اندیشه که دورترین بازآغازیدنها نویدش را داده است، قرار نیست بیاید. اندیشه همینجاست، در متنهای دلوز، جهنده و رقصان در برابر ما، در میان ما؛ اندیشهی تناسلی، اندیشهی اشتدادی، اندیشهی آریگو، اندیشهی نامقولی ـ همهی چهرههایی که ما نمیشناسیم، نقابهایی که هرگز ندیدهبودیم؛ تفاوت که هیچچیز امکان پیشبینیکردناش را نمیدهد و بااینحال موجب میشود افلاطون، دانز اسکوتس، اسپینوزا، لایبنیتس، کانت و همهی فیلسوفان همچون نقابهاینقابهایش بازآیند. فلسفه نه بهمنزلهی اندیشه، بلکه بهمنزلهی تئاتر: تئاتر تقلیدبازیها بر صحنههای بسگانه، گریزان و آنی که در آن حرکات بیآنکه دیده شوند، به یکدیگر نشانه میدهند؛ تئاتری که در آن در زیر نقابِ سقراط، بهناگاه سوفیست قهقه میزند؛ تئاتری که در آن وجههای اسپینوزا دایرهای مرکززدوده را رسم میکنند، درحالیکه جوهر همچون سیارهای دیوانه بر گرد آنها میچرخد؛ تئاتری که در آن فیشتهی لنگ اعلام میکند: «منِ ترکخورده ≠ خودمِ منحلشده»؛ تئاتری که در آن لایبنیتس رسیده به رأس هرم، در تیرگی تشخیص میدهد که آن موسیقیِ آسمانیْ پیرو لونر است. در اتاقکِ نگهبانیِ لوگزامبورگ، دانز اسکوتس سرش را از پنجرهی مدور میگذراند؛ او سیبیلهایی انبوه دارد؛ اینها سیبیلهای نیچهاند که به کلوسوفسکی تغییر چهره دادهاند.
تئاتر فلسفه (گزیدهای از درسگفتارها، کوتاهنوشتها، گفتوگوها و ...) - انتشارات نی
معرفی کتاب تولد زیست سیاست (درسگفتارهای کلژ دو فرانس)
انتشار متنِ فرانسوی درسهای کُلژ دوفرانس ظاهراً برای نخستینبار در سال ۱۹۹۹ از سوی انتشارات گالیمار آغاز شد. انتشار متن انگلیسی آنها نیز چند سال بعد به قلم مترجمان مختلف، ازجمله گراهام برچل و دیوید ماسی، آغاز شد. تبارشناسی یا آنالیتیکسِ قدرتِ بهکارگرفتهشده در این درسها، هیچ میدانی را از حفّاریهای زیر و رو کنندهاش مستثنا نمیکند: امنیت، استعمار، ملیّت، نژاد و عقبه قومی، سکس، تربیت و پایش کودکان، جنون و اختلال روانی، سوبژکتیویته، حقیقتمندی، فاشیسم، لیبرالیسمهای اروپایی و امریکایی، دولت و ترفندهای مراقبت از اتباع، کنترلِ موالید، کُشتن و زندهگذاشتن، فرماسیون سرمایهداری، تنبیه و کیفر، و جنگ که خود مدل جامعه انسانهایی است که روابطی جنگآسا دارند. زیستقدرت فوکویی، عبارت است از سیطرهی قدرت بر زندگی. مقصود از زیستقدرت، دستیابی قدرت به انسان به منزلهی موجودی زنده است، بهطوری که امر زیستی زیر کنترلِ دولت قرار گرفته، و دستکم، گرایشی به کنترل دولتی امر زیستی بهوجود آمده است. این یکی از اساسیترین پدیدههایی است که فوکو شکلهایی از آن را در قرن نوزده، و در میانپردههای ظُلمانیِ قرن طولانی بیستم، در استالینیسم و فاشیسم، مینمایاند. در مورد میزان وفاداری جورجو آگامبن، آنتونیو نگری، مایکل هارت، پل رابینو، دانا هاراوی، پاسکوئاله پاسکوئینو، آلبرتو توسکانو، ویلیام کونولی و طیف وسیعی از اندیشمندان این نسل به میشل فوکو، بر پایه درسگفتارهای مربوط به زیستقدرت و زیستسیاست بهتر میتوان داوری کرد.
تولد زیست سیاست (درسگفتارهای کلژ دو فرانس) - انتشارات نی