تشکل جهان تاریخی در علوم انسانی
ویلهلم دیلتای فیلسوف و اندیشمند آلمانی بر این اعتقاد بود که کار علوم انسانی این است که آگاهی مستقیمی را گردآوری کند که پیشاپیش در مورد جنبههای گوگاگون حیات تاریخی موجود است و بکوشد این آگاهی را از طریق شناخت مفهومی تا حد ممکن سامان دهد . یکی از وظایف معرفت شناسی علوم انسانی این است که حدود و مشخصههایی را شناسایی کند که در محدودۀ آنها میتوان نظامی از علوم انسانی ترتیب داد و بررسی نمود که روشها و شیوههای این علوم را تا کجا میتوان از روشها و شیوههای علوم طبیعی متمایز کرد. اما دیلتای این مسائل مربوط به معرفت شناسی و روش علوم انسانی را به عنوان بخشی از پرسشهایی بسیار گستردهتر در مورد ماهیت فهم انسان در متن این پرسشها جای داده است. مترجم این کتاب قصد داشت پس از ترجمۀ جلد اول، جلد دوم آن را ترجمه و روانۀ بازار نشر کند اما برای پرهیز از وقفه در کار، ترجمۀ جلد سوم را آغاز کرد چرا که جلد دوم آن در دسترس نبود. طرح کلی دیلتای در تدوین علوم انسانی، تعریف، روش، منطق و نتیجۀ آن در مقدمۀ جلد اول آمده است. ویلهلم دیلتای این مجلد را «تشکل جهان تاریخی در علوم انسانی» نامیده است. او عرفاً عضو یکی از نحلههای فلسفی آلمان پس از کانت محسوب میگردد که به نوکانتیها مشهور شدهاند.
تسلی بخشیهای فلسفه
کتاب تسلی بخشی های فلسفه شامل شش بخش است که هر بخش در مورد یک فیلسوف و یک راه حل در مواجهه با مشکلی در زندگی است.
- شش بخش کتاب شامل موارد زیر است:
- تسلی بخشی در مواجهه با عدم محبوبیت – سقراط
- تسلی بخشی در مواجهه با کم پولی – اپیکور
- تسلی بخشی در مواجهه با ناکامی – سنکا
- تسلی بخشی در مواجهه با ناتوانی و نابسندگی – مونتنی
- تسلی بخشی قلب شکسته – شوپنهاور
- تسلی بخشی در مواجهه با سختی ها – نیچه
فلسفه فیزیک
مکانیک کوانتومی جایگاه منحصربهفردی در تاریخ فیزیک دارد. این نظریه دقیقترین پیشبینیها را در میان نظریههای علمی ارائه داده است، اما شگفتانگیزتر اینکه هرگز توافقی در مورد توصیف آن از واقعیت فیزیکی وجود نداشته است. مادلین استدلال میکند که خود اصطلاح «نظریۀ کوانتومی» یک نامگذاری غلط است. یک نظریۀ فیزیکی بنیادی باید شامل هستیشناسی فیزیکی باشد، یعنی آنچه نظریه وجودش را به عنوان واقعیت فیزیکی مسلم فرض میکند، و باید شامل دینامیک نیز باشد، یعنی شامل قوانینی (قطعی یا احتمالی) که نحوۀ رفتار این موجودات واقعی فیزیکی را توصیف میکنند.
مادلین سه نظریۀ مناسب را در حالت غیرنسبیتی با شرح دقیق و واضحی از هستیشناسی و دینامیکشان بررسی میکند: نظریههای رمبش تابع موج گیراردی، ریمینی و وبر، نظریۀ موج راهبر دوبروی و بوهم، و نظریۀ چالشبرانگیز چندجهانی هیو اورت. هر سه نظریه پیشبینیهای دستورالعمل کوانتوم را بازیابی میکنند، اما دربارۀ واقعیت فیزیکی پاسخهای متفاوتی دارند. این کتاب شامل مباحثی همچون نامساوی بل، کنش از دور و ناموضعیت کوانتومی، قضیۀ بل، قضیۀ PBR، مباحث دو شکاف، مباحث هستیشناختی و هستارهای موضعی، حالت کوانتومی جهانی، مسئلۀ اندازهگیری، گربۀ شرودینگر، آزمایش GHZ، دنبالههای گوسی و الی آخر است و برای دانشجویان و دانشآموختگان فلسفه و فیزیک و نیز مخاطبان عام علاقهمند به این مباحث بسیار مفید است.
رویارویی فکری ایران با مدرنیت
مرداد١٣٣٢ آغاز شد. براین اساس ، می توان بسیاری ازتحلیل ها رادرمورد ایران ازسال ١٣٥٧ به بعد گلایه هایی دانست برناکامی ایران در همراهی با نیرو های مدرنیت ونهادهای دموکراسی. این پژوهش، برای تحلیل فرایند دیالکتیکی رویارویی فکری وفرهنگی ایران با مدرنیت، گفتمان های اجتماعی- سیاسی گوناگونی راکه ازنیمه دوم قرن نوزدهم درآن جا پدیدار شده اند وهمبستگی آن ها را باگفتمان وشرایط مدرنیت درکانون توجه قرار می دهد. ازاین رو وظیفه اصلی این پژوهس دوگانه است: نخست، بررسی مفهوم وپدیده مدرنیت درمتن غربی وجهانی آن؛ ودوم، بررسی رویارویی فکری وفرهنگی ایران با مدرنیت ازنیمه قرن نوزدهم تاکنون.
الفبای فلسفه
در این کتاب پرسشهایی از این دست مطرح و بررسی میشوند: فلسفه چیست؟ آیا میتوانید وجود خداوند را به اثبات برسانید؟ چگونه در گستره اخلاق، درست را از ناردست تشخیص میدهید؛ آیا گاهی باید از قانون سرپیچی کنید؟ آیا جهان واقعاً به همان صورتی است که تصور میکنید؟ آیا میدانید که راه و رسم علم چگونه است؟ آیا ذهن شما جدا از بدن شماست؟ آیا میتوانید هنر را تعریف کنید؟ فلسفه نوعی فعالیت است: طریقی برای تفکر درباره انواع معینی از پرسشها. فلاسفه نوعاً با استدلال سر و کار دارند. آنها یا استدلالهایی را از پیش خود میآورند یا استدلالهای دیگران را در بوته نقد میگذارند، یا به هر دو کار دست میزنند. از نایجل واربرتون پیشتر آثار کلاسیک فلسفه توسط مسعود علیا ترجمه و منتشر شده است.
فلسفۀ فیزیک
با گذر زمان و پیشرفت علم فیزیک در شاخههای مختلف، این علم بهوفور درگیر ریاضیات و فرمولها شده است به طوری که دیگر کمتر به معنای هستیشناسانه نظریههای فیزیک توجه میشود. بیشک علم فیزیک بیش از علوم دیگر در ارتباط با طبیعت است و به همین دلیل باید نظریههای فیزیک را به صورت ملموس درک کرد و بهویژه اهمیت این نظریهها برای شناخت هرچه بیشتر هستی ایجاب میکند که به مفاهیم فیزیک و نیز مباحث فلسفی آن توجه خاص شود.
فلسفه فیزیک شاخهای از فیزیک است که به معنی واقعی کلمه با فیزیک مرتبط است. انواع سؤالهایی که میکنیم در زمره سؤالهایی است که فیزیکدانان میپرسند و همچنین در زمره سؤالهایی است که نظریههای فیزیکی به لحاظ تاریخی کوشیدهاند تا به آنها پاسخ دهند.
فلسفه سیاسی ماکیاولی
فیلیپودل لوکّزه، فیلسوف معاصر و هموطن ماکیاولی، قریب پانصد سال پس از درگذشت او، میکوشد در کتاب حاضر تصویری جامع ــ هرچند مقدماتی ــ از فلسفهای عرضه دارد که چنان «رخداد»ی است که نهتنها در زمانه خویش بلکه هنوز هم دلالتهای فکری و عملی آموزههای آن بهدرستی و بهتمامی فهم نشده است.
فیلیپودل لوکّزه، در این کتاب، بهتفصیل، و فراسوی مرزهای اثری مقدماتی، برخی از مهمترین دغدغههای فکری و مفاهیم اساسی مورد استفاده ماکیاولی را، از قبیل رئالیسم، مونیسم، طبیعیگرایی بخت، ویرتو، اتفاق، شانس، توپوسِ میلیشیای مدنی، مرکزیت شقاق و تعارض اجتماعی، حقیقت مؤثر و ... به بحث میگذارد. کاری که از دو طریق بس مهم و کمنظیر انجام میگیرد:
نخست بررسی آثار برجسته ماکیاولی، شامل گفتارها، شهریار، تواریخ فلورانسی، و هنر جنگ، در پرتوِ مضامین و مسائلی که در بخش ابتدایی مطرح میشوند؛ و در ثانی، بررسی تأثیرگذاری و چگونگی دریافت ماکیاولی رد سنت فلسفه مدرن و معاصر غرب. دو طریقی که هر دو بر بستر مطالعه زمینههای تاریخی و سیاسی فلورانسی، ایتالیایی و اروپایی این جدالهای نظری انجام میگیرد.
فیزیک و فلسفه
بنیادهای مفهومی مکانیک کوانتومی هم برای فیزیکپیشگان که هر روز آن را به کار میبرند غریب است، و هم فلسفهپیشگان اغلب از آن بیخبرند.
در این کتاب دسپانیا نشان میدهد که چگونه فیزیک کوانتومی ما را به تجدیدنظر در مفاهیمی مانند فضا، اشیای مادی، علیت و دیگر مفاهیمی که در فلسفۀ سنتی بدیهی انگاشته میشود، وامیدارد.
در این کتاب نویسنده، بدون بهرهگیری از روابط پیچیدۀ ریاضی، مبانی فلسفی انقلاب کوانتومی در مفاهیم فیزیک کلاسیک را در دسترس اندیشهورزان قرار میدهد.
دسپانیا گزارشی از اصول بنیادین فیزیک معاصر بهویژه مکانیک کوانتومی را همراه با استلزامات فلسفی آن ارائه میکند. مهمترین مشخصۀ فیزیک کوانتومی از دیدگاه نویسنده «جداییناپذیری (درهمتنیدگی)» است، که مستلزم مرزبندی روشن میان تعاریف گوناگون از واقعیت و معرفت به آن است. از این رو با نظریههای گوناگون معرفت مانند کانتیسم، نئوکانتیسم، ماتریالیسم و مانند آنها از منظر فلسفۀ کوانتومی مواجه میشود.
مهمترین نتیجۀ این کتاب آن است که گرچه معرفت علمی هرگز نمیتواند واقعیت مستقل از ذهن (فینفسه) را حقیقتاً توصیف کند، وجود این واقعیت غایی (واقعیت مستور) از لحاظ مفهومی ضروری است. با نظریۀ واقعیت مستور (در برابر واقعیت تجربی)، وی فضای فراخی برای دین، شعر و دیگر شیوههای بیان واقعیت میگشاید که نهتنها جذابند، بلکه در فهم مبانیِ نظری فیزیک نیز راهگشا هستند.