آخرین سفر زرتشت

15,000 تومان

زرتشت جوان در آغاز علیه کشتار گاوها در معابد میترایی اعتراض می‌کند. پدر و مادرش او را از ترس “کرپن‌ها” به بیرون شهر نزد فرزانه‌ای می‌فرستند. زرتشت که یکی از ارکان آموزشش دانایی است پس از آموختن از آن فرزانه نزد دانایان دیگر و معابد ادیان مختلف می‌رود. پس از سالیانی چند سخن از اهورا مزدا می‌گوید. مردم به تحریک کرپن‌ها قصد جان او را دارند. زرتشت از شهر “شیز” می‌گریزد و در راهی طولانی به سوی باکتریا (بلخ) گرفتار توطئه کسانی می‌شود که با هر اندیشۀ نویی سر ستیز دارند. او سرانجام به سلامت به بلخ می‌رسد و به کاخ گشتاسب می‌رود.

در آن‌جا گرفتار توطئۀ کرپن‌ بزرگ می‌شود. او را جادوگر می‌نامند. پس از تحمل سختی‌هایی چند با برملا کردن توطئه‌ها و گذر از آزمون مس، گشتاسب به سخنان زرتشت گوش فرا می‌دهد. پس از پذیرش آئین زرتشت، توطئه‌های پنهان علیه او که پیام‌آور شادمانی، دانایی، سرافرازی، آشتی و کوشش است ادامه می‌یابد.‏ ‏”آخرین سفر زرتشت” اولین رمانی است که دربارۀ زرتشت نوشته شده است. نویسنده با توجه به مطالب بسیار اندکی که در مورد زندگی زرتشت وجود دارد توانسته است با استناد به همان مطالب اندک و بر مبنای تخیل خود رمانی بنویسد جذاب و خواندنی.‏

فرهاد کشوری در سال ١٣٢٨ به دنیا آمد. مدتی معلم بود و هم‌اینک در جنوب ایران مشغول به کار است. از او تاکنون داستان‌های “بچه آهوی شجاع” (کودکان ـ ١٣٥٥)، “بوی خوش آویشن” (١٣٧٢)، “شب طولانی موسا” (١٣٨٢)، “دایره‌ها” (مجموعه داستان ـ ١٣٨٢)، “گره کور” (١٣٨٢)، و “کی ما را داد به باخت” (١٣٨٤) منتشر شده است.‏

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

آخرین سفر زرتشت

نویسنده
فرهاد کشوری
مترجم
——-
نوبت چاپ ٦
تعداد صفحات ٣٥٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٨٣
جایزه
برنده‌ی جایزه ادبی اصفهان-٨٧
نوع کاغذ تحریر
وزن ٣٣٦ گرم
شابک
9789643117184
توضیحات تکمیلی
وزن 0.336 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آخرین سفر زرتشت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جهان فلسفی استنلی کوبریک

115,000 تومان
کتاب جهان فلسفی استنلی کوبریک در پنج بخش همراه تصاویر جالب از این فیلمساز نگاهی ویژه دارد به جهان‌بینی و اندیشه‌های استنلی کوبریک، فیلمساز شهیر. سوژه و جنگ، سوژه و عشق، سوژه و معنای زندگی، سوژه و تاریخ و در نهایت سوژه و آینده از جمله مباحثی هستند که انواع نسبت‌هایی را که بین دو حوزه فلسفه و سینما برقرار است با تحلیلی موشکافانه ارزیابی می‌کند. در جهان کوبریک فیلم برای فلسفه ساخته می‌شود و به گفته «استنلی کَوِل» فیلم بر هر آنچه فلسفه درباره واقعیت و بازنمایی، درباره هنر و محاکات، درباره زبان و بیان، درباره بازیگران و کاراکترها، درباره شکاکیت و جزم‌گرایی و درباره حضور و غیاب گفته است پرتو تازه‌ای می‌افکند. «جری گودیناف»، نظریه‌پرداز فیلم، در یکی از مقالات خواندنی‌اش این پرسش جالب توجه را مطرح می‌کند که فیلسوف چه دلیلی برای رفتن به سینما می‌تواند داشته باشد؟ او به چهار دلیل عمده اشاره می‌کند که طبق آنها فیلسوف از آن حیث که فیلسوف است ممکن است پایش به سالن سینما و تماشای فیلم باز شود. دلایل او می‌تواند نقطه آغاز مناسبی برای خوانش این کتاب مهم باشد. فیلسوف «فلسفه فیلم» را به منزله رهیافتش انتخاب می‌کند و فیلم می‌تواند برای پاره‌ای مضامین و مسائل بغرنج فلسفی «تمثیل» یا «آزمایش فکری» فراهم آورد.

گورخواب

15,000 تومان
گورخواب رمانی است درباره انواع و اقسام گورخوابیِ ما ایرانی‌ها: درباره دانشجویی که پوست از سر استادش می‌کند، داریوش مهرجوییِ فیلمساز که شرایط زمانه اعصابش را به هم ریخته است، چند جوانِ کتاب‌دزد که با افسردگی و سرخوردگی می‌جنگند، زن و شوهری در شش و بش دزدی از موزه هنرهای معاصر تهران، دانشجویانِ مهاجرت‌کرده به آمریکا، کلنجار نویسنده‌ای با سانسورهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، و در نهایت روند تبدیل‌شدنِ آدمی بدبخت به یک خون‌آشام. کتاب پر است از موسیقی و نقاشی و مجسمه و شعر و قصه و فیلم. شهر فرنگی است برای خودش که می‌کوشد تعریف صادقانه و بی‌تعارفی از زندگی تحویل مخاطبش بدهد. این کتاب قصه‌‌هایی دارد برای بازگویی جزئیاتِ از قرار فراموش‌شدنی زندگی آدم‌هایی که در صف‌های دراز گورهایی از پیش مقرر آرام به پیش می‌رفتند و اما همین مسیر اجباری‌شان را هم با دست‌اندازها و کلوخ‌هایی ناگزیر روبه‌رو دیدند. آدم‌هایی که ایرانی بودند. آدم‌هایی که... .

قاب‌های خالی

22,000 تومان
آن روز هم اتاق نیمه تاریک بود و چهره پونه در سایه دلنشینی قرار گرفته بود. نگاهی به دیوارها انداختم. قاب عکس های زیادی به آن ها میخ شده بود. همفری بوگارت که مشتش را زیر چانه حائل کرده بود, میرزاکوچک خان با جنگلی از ریش و مو. چند سال ریش هایش را نتراشید؟.. پنج سال؟؟ رمان «قاب‌های خالی» داستان ثانیه‌های سپری شده اما ثبت نشده زندگی شهاب است که آرزو داشت کسی آن‌ها را به تصویر بکشد و درون قاب بگذارد. شهاب پنج سال در گذشته خود زندانی بود و تمایلی به شکستن در زندانش نداشت تا وقتی که با پزشک معالج خود – ترنج – که او هم به نحوی زندانی است، آشنا می‌شود. این دو نفر راهی سفری می‌شوند که می‌توانست به آزادی هر دو آنها بینجامد اما ... . بدین ترتیب بیمار-شهاب- با پای خود به ملاقات یکی از روانشناسان حاذق سیاتل می‌رود تا زندگی در وجود او دوباره شکل بگیرد. او پنج سال است که هیچگاه نخندیده، حتی گریه هم نکرده است. خصوصیات منحصر به‌فردی دارد. دنیا از دید او تمام نشده بلکه اوست که به پایان راه رسیده است. «سروکله ترنج پیدا شد و یکراست آمد سراغم. بین آن همه آدم تروتمیز، پیدا کردن مردی با ریش‌های پنج سال نزده، کار دشواری نبود. شده بودم شبیه دیو‌، روبرویم نشست. نور آفتاب می‌تابید به صورتش. بعد از یک سال بالاخره ترنج را در روشنایی می‌دیدم. باز هم موهایش را از پشت بسته بود. بند دلم پاره شد و افتاد یک جای‌دور.»

چین خوردگی

11,000 تومان
کیان دهه سی‌سالگی‌اش را پشت سر می‌گذارد. در یک شرکت تهیه و مونتاژ فیلم کار می‌کند. در زندگی‌اش دست از پا خطا نکرده. ازدواج کرده و صاحب پسری به نام ماکان شده. در جریان فیلم‌برداری او از مراسم عروسی زندگی او دچار تغییر می‌شود. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: می‌توانستم حدس بزنم آن شب چه شبی بوده برای جفتشان. توی فیلم‌های خارجی شبیهش را زیاد دیده بودم. از آن ازدواج‌هایی که توی یک لحظه اتفاق می‌افتند. دو نفر خیره می‌شوند توی چشم‌های هم و همان موقع تصمیم می‌گیرند با هم ازدواج کنند. از این بهتر نمی‌شود. هر وقت فیلم‌های این مدلی می‌دیدم، هرچند همه‌چیز توی سه تا دیزالو اتفاق می‌افتاد، کلی کیف می‌کردم. از ساده کردن روابط خوشم می‌آمد. شاید برای همین هم بود که عروسی نگرفته بودم. دلم می‌خواست مهتاب حس و حالم را بفهمد. بفهمد که دلم می‌خواهد توی سه تا دیزالو ازدواج کنیم. دلم می‌خواست مثل ناهید و اشکان می‌زدیم به یک قهوه‌خانه فکسنی وسط جاده چالوس، بعد مردی شبیه عمومنصور به هم محرممان می‌کرد. ولی مهتاب توی باغ نبود. عروسی می‌خواست با همه تشکیلاتش... نقدی بر این کتاب

رامسس‌ ـ 4 بانوی ابوسمبل

415,000 تومان
نام رامسس تجسم شکوه و قدرت تمدن فراعنه است. او که پسر نور، فرزند آفتاب بود، بیش از شصت سال سلطنت کرد و مصر را به درجه‌ای از عظمت رساند که در تاریخش بی‌سابقه بود. رامسس، قهرمان یک رمان نیست، قهرمان چند رمان است، قهرمان حماسه‌ای واقعی است. این حماسه از آشنایی او با رموز کشورداری تحت هدایت پدرش، ستی، که به قدر خود او در تاریخ اهمیت دارد، آغاز می‌شود و تا مرگ رامسس ادامه می‌یابد. طی این مدت آزمون‌های فراوانی را از سر می‌گذراند. به همین دلیل است که این سلسله رمان‌های دنباله‌دار که از پنج جلد تشکیل شده‌ است، به او اختصاص یافته تا بتواند ابعاد خارق‌العاده سرنوشتی را ترسیم کند که قهرمانان فراموش نشدنی بسیار، چون ستی و همسرش، تویه، نفرتاری، ایزت‌زیبا، همر شاعر، ستائوی مارافسا، موسای عبرانی و بسیاری دیگر، که این اوراق به آن‌ها جان می‌بخشد، در آن سهیم هستند. کریستین ژاک با قلم جادویی خود عهد باستان را از جزوه‌های درسی بیرون می‌کشد و به خواننده، قلمرو وسیعی از تاریخ، رؤیا، مبارزه وشعر تقدیم می‌دارد. گفتنی است هر یک از این کتاب‌ها به طور مستقل به رویدادی جداگانه می‌پردازد و در نهایت خواننده علاقه‌مند به سرنوشت رامسس می‌تواند با خواندن هر پنج جلد کتاب راز و رمز جاودانه آنها را کشف و در ادامه آن را دنبال کند. «پسرنور»، «معبد چند هزار ساله»، «نبرد قادش»، «بانوی ابوسمبل»، و در نهایت«زیر اقاقیای مغربی» عناوین این کتاب‌ها هستند .

بگذار برسانمت

7,000 تومان
بگذار برسانمت شامل ١٧ داستان کوتاه و خواندنی است. در داستان اول این کتاب می‌خوانیم: پدرم می‌گوید: «چند بار بهت بگویم هر روز هر روز چادر سرت نکن برو پی خرید آت و آشغال.» مادرم می‌گوید: «وا! کِی من هر روز هر روز رفتم؟ به جای دست درد نکند است شمس‌الله؟» «حالا کدام چادر سرت بود؟» «همان چادر مشکی گلدارم. مگر فرقی هم دارد.» «دِ همین دیگر! حالا کو تا تو فرق این چیزها را بفهمی.» «باز از خودت حرف درآوردی شمس‌الله؟» «اگر زن موقع راه رفتن قرو قمیش نیاید کسی باهاش کار ندارد.» «خجالت بکش شمس‌الله! بعدِ یک عمر کلفتی تو این خانه، این دستمزدم است، آفرین شمس‌الله! آفرین! خوشم باشد.» «حالا چه شکلی بود؟» «خیر سرش موهای جوگندمی‌اش را زده بود بالا اما ابروهای آن چشم‌های هیزش سیاه بود.» «بفرما! ببین چطوری رفته تو نخ آقا!» «خوب، نگه داشت کنارم؛ فکر کردم فامیلی همسایه‌ایه، نگاهش کردم. وقتی بی‌حیا گفت: بگذار برسانمت، روم را برگرداندم.»... محمد رضا گودرزی نویسنده این کتاب است که از مجموع آثار وی مجموعه پشت حصیر، فینالیست بنیاد گلشیری و منتقدان مطبوعات شده است.