زهتاب
زهتاب روایت زندگی و رنج انسانهایی است که هر کدام به گونهای در دام زندگی گیر افتادهاند . سهراب امیرخانی کودکی را در کارگاه زهتابی میگذراند و با وقایع هولانگیزی مواجه میشود که تا همیشه بر روح او چیره خواهند بود . چنان چیره که حتی وقتی فریبا همچون مسیحای نجاتبخشی در زندگیاش ظهور میکند در نهایت اعجاب میبینیم که این مسیحا نیز نمیتواند در زندگی او ماندنی باشد . اما زهتاب تنها روایت سقوط سهراب نیست و همانطور که نویسنده در جایی مینویسد : « بحث شناسنامه نبود . حرف فرار نبود . حرف برف نبود . حرف سر این تاسهایی بود که هیچوقت جفت نمیشدند . سر این همه مهره سیاه که از بازی بیرون نمیرفتند . حرف سر بوی کباب آدمیزاد بود و دستهایی که توی حلقه خون بر زمین میلرزیدند . میلرزیدند و در آخر از حرکت میماندند . حالا به فرض که شناسنامه هم خوب جعل میشد ، که از زیر برفها هم بیرون میآمد که فرار هم میکرد . اما . . . ».
این خانه پلاک ندارد
زن جوانی تصمیم میگیرد برای اینکه از هزینههای زندگیاش بکاهد برای یافتن همخانه در روزنامه یک آگهی چاپ کند. او آرزوهای بزرگی در سر دارد و بالاخره همخانه خود را پیدا میکند و همراه او در خانهای مرموز مستقر میشوند. در اولین روز زندگی در این خانه آنها هشدارها و نشانههایی میبینند که همه علایمی است برای نجات از خطری که در کمین آنهاست. ماجراها و اتفاقهایی که رخ میدهد همه حکایت از آن دارد که نشان دهد به راستی چرا این خانه پلاک ندارد؟
کتاب این خانه پلاک ندارد در تلاش است با نزدیک شدن به لایههای پنهان روانشناختی شخصیت مرموز داستان «احمد» نشان دهد چگونه یک فرد سودای قتل دیگری را در سر میپروراند.
«برای زندگی در این خانه، به همخانه نیاز داریم. به کسی که پشت پلکهاش دلواپسی نباشد وقتی درهای تودرتو و دیوارهای بلند را میبیند. همخانهای که درهای پنهان خانه را کشف کند و اشباح اتاقهای نمور را به حال خود بگذارد.»
فرزانه کرم پور و لادن نیکنام پیش از این رمان «علائم حیاتی یک زن» را در سال ١٣٨٩ با یکدیگر و بطور مشترک نوشتند و حالا این دومین رمان مشترک است که نوشتهاند. «مورچه در ماه» و «حفرهای در آینهای» داستانهایی است که از لادن نیکنام منتشر شده و «حوا در خیابان»، «نقطه گریز» و ... دیگر آثار فرزانه کرم پور هستند.
مردگان
یک حکومت کوتاه و رعبآور
در مرکز کشور هورنر خارجی، کشوری کوچک قرار دارد به نام هورنر داخلی؛ کشوری با جمعیتی کمتر از ده نفر که مساحتش جوابگوی این تعداد هم نیست و ساکنانش مجبورند در هورنر خارجی بایستند و به نوبت به کشورشان بروند. پس از چند سال، روزی یکی از اهالی هورنر خارجی پیشنهاد میدهد که هموطنانش از اهالی هورنر داخلی مالیات بگیرند و این، ابتدای یک حکومت کوتاه و رعبآور است.
جورج ساندرز نویسنده ٥٧ ساله آمریکایی، مدرس نویسندگی خلاق و خالق کتاب پاستورالیا، که به فهرست هزار و یک کتابی که پیش از مرگ باید خواند راه یافته است. کتابهای دیگر او نیز جوایز بسیاری چون جایزه اُ. هنری و پن همینگوی را برایش به ارمغان آورده است. ساندرز پنج سال زمان صرف نوشتن یک حکومت کوتاه و رعبآور کرده است که با تحسین منتقدان مواجه شد.
ساندرز اگر محبوبترین نویسنده داستان کوتاه در ایالات متحده نباشد، یکی از محبوبترین هاست و هر آنچه به قلم او آراسته باشد با نقد و بررسی معتبرترین منتقدان کتاب در سرتاسر ایالات متحده و دیگر کشورها مواجه میشود.
عکسهای فوری
عکسهای فوری مجموعهای از تصاویر تکچهرههاست که در یک کادر و در یک لحظه و بر یک زمینه ثابت شدهاند. برداشتهایی که سهیلا بسکی نویسنده و مترجم معاصر ایران آنها را در این کتاب گرد هم آورده تا خواننده را با ثبت آنی و لحظهای از دقایق ماندگار این مکانها آشنا کند. در ثبت لحظههای یک گلفروشی در امامزاده عبدالله «بسکی» نمونه کارتهای یک گلفروشی را چنین به تصویر میکشد: در حسرت مادر، رفیق بی کلک مادر، مادر مرا ببخش و شاه بیت آن «دختری گفت پدر امروز – مدرسه حال دیگر داشت – امروز روز مادر بود – خوش به حال کسی که مادر داشت.» یا برداشت نویسنده از میدان انقلاب در سالها قبل: «وقتی از میدان انقلاب رو به جنوب آن میروید شیب را زیر پاهای خود احساس میکنید، و پیش رو، هم در سطح و هم در ارتفاع، ساختمانها کوتاهتر و ناهموارتر میشوند. پایینتر در میدان قزوین ازدحام مردان جوانی که اورکت و شلوار نظامی به تن دارند و صبح جمعه برای معامله خردهریزهایی که معلوم نیست از کجا به دست آمده، سر در هم فرو برده و به هم فشرده ایستادهاند، رنگ سبز کدری بر میدان خاکیرنگ میپاشد و ... .»
در کتاب عکسهای فوری خواننده با چهرههایی مواجه میشود که نویسنده آنها را در لحظهها نگاه داشته است: تصویرهای جمعی با چهرههایی که دیگر نیستند، گاهی نیز فقط طبیعت و منظره را مشاهده میکنید و گاهی چهره یک آدم که جزئی از زمینه طبیعت است.
همچنین مکانهایی چون بازار تهران، خیابان منوچهری، میدان راهآهن، میدان ولیعصر، انستیتو پاستور، بازار ارز، باجه بلیت فروشی و ... از جمله اماکنی است که نویسنده سعی کرده با برشهای کوتاه تصویری خواننده را با واقعیتهای تهران آشنا کند.
«سهیلا بسکی» فارغ التحصیل مدرسه عالی مدیریت گیلان تا کنون داستان بلند «در محاق»، رمانهای «گذشتهای هست که نمیگذرد»، «ذره» و ... و نیز ترجمه «زندگینامه ویرجینیا وولف» نوشته «کوئنتین بل» و دیگر مقالات ادبی گوناگون را منتشر کرده است. مجموعه داستان «پارهکوچک» این نویسنده در سال ١٣٨١ برنده جایزه گلشیری شد و نیز در سال ١٣٨٥ مجموعهای دیگر با نام «بیبی پیک» نامزد همین جایزه گردید.
آبیتر از گناه
«من کسی را نکشتهام. همهاش از همان عکس شروع شد. نمیدانید چه عکس غوغایی بود. رفته بودم برایشان شعر بخوانم. باور کنید قبل از آن عکس برایم یک پیرزن و یک پیرمرد ساده بودند.» روایتی جذاب از به قتل رسیدن پیرزن و پیرمردی تنها و با اصل و نسب.
پسر جوانی که برای آنها شعر میخواند و از این طریق مزدی میستاند به ناگاه خود را در مظان اتهام قتل آن دو میبیند، اما هیچ شاهدی بر این ادعا یافت نمیشود تا اینکه خود زبان به اعتراف میگشاید و پرده از رازهایی برمیدارد که ریشه در گذشته او داشتهاند، ولی... محمد حسینی قبلتر با مجموعه داستان «یکی از این روزها، ماریا» و «ریختشناسی قصههای قرآن» در عرصه داستاننویسی و پژوهشگری آزمونی موفق را گذرانده است..
قطار دهلی بمبیی
ایران و هند را خواهر و برادری جدامانده از هم تصور می کرد. دردهای مشترک، ریشه آریایی مشترک و تفاوت های بسیار. هند خواهر بود. مثل همین زن هندی، کف دست هایش خالکوبی مای حنا داشت. گل و برگ و ساقه. به پیشانی اش نگینی براق می چسباند که آویزش تا وسط دو ابرو می آمد. ایران برادر بود. شال مشکی به کمر می بست و گیوه سفید می پوشید...
فریده خرمی در سال 1338 در گرمسار متولد شد و کارشناس مترجمی زبان انگلیسی است. وی داستاننویسی را همراه نوشتن مقالات اجتماعی و ادبی، نقد فیلم و مصاحبه، در روزنامههای صبح تهران آغاز کرده است. نخستین مجموعه داستانی او، «دختر خاله ونگوگ» نام داشت. وی علاوه بر حوزه بزرگسال در حوزه کودک ونوجوان هم مینویسد. از جمله آثار او میتوان به «قصههای شازدهخانم»، «گربه مومیاییشده، جکولین ویلسون»، «مترسک و خانم بهار»، ...