درآمدی بر تحلیل ساختاری روایتها
معروفترین اثر رولان بارت در زمینۀ روایتشناسی، مقالۀ «درآمدی بر تحلیل ساختاری روایتها» (١٩٦٦) است که به همراه مقالات مهمی از گریماس، برمون، اکو، متز، تودوروف و ژنت در شمارۀ هشتم مجلۀ کامونیکاسیون با عنوان «پژوهشهای نشانهشناسی: تحلیل ساختاری روایت» چاپ شده است. بارت در کنار ساختارگرایان و بهرهگیری از نظریات صورتگرایانی چون پراپ و توماشفسکی، روایت را در سه سطح توصیفی کارکردها، کنشها و روایتگری بررسی میکند. اما در مقالۀ کمتر مشهور «کشتی با فرشته: تحلیل متنی سفر پیدایش ٣٢ (٢٣-٣٣)» (١٩٧١)، با وجود چشماندازهای ساختاری، به سوی تحلیل متنی حرکت میکند و پس از تحلیل پیرفتی، مروری بر تحلیل ساختاری (کنشوری و کارکردی) داستان دارد. در مقالۀ نخست واحدهای کارکردی به دو دستۀ کارکردها (کارکردهای اصلی و کنشیارها) و نمایهها (نمایهها و آگاهانندگان) تقسیم میشود، اما در دومی که به گزارش کشتی یعقوب در کتاب مقدس میپردازد جیرجیرِ خواناییِ دو زیرپیرفت موضوع اصلی است.
ژاک لاکان
بدون تردید مهمترین روانکاو پس از زیگموند فروید ، ژاک لاکان (١٩٠١-١٩٨١) است که ملقب به بنیانگذار و پدر روانکاوی گردیده است . کار او به طرز عمیقی بحثانگیز است و علم روانکاوی را هم در مقام نظریه ذهن ناخودآگاه و هم در مقام فعالیتی بالینی دگرگون کرده است . اکنون بیش از پنجاه درصد روانکاوان دنیا از روشهای لاکانی استفاده میکنند . در عین حال تأثیر لاکان در فراسوی دیوارهای اتاق معاینه بین اندیشمندان روانکاوی مدرن بینظیر است . تفکر لاکانی امروزه در رشتههای مطالعات ادبی و سینمایی ، مطالعات زنان و نظریه اجتماعی نفوذ کرده است و در حوزههای گوناگونی مانند آموزش و پرورش ، مطالعات حقوقی و روابط بینالملل به کار میرود . امروزه برای دانشجوی انسانشناسی و علوم اجتماعی غیرممکن است که تا حدی با ایدههای لاکان درگیر نشود ، لاکان حتی اگر مستقیماً تأثیر نگذارد ، از طریق متفکری دیگر تأثیر میگذارد.
هستی و زمان
مارتین هایدگر در ایران فیلسوفی نام آشناست. گفتهاند که هستی و زمان او مهمترین شاهکار فلسفی قرن بیستم است و آن را به بمبی در عالم فلسفه مانند کردهاند. گفتهاند که حتی منتقدانش از تأثیرش در امان نماندهاند. گفتهاند که این کتاب استوارترین ستونهای سنت متافیزیک غرب را به لرزه درمیآورد. اگزیستانسیالیسم، ساختشکنی، هرمنوتیک و الهیات مدرن، فصولی از نظریه و نقد ادبی و هنری، روانکاوی و بسیاری از جنبشهای علوم انسانی معاصر را وامدار این کتاب خواندهاند. به این همه باید آوازهی دشواری زبان، طرح شگفتانگیز و ژرفای مضامین آن را نیز افزود. این اوصاف چه بسا راست باشند و چه بسا به گزاف، در هر حال نه تأیید و نه انکار آنها گره از کار فروبستهای نمیگشاید. کتابها برای خواندن نوشته میشوند و هستی و زمان را باید خواند.
سیاوش جمادی متولد ١٣٣٠ تهران، فارغالتحصیل حقوق قضایی از دانشگاه تهران و فوق لیسانس ادبیات انگلیسی و فلسفه است. از این محقق و اندیشمند تاکنون ترجمه نامههایی به ملینا (کافکا) (١٣٧٧) تألیف و ترجمه یادبود ایوب در جهان کافکا (١٣٧٩)، هایدگر و سیاست (١٣٨١)، متافیزیک چیست؟ (١٣٨٢)، تألیف سیری در جهان کافکا (١٣٨٣)، ترجمه نیچه (کارل یاسپرس) (١٣٨٣)، زبان اصالت (تئودور آدرنو) (١٣٨٥) و تألیف زمینه و زمانه پدیدارشناسی (١٣٨٥) منتشر شده است. سیاوش جمادی به پاس تألیف سیری در جهان کافکا جایزه بیست و دومین دوره کتاب سال ادبیات جمهوری اسلامی را دریافت داشت و از "متافیزیک چیست" او در بیست و سومین دوره کتاب سال تقدیر به عمل آمد و اینک پس از مدتها انتظار یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین کتابهای فلسفه قرن را با عنوان هستی و زمان از مارتین هایدگر ترجمه و راهی بازار نشر کرده است.
دین پس از متافیزیک
در میان آثاری که در شرح احوال و افکار نیچه نوشته شده اند "نیچه" مارتین هایدگر و "نیچه" و کارل یاسپرس هنوز چون دو ستاره درخشان جلوه گری می کند. نویسندگان این دو اثر خود نیز از فلاسفه بزرگ قرن بیستم هستند. هر دو فیلسوف هستی اند و هر دو نیچه را جدا از افق اندیشه خود تفسیر کرده اند. با این حال فرق بزرگ آن ها این است که هرقدر هایدگر نیچه را در قالب تفکر خود و به رنگ خود درآورده یاسپرس برعکس به نیچه مجال سخن گفتن داده و با انبوهی از نقل قول ها. حتی آن جا که مقصد نیچه را تقرب به هستی دانسته، ما را قانع می کند که نه از خود که از نیچه سخن میگوید. اساسا یاسپرس در همداستانی با متفکران بزرگ که مستلزم از خود به درشدن و داشتن گوش نیوشاست. استاد است.
میدانم که هیچ نمیدانم
کارل رایموند پوپر را اگر بزرگترین فیلسوف قرن ۲۰ ندانیم، بیشک یکی از بزرگترین هاست. او نزدیک به یک قرن زندگی کرد و اندیشههایش تحت تأثیر حوادث این دوران بود. پوپر پیرو فیلسوف دوران روشنگری، ایمانوئل کانت، و از مدافعان بیچون و چرای اندیشههای لیبرال و جامعه باز به معنای جامعه کثرتگراست. او پایهگذار مکتب «خردگرایی انتقادی» و از مخالفان سرسخت تامگرایی سیاسی، از افلاطون تا مارکس وپیرو خستگیناپذیر دموکراسی پارلمانی لیبرال است. این کتاب مجموعه مصاحبههایی است که روزنامه آلمانی زبان «دی ولت» در سال ۱۹۷۸ و ۱۹۹۰ با پوپر انجام داده است. در این مجموعه او از نقش فروید، وظیفه روشنفکران، روش و نظریه شناخت، آزمون و خطا و دیگر مباحثی در باب فلسفه، سیاست و فیزیک سخن میراند.
نیچه
نیچه
در میان آثاری که در شرح احوال و افکار نیچه نوشته شده اند "نیچه" مارتین هایدگر و "نیچه" و کارل یاسپرس هنوز چون دو ستاره درخشان جلوه گری می کند. نویسندگان این دو اثر خود نیز از فلاسفه بزرگ قرن بیستم هستند. هر دو فیلسوف هستی اند و هر دو نیچه را جدا از افق اندیشه خود تفسیر کرده اند. با این حال فرق بزرگ آن ها این است که هرقدر هایدگر نیچه را در قالب تفکر خود و به رنگ خود درآورده یاسپرس برعکس به نیچه مجال سخن گفتن داده و با انبوهی از نقل قول ها. حتی آن جا که مقصد نیچه را تقرب به هستی دانسته، ما را قانع می کند که نه از خود که از نیچه سخن میگوید. اساسا یاسپرس در همداستانی با متفکران بزرگ که مستلزم از خود به درشدن و داشتن گوش نیوشاست. استاد است.
نقش قهر در تاریخ
این نوشتار، بخشى از اثرى است که انگلس در نظر داشت در باره «نقش قهر در تاریخ» بنویسد، و متأسفانه ناتمام ماند. در دهه ١٨٨٠، سوسیال دموکراتها انگلس را ترغیب کردند که فصل پر ارزش «نظریه قهر» از کتاب آنتىدورینگ را براى انتشار به صورتى مستقل به زبان آلمانى تدوین کند. وى عقیده داشت که تجدید نشر آن به تنهایی براى چاپ به زبان آلمانى کافى نیست، بلکه افزودن پیوستى که از لحاظ نظرى با تازهترین مراحل تاریخى منطبق باشد،براى آن ضرورت قطعى دارد. در اواخر سال ١٨٨٦، براى نخستین بار طرح این کار ریخته شد. طرح اولیه به این قرار بود که سه بخش «نظریهقهر» از فصل دوّم آنتى دورینگ که طى آن از یک سو نظریه قهر دورینگ مورد انتقاد انگلس قرار گرفته بود و از سوىدیگر، آراى مارکسیستى در باره تأثیر متقابل اقتصاد و سیاست را مطرح مىکرد، براى نشر جداگانهاى آماده شود.علاوه بر آن، تصمیم گرفتند که دو فصل «اخلاق و دادگرى» و «حقایق جاودان و اخلاق و دادگرى» از فصل اول آنتىدورینگ بار دیگر به دقت بررسى و به سه فصل دیگر پیوسته شود.
فکر کردن بیدرنگ و بادرنگ
در نگاه رایج، انسان موجودی عقلانی است که اغلب بر مبنای منطق تصمیم میگیرد؛ اگر هم گاهی از مسیر عقل منحرف میشود، ریشۀ آن را معمولاً باید در احساسات و هیجاناتی چون خشم، ترس، یا نفرت جُست.
از دهۀ هفتاد میلادی، دانیل کاهنمن و آموس تورسکی این نگاه را به چالش کشیدهاند. آنان با طراحی آزمایشهایی ساده، اما هوشمندانه، نشان دادهاند که ریشۀ بسیاری از خطاهای فکری ما نهفقط در هیجانات بلکه در دستگاه شناخت ماست. پژوهش این دو دانشمندِ روانشناس تأثیری ژرف بر علوم اجتماعی گذاشت و توجه رشتههای گوناگون، از فلسفه و حقوق گرفته تا سیاست و پزشکی، را جلب کرد؛ در این میان شاید بیشترین بهره را علم اقتصاد برد، چنان که شاخهای جدید به نام «اقتصاد رفتاری» شکل گرفت و در سال ۲۰۰۲ جایزۀ نوبل را در اقتصاد به کاهنمن اهدا کردند.
کتاب حاضر چکیدۀ سالها پژوهش نویسندۀ آن دربارۀ شگفتیها و کاستیهای ذهن انسان است، موجودی که میپندارد پادشاه افکار خویش است و فقط به ارادۀ خود تصمیم میگیرد. به گواه این کتاب اما، عوامل دیگری هم هستند که در شکلگیری باورها، تصمیمها و سلیقههای ما سهم دارند؛ شاید گریزی از آنها نباشد، اما میتوان با شناختشان منطقیتر فکر کرد وعاقلانهتر تصمیم گرفت.
«این کتاب شاهکاری به قلم اندیشمندی بزرگ است، کتابی خواندنی، حکیمانه و عمیق. بیدرنگ آن را بخرید، اما بادرنگ بخوانیدش. شیوۀ تفکر شما به جهان و به زندگی شخصیتان را دگرگون خواهدکرد.»
ریچارد تالر، برندۀ نوبل اقتصاد در سال ٢٠١٧، استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو