حیات ذهن متن کامل
هانا آرنت «اندیشمند آلمانی» در جلد اول کتاب حیات ذهن به بررسی قوه تفکر پرداخت و کارش را با کاویدن در حیطه نظر و قوای ذهن آغاز کرد. اینک او در این کتاب به بررسی قوه اراده و همچنین مسئله اختیار انسان پرداخته است. آرنت در جلد دوم حیات ذهن با اراده سر و کار دارد که در کنار تفکر و داوری، به تعبیری، رکنی از جمهوری قوای اوست. نویسنده میکوشد در قالب چهار بخش، جایگاه این قوه در تاریخ فلسفه و فکر، رویکردهای گوناگونی که قوه اراده به خود دیده است و نسبت آن با سایر قوای ذهن را بکاود و از چندوچون اهمیت این قوه در حیات ذهن پرده بردارد.
خواندن کتاب حاضر به ویژه با توجه این که کمتر نوشته مهمی درباره موضوع مورد بحث به زبان فارسی در دست است میتواند مجالی مغتنم برای اندیشیدن و باز اندیشیدن به اراده فراهم کند. همچنین آرنت کوشیده است به پدیدارهایی در این موضوع بپردازد که تا حد چشمگیری زیر پوششی از احتجاج قرار گرفتهاند که به هیچ روی دلبخواهانه نیست و نباید آن را نادیده گرفت.
کتاب حیات ذهن (اراده) از چهار بخش تشکیل شده است: ١-فیلسوفان و اراده ٢-کشف ضمیر آدمی ٣-اراده و خرد و ٤-نتایج که نفی اراده از دید نیچه و هایدگر را مورد واکاوی قرار داده است.
وضع بشر
کتاب « وضع بشر » یکی از برجستهترین آثار هانا آرنت فیلسوف آلمانی است که در سال ١٩٥٨ منتشر شد . منتقدان به اتفاق این کتاب را یکی از تأثیرگذارترین نوشتههای « آرنت » میدانند . چنانکه مجله نیویورکر درباره این کتاب نوشته است : « ترکیب توده عظیم عقلانی و عقل سلیم باعث شده است نگرش خانم آرنت به تاریخ و سیاست هم جذاب باشد و هم صریح . » وضع بشر کتابی است سرشار از نگرشهای غیرمنتظره که از بسیاری از وجوه به زمان حال بیشتر تناسب دارد تا زمان انتشارش در سال ١٩٥٨ . هانا آرنت در این کتاب به بررسی انسانیت مدرن میپردازد و انسان را از منظر اعمالی که توانایی انجامش را دارد مورد واکاوی قرار میدهد . مسائلی همچون از بین رفتن عامل انسانی و آزادی سیاسی ؛ این پارادوکس که هر چه قدرت انسان در جستجوی فنی و انسانگرایانه افزایش مییابد کمتر قادر به کنترل پیامدهای اعمالش است ، از جمله مسائلی است که هنوز هم پیش ما رخ مینمایاند . کتاب در ٦ بخش تنظیم شده است که به ترتیب عبارتند از وضع انسان ، حوزه عمومی و خصوصی ، تقلا ( زحمت ) ، کار ، عمل ، حیات فعال و عصر مدرن که در هر بخش به تفصیل به وجوه ریز و مختلف بحث پرداخته شده است . آرنت اگر چه هیچگاه تلاش نکرد مریدانی گرد خود جمع کند ولی همواره آموزگاری عالی مقام بود که تلاش میکرد چشمان خوانندگانش را با شیوههای نوین نگریستن به جهان و امور انسان آشنا نماید . او اغلب با طرح فرقگذاری و تمایزهای جدید که اغلب نیز سه وجهی بودند سعی داشت وجوه فراموششده تجربه را تشریح کند ، گویی که دوپارگیهای قراردادی و سنتی تفکرات و تخیلات منطقی او را محدود میکردند . « وضع بشر » سرشار از این فرقگذاریهاست .