیت انیشتین اگر با سرعت نور وارد یک سیاهچاله فضایی بشویم زمان در جهت منفی حرکت میکند . حالا در این داستان شخصیتهای اصلی ، ابتدا در یک زمان منفی زندگی میکنند و قهرمان اصلی در پیری از مرگ متولد میشود و با به عقب رفتن در زمان ، شخصیتها جوان میشوند و شخصیت اصلی به مرور ، دوران پیری ، بزرگسالی ، جوانی ، نوجوانی ، کودکی و جنینی را پشت سر میگذارد و سرانجام در دنیای واقعی که زمان مثبت است متولد میشود . از اینجا به بعد تمام وقایع زمان منفی در زمان مثبت با جزئیات بیشتری تکرار میشود و قهرمان داستان بر پایه قدرت اختیار ، بعضی از سرنوشتهای خود را تغییر میدهد .
گاهی اوقات ، شاهد رخدادن اتفاقی در زندگی خود هستیم که احساس میکنیم این اتفاق قبلاً برای ما رخ داده است و آن را تجربه کردهایم . این یک پدیده کاملاً ذهنی است ، که هنوز ریشه آن مشخص نیست و در « زمان منفی » تکرار آنرا شاهدیم که نویسنده در آن این پدیده را به خاطرات زندگی پیش از تولد نسبت داده است . در پایان داستان شخصیت اصلی دوباره صحنه مرگ را به وضوح میبیند و اینبار در یک زمان مثبت میمیرد .
درختم دلشوره دارد
« خوابم نمیبَرَد . دیشب هم خوابم نبرد . هنوز به صداهای اینجا ، نور اینجا و تنگی فضایش عادت نکردهام . دیوارهای دور و برم چنان به هم نزدیکند ، دستهام چنان سرد است و قلبم زیر فشار و سنگینی ناشناس چنان کند و بیصدا میزند که میترسم مرده باشم . . . . نمردهام ، نفس میکشم و میتوانم چشمهام را باز و بسته کنم . پلکهام که سنگین میشود و روی هم میافتد ، مردی از پشت بلندگو با فریاد کسی را صدا میزند . انگار چرخگوشت روشن شده است . » داستانی در ٢٣ فصل روایت دردناک نویسنده از ماجرایی است که مخاطب را تا انتها با خود میبرد .
« مگر نمیخواهی خبرنگار بشوی ؟ باید دستت روان بشود . ورز بیاید . » خندیدم . یعنی چه ؟ مینشینم و سرم را به دیوار تکیه میدهم . به شیوا نگاه میکنم . شب سومی است که مینشینم ، سرم را به دیوار تکیه میدهم و نگاهش میکنم . کار دیگری ندارم ، جز نگاه کردن و فکر کردن . فریده خرّمی داستان نویس و مترجم است . پیش از این مجموعه داستان « پسرخاله ونگوگ » را نوشته و « لیزی دهن زیپی » و « قصههای شاهزاده خانم » را برای نوجوانان ترجمه کرده است .
خنده را از من بگیر
امیر نوجوانی در آستانه بلوغ فکری و جسمی با جهان ذهنی رو به تحولش، درگیر حوادثی میشود که خود، دخالتی در پیدایی آنها ندارد. بزرگترها میآیند و میروند، تصمیمها را دیگران میگیرند و پیاده میکنند و بمبها را هر کجا که بخواهند فرو میریزند و... در این میان امیر و نزدیکترین دوستش - مهدی - در حال بزرگشدن، مستقل اندیشیدن و اعمال رفتارهایی مختص خود و متمایز از دیگران هستند. در بحبوحه جنگی که دامنهاش تا خانهها کشیده شده، خانوادهای از سنندج به کرج و محلهای که امیر در آن ساکن است مهاجرت میکنند. ورود این خانواده، فرد متفاوت دیگری به نام علی را با این دو نفر همراه میسازد.
خانواده تازهوارد در محله در مظان اتهامهای سیاسی و اعتقادی قرار میگیرند و به این ترتیب این سه نفر ناخواسته وارد جریانی چالش برانگیز میشوند. امیر دل به خواهر علی (خانواده مهاجر) میبندد و سعی میکند بر او که بخاطر نزاعهای قومی معلول شده ترحم کند. فاصله اهالی محل با آن خانواده زیاد و زیادتر میشود تا آنکه....
خیال بازی
کتاب خیال بازی از دو داستان بلند به نامهای «آرمیتا» و «اینکه همیشه میخواستم...» تشکیل شده است. «آرمیتا» داستان دختر سادهای است که برای کارگشایی در امور زندگی روزمرهاش، سر و کارش به رمال حقهبازی میافتد . اما برخلاف آنچه انتظار دارد گره از مشکلاتش باز نمیشود و برعکس، مسائل جدیدی برایش رخ میدهد. او درصدد است که از این رمال حقهباز انتقام بگیرد، پس به فکر چاره میافتد تا اینکه.... در داستان دوم، دختری به نام ماندانا که برای حفظ آرامش خود به شدت تحت تأثیر کتابهای مثبتاندیشی و تأثیر نفوذ کلام است، به علت خواندن بیش از حد این کتابها جهت فکریاش تغییر میکند و هر آنچه میاندیشد، عینیت پیدا میکند.
در هر دو این داستانها با دختران ظریف و سادهاندیشی روبرو هستیم که ناخودآگاه، خیالشان مسیر زندگی آنها را تغییر میدهد. آنها در فکر و ذهن خود در پی قدرتهای برتری هستند که به آنها نیرو ببخشد و آنها را از شر مشکلات زندگی خلاص کند و به خواستهها و آرزوهایشان برساند.
اوریکس وکریک
آخرین رمان نویسنده معروف کانادایی، مارگارت اتوود، توسط انتشارات ققنوس راهی بازار نشر شد. اتوود پیش از این به خاطر نگارش کتاب «آدمکش کور» برنده جایزه بوکر ادبی در سال ٢٠٠٠ شده بود، این بار سرگذشت تنها بازمانده از یک فاجعه جهانی زیست محیطی را به رشته تحریر درآورده است. وی میگوید: «هنگامی که حوادث اولیه داستان در ذهنم شکل گرفت و مشغول نگارش اوریکس و کریک بودم، در واقعیت این حوادث داشت به وقوع میپیوست، حادثه یازدهم سپتامبر و پس از آن انتشار میکروب سیاه زخم.» تمامی اتفاقات این رمان خواندنی در سالهای پایانی قرن ٢١ رخ میدهد. اتوود با دقتی مثالزدنی گزارشی از جهانی میدهد که ما در آن زندگی میکنیم. جذابیتهای مطرح شده در این رمان از نگرانی و افسوس آدمی حکایت میکند که در جهانی میزید که خود علت اصلی بهوجود آمدن آن است. گفتنی است
انگار کمی مرده بودم
داستان درباره مردی است که بر اثر تصادف اتومبیل به کمای موقت فرو میرود و در حالت نیمه بیهوشی، متوجه حرفهای همسرش – گلرخ – میشود و در مییابد که گلرخ قبل از ازدواج با او نامزد داشته است. این مرد که بسیار به همسرش علاقهمند بوده و او را براساس باورهای خودش دوست داشته ناگهان به هم میریزد و احساس میکند بار زندگی و خاطرات گذشته هیچگاه او را رها نمیکند. به همین خاطر به کندوکاو در زندگی گذشتهاش میپردازد. او فرزند پدری سختگیر و زیاده خواه بوده که به دلیل ضعیفالجثه بودن و معایب کودکیاش همیشه مورد تحقیر پدر قرار میگرفته و اکنون حس شرم و نفرت تنها حس باقی مانده در اعماق وجودش دوباره جان میگیرد.
درگیری ذهنی او برای رهایی از خاطرات تلخ کودکی و نیز راز پنهان همسرش باعث سردرگمی هر چه بیشترش میشود. بنابراین به سراغ نامزد سابق همسرش میرود و از دور او را زیر نظر میگیرد اما او را مردی بسیار معمولی مییابد که هیچ ویژگی برای اینکه بتوان از او متنفر بود یا باعث آزارش شد ندارد. با بهرهگیری از یک روانشناس و پاکسازی قدم به قدم ذهنش به این باور میرسد که به هر حال باید از جایی شروع کند و با خاطرات ناراحتکننده گذشتهاش با واقعبینی کنار بیاید. ولی...
مهیندخت حسنی زاده پیشازاین کتابهای «زمانه بیمجنون»، «دویدن میان زندگان»و «از جنس بلور» را نوشته است.