آخرين روز يک محکوم
160,000 تومان
کتاب «آخرین روز یک محکوم» داستانی نهچندان طولانی از ویکتور هوگو، نویسندهی بنام فرانسوی است. این رمان که از آثار ادبی مشهور جهان بهشمار میرود، تفکرات و احساسات یک مرد محکوم به اعدام را به تصویر میکشد. او از گذشتهی خود پشیمان و خواهان عفو عمومی است؛ اما هیچکس حتی تنها دخترش راضی به بخشش یک مجرم نمیشود.
هوگو همیشه اعتراضها و حرفهایش را در قالب داستانهای تأثیرگذار به گوش مسئولان میرساند. این کتاب هم درواقع خطابهی ویکتور هوگو علیه اعدام است. با اینکه سالهای طولانی از انتشار این کتاب میگذرد، هنوز مسئلهی اعدام در اغلب جوامع حلنشده باقی مانده و مخالفان و موافقانی دارد.
کتاب «آخرین روز یک محکوم» داستان پر فراز و فرودی ندارد؛ اما تکگوییهای شخصیت اصلی آنقدر پرکشش است که ناخودآگاه، خود را جای او میگذاریم. هوگو از قهرمان داستانش اطلاعات زیادی به ما نمیدهد؛ حتی از جرمش مطلع نمیشویم. او یک شهروند عادی است و هر یک از ما تنها به اندازهی یک اتفاق ساده با وضعیت پیچیدهای که او گرفتار آن است فاصله داریم.
هوگو با ترسیم دستوپازدن این مجرم در مرز باریک مرگ و زندگی و توصیف ترسهایش، فضایی پرکشش ایجاد کرده است که قطعاً از خواندنش لذت خواهید برد.
در بخشی از متن آمده است: «من محکوم به اعدامم… محکوم به اعدام… من هر چه بکنم، این اندیشهی جهنمی همیشه در برابرم حاضر است و دست از سرم برنمیدارد، همچون هیولای مخوفی که از سرب ساخته باشند بر سنگفرش مرطوب زندان روبهرویم نشسته و چنان حسود است که بهتنهایی تمام اندیشههای آرامبخش و خیالات دلنشین را از سرم به در کرده است. همواره مراقبم هست و هر وقت بخواهم سر برگردانم و یا چشم برهم نهم، با دو دست سرد و منجمد و بیروح خود تکانم میدهد و نمیگذارد از یادش غافل شوم.»
فقط 2 عدد در انبار موجود است
آخرين روز يک محکوم
نویسنده |
ویکتور هوگو
|
مترجم |
بنفشه فریسآبادی
|
نوبت چاپ | 20 |
تعداد صفحات | 163 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1403 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786220100324
|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
ماجراهای من و اژدهایم 1/ خانهای برای اژدها
برشی از متن کتاب
بعضی بچه ها دوست دارند سگ داشته باشند، بعضی ها از گربه خوششان می آید، من .... اژدها دوست دارم! اما نه یک اژدهای بزرگ. اژدهای بزرگ توی خانه مان جا نمی شود. اژدهای سه سر هم نمی خواهم. ممکن است سرهایش باهم دیگر دعوایشان شود. من اژدهایی انتخاب می کنم که از دهانش آتش بیاید. قبل از این که او را به خانه ببرم، با هم می رویم پیش دکتر تا مطمئن شوم کاملا سالم است. دست هایش را می گیرم و به او می گویم که اژدهای کوچولوی شجاعی است. و حتما از دکتر می خواهم که به او چند تا آب نبات بدهد. در راه خانه، اگر مامان و بابا قبول کنند، او می تواند کتار من بنشیند. برایش یک اسم می گذارم، یک گوشه از اتاقم را خالی می کنم که شب ها آن جا بخوابد و چند اسباب بازی به او می دهم. وقتی بزرگ تر شد، به او پرواز کردن یاد می دهم.وبلاگ خونآشام 1/ طعم خون زیر دندان
قسمتی از متن کتاب وبلاگ خون آشام 1:
امروزروزِتولدِسیزده سالگی ام است.برای اولین بارتوی زندگی ام مامان وبابا هدیه ای بهم دادند که واقعاًدوستش دارم:آی پدِلمسی.البته هدیه ی کریسمس هم هست، امااصلاًمهم نیست. این بهترین هدیه ای است که تاحالا توی زندگی ام گرفته ام. خوبی اش این است که تقریباًهم اندازه ی گوشی موبایلم است ونمی توانم همه جابا خودم ببرمش. این طوری می توانم هروقت دلم خواست بازی کنم یا بیایم سراغ اینترنت وتو،وبلاگ جانم. همیشه فکر می کردم اگر یک روزوبلاگ داشته باشم،اسمش را می گذارم وبلاگ خون آشام 1 وبلاگم آن قدرهیجان انگیزمی شود که همه برای خواندنش سرودست می شکنند.حالا هم همین فکررامی کنم.ولی قرار نیست کسی تورا بخواند.هیچ وقت! ببین وبلاگ جان!منظورم این است که اینجافقط وفقط من وتو هستیم.تاابد!این راز بین من وتو می ماند. زندگی یک وقت هایی خیلی عجیب است.یکهو زیرورومی شود.آن هم وقتی اصلاًانتظارش رانداری!امشب برای خودم نشسته بودم و آرام چای و کیک می خوردم که مامان و بابا خراب شدند روی سرم. مامان تلویزیون را خاموش کرد. دوتایی آمدند و کنارم نشستند. بابا گفت: «باید باهات حرف بزنیم مارکوس.» خوب تا اینجایش اصلاً عجیب نبود. چون من به سخنرانیهای طولانی حوصله سر بر واعصاب خوردکن مامان و بابا عادت دارم. اصلاً یکی از دلایل مدرسه رفتنم فرار از همین چیزهاست. بابا گفت: ما فکر کردیم وقتشه باهات درباره … به مامان نگاه کرد. مامان سرش را آرام تکان داد. بابا گفت: «قرار درباره تغییرات شگفت انگیزی که همین زودی ها برای بدن اتفاق میوفته ، حرف بزنیم. »گفتم: «منظورتون جوش جوشی شدن صورتم و دو رگه شدن صدام دیگه ؟ » مامان یواش گفت: «تغییرات دیگه ای هم هست. »زندگي پنهان ربکا
اورسولا دختری یازدهساله است که خودش را در وبلاگش کارآگاهی مخفی به اسم ربکا معرفی میکند. او فکر میکند مادرش در یک جعبهی جادویی غیب شده و دیگر برنگشته است. اما آیا این فکرِ جادویی او درست است؟ آیا او واقعاً ربکاست؟ همان کارآگاه مخفی مشهور که دیگران را فریب میدهد؟
این دختر یک وبلاگ دارد و ناخنهای پایش لاک سبز زمردی دارند، پنج کرم خاکی دارد و گربهای که در فضا گم شده! خب، شاید بعضی از این حرفها راست نباشند... یا شاید هم باشند... ولی چه کسی میتواند همیشهی همیشه راست بگوید؟
امنیت، قلمرو، جمعیت: درس گفتارهای کولژ دو فرانس 1977-1978
معرفی کتاب امنیت، قلمرو، جمعیت اثر میشل فوکو
سفر زمستاني
معرفی کتاب سفر زمستانی
یک کمدی سیاه جذاب!... کتاب سفر زمستانی اثر املی نوتومب داستان مرد جوان پریشانی است که تصمیم گرفته بدون هیچ انگیزهی جنایی یا تروریستی هواپیمایی را در فرودگاه پاریس بدزد و به برج ایفل بکوبد. نوزدهمین اثر نوتومب، رمانی کوتاه با روایتی جذاب، قصهای پرکشش و شخصیتهایی عجیب و منحصربهفرد است.دربارهی کتاب سفر زمستانی
مردی جوان در فرودگاهی در پاریس منتظر است سوار هواپیما شود، آن را برُباید و با تمام مسافرانش به برج ایفل بکوبد. او که زوییل نام دارد و بهاندازهی اسمش عجیبوغریب است، هیچ انگیزهی سیاسی، جنایی یا تروریستیای پشت کارش ندارد. او حین عبور از گیت و سوارشدن به هواپیما زندگیاش را مرور میکند تا انگیزهی فاجعهای که قرار است رقم بزند، لااقل برای خودش شفاف شود. شغل زوییل بررسی وضعیت برق یا گاز و تأسیسات ساختمانهاست و باید به خانهها سر بزند و شرایطشان را وارسی کند. در یکی از این بازرسیها به خانهای میرود که دو دختر جوان ساکنش هستند. این دو کاملاً با هم فرق دارند: یکی از آنها دختری زیبا و سرزنده است و دیگری زنی دیوانه و زشت. زوییل عاشق دختر زیبا میشود ولی این دو زن رابطهی عجیبی با هم دارند و همیشه با هم هستند. زوییل علیرغم تلاشش نمیتواند از هم جدایشان کند... سفر زمستانی (The Winter Journey) نوزدهمین رمان املی نوتومب (Amelie Nothomb)، نویسندهی پرکار بلژیکی است که در سال 2009 منتشر شده. او هرسال حتماً یک رمان منتشر میکند و طرفدارانش همیشه منتظر کتاب جدیدش هستند. در این رمان، همانطور که شرح دادیم، او داستان مرد شوریدهای را بازگو میکند که اتفاقات غریبی که برایش رخداده باعث شده تصمیم بگیرد دستبهکاری فاجعهبار بزند. داستان بهصورت اولشخص و از زبان زوییل روایت میشود. او از زمان حضور در فرودگاه و آماده شدن برای پرواز شروع به صحبت در مورد زندگیاش میکند و هر آنچه از کودکی بر سرش آمده را میگوید. اما ماجرای اصلی داستان آشنایی او با دو زن و عشق او نسبت به یکی از آنهاست. قصهی عاشقانهای نامتعارف که او را به جنون میکشاند. کتاب سفر زمستانی رمانی کوتاه محسوب میشود و خیلی سریع داستانش را تعریف میکند. املی نوتومب راوی چیرهدستی است و بدون اضافهگویی و حاشیه رفتن، داستان کمدی سیاه و خوشخوانی ارائه میدهد. شخصیتهای او باوجود منحصربهفرد بودنشان قابلدرک هستند و میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد. آدمها این داستان، از خانواده گرفته تا آدمهای پیرامون زوییل، همگی بهنوعی دیوانه هستند و دیوانگی و نامتعارف بودن صفت مشترک همهی آنهاست زوییل در میان آنها چارهای ندارد، جز اینکه خودش همدست به جنونآمیزترین کار ممکن بزند. عنوان رمان به قطعهی موسیقی سفر زمستانی (به آلمانی: Winterreise) ساختهی فرانتس شوبرت ارجاع میدهد. زوییل برای اینکه بر ترسش در هنگام هواپیماربایی غلبه کند دائماً به این سیکل آوازی فکر میکند. املی نوتومب نه فقط در کشورهای فرانسوی زبان که در دنیا هم نویسندهی محبوبی بهحساب میآید و کتابهایش تا حالا به بیش از چهل زبان ترجمهشدهاند. او در ایران هم مشتاقان زیادی دارد. ترجمهی فارسی رمان سفر زمستانی او را بنفشه فریسآبادی به انجام رسانده و نشر چشمه منتشر کرده است.تاریخ زبان شناسی
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.