چرا ترس از مرگ و مویه بر آن
از بین همه ترسهایی که در زندگی زمینی احاطهمان کردهاند، شاید بتوان گفت شدیدترین و فلجکنندهترین، ترس از مرگ است. در اکثر موارد، فقط اندیشه مرگ کافی است تا لرزه بر انداممان بیندازد. این اندیشه، چنان بر منطق و تعقل خدشه وارد میآورد که دیگر نمیتوانیم این حقیقت را دریابیم که مرگ، نه پایان همه چیز، بلکه درِ ورودی معبدی است که به حیاتی جدید راه میبرد. این کتاب بر آن است تا یاریمان دهد ترس از مرگ را برای همیشه برانیم و آشفتگی و غمگینی همراه با اندیشه مرگ خود و عزیزانمان را وداع گوییم، چنانکه مهاتما گاندی پیشوای فقید مردم هند توصیه میکند از مرگ نگریزید بلکه با چهرهای متبسم با آن روبرو شوید.
راه عشق
داستان تحول روحی
مهاتما گاندی
در سال ١٨٩٢ جوانی ٢٣ ساله، خجول، کمحرف، کوچک اندام و کاملاً معمولی به نام موهانداس گاندی، با گذشتهای سرشار از شکست، از هندوستان رهسپار آفریقای جنوبی شد. ده سال بعد، همه ـ حتی مخالفانش ـ او را قدّیسی میدانستند که رهبری صد هزار نفر را در یکی از تأمل برانگیزترین تجربیات تاریخ به عهده گرفته است: مبارزه «ساتیاگراها»، جنگی بدون خشونت. وی هنگامی که به هند باز میگشت، دیگر موهانداس گاندی نبود بلکه «مهاتما» بود، «روح بزرگی» که آزادی کشورش از سلطه بیگانه به دست او، بدون شلیک گلولهای میسر میشد. اکنات ایسواران (نویسنده کتاب)، در هندِ گاندی رشد کرد. در سنین بین بیست تا سی سالگی بود که اولین دیدارش با گاندی انجام گرفت. قصد او از این دیدار، پی بردن به راز دگرگونی او بود ـ نه راز گاندی سیاستمدار، که راز «گاندی، به مثابه یک انسان.» ایسواران بعدها در گرماگرم کار حرفهایاش به عنوان نویسنده و استاد، به تمرین مدیتیشن پرداخت تا به مدد آن، همان دگرگونی روحی را در زندگی خود نیز به وجود آورد. او اول بار برای بازدید از موسسه فولبرایت به آمریکا آمد و در سال ١٩٦٠، مرکز مدیتیشنِ کوه آبی را در شهر برکلی در ایالت کالیفرنیا بنیان نهاد. ایسواران در حال حاضر مرتباً سخنرانیهایی در باره گاندی، مدیتیشن و شیوه سیر و سلوک روحی در مذاهب بزرگ جهان ایراد میکند. کتاب حاضر با بخش جدیدی به قلم تیموتی فلیندرز به نام «ساتیاگراها در عمل» و مقدمهای به قلم میشل ان. ناگلر از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
دموکراسی چیست؟
چرا برای دموکراسی ارزش قائل میشویم؟ دموکراسی و حقوِ فردی چه ارتباطی با هم دارند؟ آیا حکومت اکثریت همواره دموکراتیک است؟ چرا وجود احزاب ضروری است؟ آیا برخی از نظامهای انتخاباتی از برخی دیگر دموکراتیکترند؟ چه ارتباطی بین ملی گرایی و دموکراسی، یا دموکراسی و اقتصاد بازار آزاد وجود دارد؟ چگونه میتوان دموکراسی را حفظ کرد و آن را گسترش داد؟ آینده دموکراسی چیست؟ اینها تعدادی از پرسشهاییاند که در این کتاب (که به سفارش یونسکو نوشته شده) پاسخ خود را یافتهاند.