آثار ناياب صادق هدايت
180,000 تومان
«آثار نایاب صادق هدایت» شامل داستانها، بازماندهی داستانها و طرح داستانهایی است که یا هرگز تماموکمال نوشته نشدهاند یا از میان رفتهاند و تنها خلاصهای از آنها باقی مانده است. علاوه بر اینها در این کتاب مقالههایی در حوزههای مختلف از جمله نقد کتاب و نقد فیلم به قلم هدایت گردآوری شده
است.
سایهی مغول، اولین داستان این مجموعه شرح قتلعام و وحشیگری مغولها و سوز از دست دادن معشوقه است. مقالههای «معلم اخلاق» و «سعدی آخرالزمان» و «چگونه شاعر و نویسنده نشدم؟» با شیوهای داستانی وضعیت ادیبان و نویسندگان آن دوره را بیان میکند و بهتندی از آنها انتقاد میکند.
از شیوهی نگارش این مقالهها اینگونه برمیآید که ابزار هدایت برای انتقاد از وضعیت ادبی آن روزگار طنز و استهزا بوده است. از دیگر آثار جالب این کتاب میتوان به مقالهی «جادوگری در ایران» اشاره کرد که هدایت در زمان اقامت خود در بلژیک آن را به زبان فرانسه نوشت.
از دیگر مقالههای این کتاب نقد صادق هدایت بر ترجمهی داستان بازرس نوشتهی گوگول و نقد فیلم ملانصرالدین است که در استودیو تاشکند فیلمبرداری شده بود. این فیلم بسیار مورد توجه هدایت قرار گرفته بود و به قول جهانگیر هدایت آن را فارغ از لوسبازیهای اروپایی میدانست. مقالات این کتاب نشان از احاطهی استادانهی این نویسندهی بزرگ در حوزههای مختلفی ادبی دارد
فقط 1 عدد در انبار موجود است
آثار ناياب صادق هدايت
نویسنده |
جهانگیر هدایت
|
مترجم |
—–
|
نوبت چاپ | 8 |
تعداد صفحات | 130 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002293558
|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
مارکس در واپسین سالها: زندگینامهی فکری (1883-1881)
در بخشی از کتاب مارکس در واپسین سالها (1883 -1881): زندگینامهی فکری میخوانیم
آنچه بیش از همه مارکس را درگیر کرد شیوهی برخورد مورگان با عوامل تولیدی و تکنولوژیک بود که آن را پیششرطهای ترقیِ اجتماعی در نظر میگرفت، و مارکس شدیداً درگیر این شد که گزیدهای در صد صفحه با حروفی بسیار ریز فراهم کند. این مطالب دربرگیرندهی بخش عمدهی آن چیزی شد که به نام دفترهای قومشناسی میشناسیم. این یادداشتها شامل گزیدههایی از آثار دیگر نیز بود: جاوه، یا چگونگی ادارهی یک کلنی (1861) اثر جیمز مانی، وکیل و متخصص مسائل اندونزی؛ دهکدههای آریایی در هندوستان و سیلان (1880) اثر جان فیر (1905 1825)، رئیس دادگاه عالی سیلان؛ و گفتارهایی دربارهی تاریخ اولیهی نهادها (1875) اثر هنری ماینِ تاریخنگار، که حجم آنها در مجموع به صد برگ دیگر میرسید. مقایسهی تطبیقی مارکس از این نویسندگان ما را به این گمان میرساند که او تمام این مطالب را در دورهی نسبتاً کوتاهی گردآوری کرد تا حقیقتاً به این موضوع تسلط پیدا کند. مارکس پیشتر در پژوهشهای پیشینش، یعنی در نخستین پارهی ایدئولوژی آلمانی، در بخشِ بلندی از گروندریسه با عنوان «صورتبندیهای پیشاسرمایهداری»، و در مجلد اول سرمایه، صورتبندیهای اجتماعی سیاسی گذشته را بررسی و دربارهی آنها اظهارنظر کرده بود. در سال 1879، مطالعهی مالکیت اشتراکی زمین (1879) اثر کووالفسکی بار دیگر مارکس را به این موضوع سوق داد. اما اساساً با دفترهای قومشناسی بود که مارکس با پژوهشهای ژرف و بهروز درگیر شد. او این کار را با هدف گسترش دانشش از دورههای تاریخی، حوزههای جغرافیایی و مباحث موضوعیای انجام داد که برای پیشبرد سریع نقدش بر اقتصاد سیاسی ضروری میدانست. علاوهبراین، تحقیقات یادشده مارکس را قادر ساخت تا اطلاعات خاصی دربارهی ویژگیها و نهادهای اجتماعی گذشتههای دور کسب کند و در جریان مطالبی قرار بگیرد که در زمان نگارش دستنوشتههای دهههای 1850 و 1860 در اختیارش نبود. دستآخر، این پژوهش مارکس را با تازهترین نظریههایی آشنا کرد که برجستهترین پژوهشگران وقت آن را پیش برده بودند.گفتارهایی در خاستگاه ناسیونالیسم کرد
در بخشی از کتاب گفتارهایی در خاستگاه ناسیونالیسم کرد میخوانیم
گفتمان تاریخنگاری ناسیونالیستی کُرد، مانند هر گفتمان دیگری، یک برساخت است؛ اما توسط هیچ کنشگر منفردی و یکبار برای همیشه برساخته نشده است. در وهلهی اول حریفانی بیرونی دارد: به تاریخنگاریهای رسمی دولتی و، در بعضی مواقع، به گفتمانهای تاریخنگارانهی گروههای غیردولتیای چون ارمنیها و علویها واکنش نشان میدهد. وضعیت گفتمان رسمی انکار وجود هویت کُرد در ترکیه یا پذیرش محدود آن در عراق و ایران سرشت و خواستهای این واکنش را تغییر میدهد، آن را کموبیش رادیکال میکند و تأکیدی را که بر زمان باستان یا دورههای متأخر گذاشته شده است تغییر میدهد. دوم، ویژگیهای این گفتمان از کشوری به کشور دیگر، تحتتأثیر مبارزات و آشوبهای لحظهی حال و نیز براساس پایگاه، برنامهها و استراتژیهای نویسندگان تاریخ، تغییر میکند. یک تحصیلکردهی کُرد در خارج، یک مبارز جوان ناسیونالیست در ترکیه و یک مورخ حرفهای کُرد در عراق، همگی ممکن است در طولوتفصیل دادن به تاریخنگاری ناسیونالیستی مشارکت داشته باشند، اما آنها ضرورتاً این کار را با روشها و اهداف یکسانی انجام نمیدهند. سوم، ناسیونالیسم به عنوان یک گفتمان، خودبسنده نیست: اساساً از ایدئولوژیهای مسلط یک دورهی معیّن (همچون غربگرایی، مارکسیسم، اسلام سیاسی) وام میگیرد. متأثر شدن ناسیونالیسم از هر کدام از این ایدئولوژیهای متفاوت، باعث میشود کُردبودگی در پارادایم متفاوتی خوانده شود و امکان این را فراهم میآورد که ناسیونالیسم در یک چارچوب تاریخیِ جامعیتبخش (مثلاً پیشرفت و علم از نظر «غربگرایی»، پایان استثمار و سلطه از نظر مارکسیسم، صلح قدسی بر بنیاد بندگی خدا و اخوت با امت از نظر اسلام سیاسی) قرار داده شود.دختري با گوشواره مرواريد
معرفی کتاب دختری با گوشواره مروارید
تریسی شوالیه در کتاب دختری با گوشواره مروارید، داستان دختر 16 سالهای را به تصویر میکشد که ناچار میشود برای کار به خانه نقاشی مشهور برود. این اثر تاریخی و پرفروش بر اساس یک نقاشی معروف به همین نام از یوهانس ورمر، نقاش معروف هلندی نوشته شده است. درباره کتاب دختری با گوشواره مروارید: راوی رمان دختری با گوشواره مروارید (Girl with a Pearl Earring) دختری به نام گرت است که به عنوان خدمتکار در خانه یوهانس ورمر نقاش هلندی مشغول به کار میشود. کل ماجرای داستان در شهر دلف که محل سکونت نقاش و خانوادهاش است، روی میدهد. داستان از نقطهای آغاز میگردد که ورمر و همسرش کاترینا در جستوجوی خدمتکاری برای خانه خود هستند، از این رو راهی منزل خانواده گرت میشوند تا او را از نزدیک ببینند. خانواده گرت شرایط اقتصادی مناسبی ندارند، چرا که پدر او که کاشیساز بود بر اثر حادثهای بیناییاش را از دست میدهد و دیگر قادر به کار کردن نیست، به همین علت تصمیم میگیرند دختر 16 ساله خود را به عنوان خدمتکار به خانه یوهانس ورمر بفرستند. از آنجایی که گرت یک دختر مذهبی محسوب میشود از اینکه باید در خانهای کار کند که صاحبانش کاتولیک هستند، دل خوشی ندارد. ورمر و همسرش میپذیرند تا او در روزهای یکشنبه به خانهشان برود. با جلو رفتن داستان، گرت توجه یوهانس را به خود جلب و رابطهای دوستانه با او برقرار میکند و این اجازه را مییابد که کارگاه نقاشی صاحبکارش را تمیز کند. این در حالی است که ورمر به هیچکس حتی اعضای خانواده خود اجازه وارد شدن به کارگاهش را نمیدهد، به همین دلیل این موضوع برای دیگران حساسیت ایجاد میکند. تا اینکه یوهانس تصمیم میگیرد یک نقاشی پرتره از دخترک بکشد، او از گرت میخواهد گوشوارههای مروارید همسرش را به گوشهایش بیندازد و در صندلی مدل بنشیند. این موضوع موجب ایجاد شایعات بسیاری در سطح شهر میشود و حرف و حدیثهای فراوانی پشت سر گرت و یوهانس شکل میگیرد. در مورد نقاشی دختری با گوشواره مروارید حدسیات فراوانی وجود دارد، عدهای بر این باورند که سوژه این پرتره یکی از دختران یوهانس ورمر میباشد و عدهای دیگر معتقدند که او تصویری از دختر خدمتکار خانهاش را نقاشی کرده، تریسی شوالیه رمان خود را بر مبنای حدس دوم نوشته است. ورمر این نقاشی را بین سالهای 1665 تا 1675 خلق کرده است. این تابلوی نقاشی هماکنون در موزه مائوریتشیوس در لاهه نگهداری میشود. پیتر وبر در سال 2003 یک فیلم سینمایی بر اساس این رمان در لوکزامبورگ ساخت. اسکارلت جوهانسون بازیگر معروف آمریکایی نقش گرت دختر خدمتکار را بازی کرد. این فیلم در رشتههای فیلمبرداری، کارگردانی هنری و طراحی لباس نامزد جایزه اسکار شد.عاشقی جرم قشنگیست
مرگ و چند داستان
در بخشی از کتاب مرگ و چند داستان دیگر میخوانیم:
برف میبارید. باد کم مانده بود دانههای برف را فرو کند توی چشمها و پلکهاتان را بههم بچسباند. دکتر برای پیدا کردنِ کاراوان کلی دردسر کشید. سیرک آماده میشد جاده را از سر بگیرد. نمایش تازه تمام شده بود، اما آدمهای سیرک و سوارکاران قزاقش به همین زودی شروع کرده بودند به شلیک سمتِ طنابهای چادرِ بزرگ، با اینکه هنوز صدای تشویق و آخرین آکوردِ گروه ارکستر از داخل به گوش میرسید. یکی از آکروباتکارها که نقشِ بندبازِ سیرک را داشت، چتری انداخته بود روی شانهاش و راهش را از بین گودالهای برفِ آبشده پیدا میکرد. دلقکی که پشت فرمان فولکسواگنش نشسته بود، ماسک دماغ و کلاهگیسش را برمیداشت. رامکنندهی حیوانات با لباسِ فُرم بزرگ و قرمزی که سینهاش پُر بود از مدال و نشان، چتری باز گرفته بود دستش و اینطرف و آنطرف میدوید و فریاد میزد: «سزار! سزار!» مربی یکی از شیرهاش را توی تاریکی گم کرده بود و این ماجرا به دکتر حس عجیبی میداد. کاراوان کمی دورتر بود، زیر یک درخت؛ روی درش کارت ویزیتی زده بودند: «ایگناتس ماهلِر، هنرپیشهی تئاتر.» دکتر از سهتا پله رفت بالا و در زد. صدای زمخت و گرفتهای داد کشید: «بیاین تو!» دکتر در را هُل داد. کاراوان خیلی خوب مبله شده بود: یک کاناپهی تختخوابشو داشت، یک مبل، یک میز با گلدانی از گل و دو ماهی قرمز توی تنگ، پردههایی از پارچهی مارکِ جوی که نقشهاش آدم را یادِ صحنهی تئاترهای قدیمی میانداخت. چراغی روی پاتختی روشن بود و مردی روی کاناپه، بین کوسنها دراز کشیده بود.گناه فرار
معرفی کتاب گناه فرار اثر کریستف لئون
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتابدانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.