نخستین کتاب بزرگ من جلد 3، وسایل حمل و نقل
نخستین کتاب بزرگ من جلد 2، میوه ها و سبزیجات
3030 قصه با پیامبر(ص) جلد 12، ماجراهای سال دهم با پیامبر(ص) جلد 12، ماجراهای سال دهم
عبدالمطلب، هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر مطمئن می شد که محمد آینده ی درخشانی دارد؛ برای همین باید او را برای کارهای بزرگ، برای رهبری قریش و حتی برای رهبری همه ی مردم تربیت می کرد. ... عبدالمطلب محمد را صدا کرد و مثل همیشه با لبخند و مهربانی، دستی به سر او کشید و پیشانی اش را بوسید و گفت:" امروز وظیفه ی پذیرایی از مهمانان کعبه با توست... ".
30 روز با پیامبر(ص) جلد 11، بازگشت به خانه
عبدالمطلب، هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر مطمئن می شد که محمد آینده ی درخشانی دارد؛ برای همین باید او را برای کارهای بزرگ، برای رهبری قریش و حتی برای رهبری همه ی مردم تربیت می کرد. ... عبدالمطلب محمد را صدا کرد و مثل همیشه با لبخند و مهربانی، دستی به سر او کشید و پیشانی اش را بوسید و گفت:" امروز وظیفه ی پذیرایی از مهمانان کعبه با توست... ".
30 قصه با پیامبر(ص) جلد 10، فتح قلعه ی خیبر
عبدالمطلب، هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر مطمئن می شد که محمد آینده ی درخشانی دارد؛ برای همین باید او را برای کارهای بزرگ، برای رهبری قریش و حتی برای رهبری همه ی مردم تربیت می کرد. ... عبدالمطلب محمد را صدا کرد و مثل همیشه با لبخند و مهربانی، دستی به سر او کشید و پیشانی اش را بوسید و گفت:" امروز وظیفه ی پذیرایی از مهمانان کعبه با توست... ".
30 روز با پیامبر(ص) جلد 9، گفت و گو برای صلح
عبدالمطلب، هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر مطمئن می شد که محمد آینده ی درخشانی دارد؛ برای همین باید او را برای کارهای بزرگ، برای رهبری قریش و حتی برای رهبری همه ی مردم تربیت می کرد. ... عبدالمطلب محمد را صدا کرد و مثل همیشه با لبخند و مهربانی، دستی به سر او کشید و پیشانی اش را بوسید و گفت:" امروز وظیفه ی پذیرایی از مهمانان کعبه با توست... ".
30 قصه با پیامبر(ص) جلد 8، عبور از خندق
عبدالمطلب، هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر مطمئن می شد که محمد آینده ی درخشانی دارد؛ برای همین باید او را برای کارهای بزرگ، برای رهبری قریش و حتی برای رهبری همه ی مردم تربیت می کرد. ... عبدالمطلب محمد را صدا کرد و مثل همیشه با لبخند و مهربانی، دستی به سر او کشید و پیشانی اش را بوسید و گفت:" امروز وظیفه ی پذیرایی از مهمانان کعبه با توست... ".
30 روز با پیامبر(ص) جلد 7، سواران کوه احد
عبدالمطلب، هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر مطمئن می شد که محمد آینده ی درخشانی دارد؛ برای همین باید او را برای کارهای بزرگ، برای رهبری قریش و حتی برای رهبری همه ی مردم تربیت می کرد. ... عبدالمطلب محمد را صدا کرد و مثل همیشه با لبخند و مهربانی، دستی به سر او کشید و پیشانی اش را بوسید و گفت:" امروز وظیفه ی پذیرایی از مهمانان کعبه با توست... ".