شعر و تجربه
جلد پنجم از مجموعه شش جلدی گزیده آثار ویلهلم دیلتای شعر و تجربه نام گرفته است. ویراستاران آثار دیلتای این مجلد را از آن رو شعر و تجربه نام نهادهاند زیرا محتوای آن نقد ادبی یا به عبارتی نقد هنر است. خود دیلتای در نوشتههایی که در این کتاب گرد آوری شده، آن را به تقلید از ارسطو «فن شعر» نامیده است و در واقع شعر و تجربه او جایگزین فن شعر ارسطوست. ادعای دیلتای این است که دوران فن شعر ارسطو سپری شده و چون هر زمانی نیاز به تدوین یک فن شعر خاص خود دارد، باید برای این زمان فن شعر جدیدی نوشته شود. به نظر «ویلهلم دیلتای» دانش فن شعر کلیت و ضرورتی از نوع علوم طبیعی ندارد که بتوان یک بار و برای همیشه یک دانش فن شعر کلی تدوین کرد بلکه اصول و مبانی آن متناسب با شرایط تاریخی معتبر است و همانطور که اشاره شد برای هر دورۀ تاریخی باید یک فن شعر خاص تدوین کرد.
کتاب حاضر شامل دو بخش است. بخش اول آن شرح و بسط فنون فن شعر جدید است و بخش دوم به تحلیل آثار دو شاعر بزرگ آلمانی، گوته و هولدرلین، پرداخته که ضمن آن به آرای شکسپیر و روسو و بعضی شاعران دیگر پرداخته است.
ماجراهای جاودان در فلسفه
ماجراهای فلسفی که این کتاب شرح آنها را به عهده گرفته است از همه سرگذشتهای دلانگیز جذابتر و خواندنیترند، زیرا هیچ سیر و سیاحتی پرشورتر از صعود به قله حکمت و دانش نیست. این کتاب کسانی را که ذهنی روشن و قلبی مشتاِ دارند به تماشای بزرگترین و جذابترین درام روحی جهان میخواند و زندگی دراماتیک و شورانگیز بزرگترین اندیشمندان را از مقابل نظرشان میگذراند.
کارل مارکس
در خلال صد سال پس از مرگِ کارل مارکس، بیش از نیمی از جمعیت جهان تحت سلطۀ حکومتهایی قرار گرفتند که مارکسیسم را سرمشق خود اعلام کردند؛ و عقاید وی مطالعات اقتصادی، تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و ادبی و... را دگرگون کرد. شاید این ادعا که از زمان عیسی مسیح تاکنون هیچ مسکینِ گمنامی چنین اخلاص جهانشمولی برنینگیخته یا چنین فاجعهبار دچار سوتعبیر نشده است، بیراه به نظر نرسد. تنها چیزی که از دید مورخان، زندگی نامهنویسان مارکس و تحلیلگران نحلۀ فلسفی ـ سیاسی مارکسیسم پنهان مانده (آنچه نه دشمنانش مایلند تصدیق کنند و نه مریدانش، آشکارترین و در عین حال تکاندهندهترین خصوصیت اوست) این است که آن غول و قدیس اساطیری یک انسان بود. اینک اما پس از گذشت چیزی حدود ١٢٠ سال زمان آن رسیده است که پوشش اسطوره را برداریم و بکوشیم مارکس را به مثابه یک انسان بار دیگر کشف کنیم. چرا که دربارۀ مارکسیسم و شخص مارکس هزاران کتاب وجود دارد ولی تقریباً تمام آنها نوشته دانشگاهیان و متعصبانی است که نزد ایشان برخورد با مارکس به مثابه انسانی دارای گوشت و پوست، عملی کفرآمیز محسوب میشود. فرانسیس وین زندگی نامهای جذاب و گیرا دربارۀ این شخصیت مهم عصر ما به رشته تحریر درآورده است که اندیشههای فلسفی و اقتصادی جاذبه و دافعه، روابطش با نزدیکان، دوستان و دشمنان و خصایص روحی و اخلاقی او را با جزئیات بیشتری (با استناد به دستنوشتهها، نامهها و...) به تصویر میکشد.
فلسفۀ دین افلاطونی
فلسفه پویشی، به معنای عام، شامل همه دیدگاههایی است که اصالت را به تغییر و حرکت میدهند نه به سکون و ثبات.
دانیل ا. دامبروفسکی استاد فلسفه در دانشگاه سیاتل آمریکا و نویسنده هفده کتاب و دهها مقاله است. او در این کتاب به ذکر برداشتهای مختلف افلاطونشناسان میپردازد و سپس با استناد به متن آثار افلاطون نظیر تیمائوس، سوفسطایی، مهمانی، مرد سیاسی، جمهوری و غیره و نیز آرای اندیشمندان پویشیای چون وایتهد، هارتسهورن و دیگران نظرهای این گروه از مفسران افلاطونی را تحلیل و از آنها دفاع میکند.
نویسنده معتقد است که تفسیر پویشی از آرای افلاطون میتواند در مقابله با سوءفهمی که در خصوص نظر افلاطون درباره خدا نزد فیلسوفان و متألهان و دینداران ادیان ابراهیمی به طور کلی پدید آمده مفید باشد. وی اظهار میکند کاملترین روایت فلسفه دین افلاطونی در محاورات پایانی افلاطون آمده است.
در سراسر این کتاب دامبروفسکی سعی میکند که موضع هارتسهورن نسبت به افلاطون را با دقت هرچه بیشتر مورد توجه قرار دهد.
پرتابهای فلسفه
نوشتههای این دفتر، همگی یادداشتهایی فلسفی-انتقادیاند که در قالبی تازه سامان یافتهاند و به میانۀ جهان پرتاب شدهاند. پس این کتاب البته در حقیقت یک «کتاب» نیست، دفتری است از پارهنوشتهها که هرچند نظمی بر آنها حاکم است، اما خصلت تکهپارۀ خود را نیز کتمان نمیکنند. این خصلت البته بیش از آنکه محصول انتخابِ شخصی نویسنده باشد، محصول زمانۀ تکهپارۀ ما، زمانۀ زوال و فروپاشی، است. خود نویسنده در مقدمهاش مینویسد: "آنچه بههمچسبیدگیِ مواد منفجره را توجیه میکند، سنگینتر شدنِ آن با هدف شدیدتر شدن قدرت تخریب آن است تا حتی اگر امید منفجر شدنش واهی از آب درآید، دستکم بتواند به عنوان تودهای سنگین شیشهای، پنجرهای، یا سر و دستی را بشکند."
آثار کلاسیک فلسفه
این کتاب شرح بیست وچهار اثر برجسته فلسفی است، آثاری که تاثیری شگرف درسیر فلسفه وسهمی چشمگیر درغنای آن داشته اند : از(( جمهوری)) افلاطون گرفته تا ((نظریه عدالت)) راولز. نویسنده مضامین هرکتاب را به شیوایی بیان کرده وآن گاه مهم ترین نقدهایی راکه برآن اقامهر کرده اند بازنموده است. این کتاب اثری خواندنی ومدخلی است مناسب برای کندوکاو درآثار کلاسیک و دوران ساز فلسفه.
دیالوگ با هایدگر
این کتاب ترجمه جلد نخست از مجموعه چهارجلدیِ «دیالوگ با هایدگر» است. عنوانِ جلد نخست فلسفه یونانی است. سه جلد دیگر چنین نام دارند: فلسفه مدرن، نزدیکی به هایدگر و راه هایدگر.
جستارهای این کتاب مراحلی هستند در مسیر نزدیکی به اندیشه هنوز رازآلودِ مارتین هایدگر. شاید پرسشِ یگانه او چنین باشد: فلسفه چیست؟ درباره هر فلسفه مهمی میتوان سخن هگل را درباره فلسفه دکارت تکرار کرد که فلسفه «با آغاز از نقطه عزیمتِ خویش، پرسش را دوباره از سر میگیرد». اما نظریهپردازی در باب هستی ــ که آغاز آن یونانی است و به مدت دو هزاره فضای تاریخِ فلسفه را پُر کرده است ــ از کجا شروع میشود؟
شروع کردن (طرح کردن پرسش) و آغازیدن (عزیمت آغاز کردن) دو چیز متفاوتاند. در هر آغازی معمای شروعی پنهان است که آغاز آن را در تاریکی نگه میدارد. یونانیها، در فلسفه، آغازگرانِ ما هستند. از پس آنها و تنها آنهاست که فلسفه وجود دارد. اما آنها از کجا شروع کردهاند؟ کجا به آغاز خاصِ خود وارد شدهاند؟ در این باره، کلامِ یونانی معماگونه باقی میماند.
نقدی بر این کتاب
پرسشهای اساسی فلسفه
نویسنده در این کتاب بیست پرسش را انتخاب کرده که اغلب به ذهن مردان، زنان و کودکان متفکر خطور میکند. این پرسشها به نظر میرسد به طور طبیعی و از طریق تفکر ایجاد میشوند. فلسفه بر خلاف دیگر رشتههای تحصیلی به جای پاسخ دادن، پرسشبرانگیزند. پرسشهایی که در وهله اول شاید ساده به نظر برسند ولی پس از تفکر درباره آن به سوالات کوچکتری تجزیه میشوند. مثلاً ما میپرسیم چرا باید طبق اخلاقیات زندگی کنیم یا معنی زندگی چیست؟ گویی که پاسخ را همین نزدیکیها میتوان یافت ولی جالب است بدانیم این پرسشها در برگیرنده پرسشهای ریز و درشت دیگری هم هستند. چرا باید در این مورد یا در آن مناسبت خاص یا در مواجهه با این یا آن وسوسه، اخلاقی رفتار کنیم؟ درباره مردم و منافعشان واقعاً چه باید کرد؟ پاسخ یکی نیست و در شرایط مختلف متفاوت است و درک این موضوع نوعی پیشرفت است. در پرسشهای دیگر چه بسا تلههای مختلفی پنهان باشد. این پرسش مثال خوبی است: چرا به جای این که چیزی نباشد، چیزی هست؟ این یکی از پرسشهای زیربنایی فلسفه و عمیقترین پرسشی به نظر میرسد که میتوان پرسید ولی شاید عمق آن و جذبهای که ایجاد میکند دست پرورده حقهای منطقی باشد که لاینحل بودنش را تضمین میکند. لذا نویسنده تلاش کرده خواننده را با پرسشها یا چیزهایی که گفته شده و با نقاط ضعف و پیچیدگیهای آنها آشنا کند.