عکس خصوصی
من خنگ ترین دختر روی زمینم
کتاب من خنگترین دختر رو زمینم از چهار داستان کوتاه به هم پیوسته تشکیل شده است. داستان اول، داستان چند روز از زندگی یک دختربچه دهه شصتی است. دخترک با روحیات خاص و حساس خود با تنهاییهای پیرامونش مواجه میشود که پر است از تخیلات کودکانه. او چون قادر نیست در واقعیت اتفاقات را با ذهنیاتش تطبیق دهد در خیالاتش آن را آن طور که میخواهد میسازد.
عشق روزهای بلوا
زندگی من
گورستان اهل فرنگ
نه فردا، نه دیروز
کافورپوش
آبجی گم شده است. داستان کافور پوش اینطور شروع میشود و تلاش برای پیدا کردن خواهر دوقلوی مانی رفعت که به تعبیر خودش نیمهاش و بخش زنانه وجودش است. سرگشتگی مانی در راه پیدا کردن خواهر دوقلویش میشود روایت داستانی.دخترک نوعی بیماری دارد که نتیجه یک جهش ژنتیکی است. جهشی که از رحم مادر شروع شده است و... دو جنین غیر هم جنس در یک کیسه آب باعث بروز نقصی مادرزاد شده است. داستان کافورپوش قصه هویت و روایتی مدرن از زندگی مانی رفعت که بر مبنای شخصیت است. قصه الگوها و تضادها و روایتهایی که در میدان قضاوت رنگ عوض میکنند.«دکتر شما خیلی چیزها را نمیفهمید. توی هیچ کتابی ننوشتهاند وقتی بفهمی میتوانستی با حضور دیگری کامل باشی ولی نیستی چه دردی دارد؟»