آدم خواران

130,000 تومان

سفارش:3
باقی مانده:1

معرفی کتاب آدم‌خواران

کتاب آدمخواران اثر ژان تولی نویسنده‌ی فرانسوی است که برای اولین بار در هفتم ماه می سال ۲۰۰۹ منتشر شده است. این کتاب برگرفته از داستانی حقیقی است که در سال ۱۸۷۰ در روستایی در فرانسه رخ داده و روایتگر فاجعه‌ خشونت‌بار تاریخی است. وقایع این کتاب تنها در چند ساعت رخ می‌دهند و حجم خشونتی که در این مدت توسط روستاییان اعمال می‌شود بی‌سابقه است.

نشر چشمه این رمان را با ترجمه احسان کرم ویسی منتشر کرده است. این کتاب برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.

درباره کتاب آدمخواران اثر ژان تولی

کتاب آدم‌خواران از ژان تولی کتابی به‌شدت تاریک و دلخراش در ژانر رئال است. داستان این کتاب خیالی نیست و در سال ۱۸۷۰ در روستای اوتفای فرانسه رخ داده است.

آلن دو مونی جوانی است که به ناحق و بابت یک سوءتفاهم مورد تهاجم و شکنجه اهالی اوتفای قرار می‌گیرد و وحشیانه زجرکش می‌شود. عنوان کتاب به صحنه‌ای از کتاب اشاره دارد که اهالی روستا اقدام به آدم‌خواری می‌کنند و خود نشان‌گر میزان خشونت روایت این کتاب است.

ژان تولی برای نوشتن این رمان به گزارش‌های موجود در اسناد پلیس و روزنامه‌ها اکتفا نکرده و به روستای اوتفای سفر می‌کند تا روایت را از ساکنین این روستا بشنود. تولی در پیگیری شنیدن روایت از زبان روستاییان به‌قدری سماجت به خرج می‌دهد که روستاییان او را نیز تهدید به مرگی شبیه به مرگ آلن دو مونی می‌کنند. هرچند که در سال ۱۹۷۰ در صدمین سالگرد قتل آلن دو مونی نوادگان خاندان دو مونی با نوادگان خانواده‌های قاتل در کلیسای اوتفای یکدیگر را ملاقات کرده و با هم پیمان دوستی بسته‌اند ولی این فاجعه از تاریخ این سرزمین پاک نمی‌شود. در سال ۲۰۱۴ نمایشی بر اساس این کتاب به روی پرده رفته است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786220105619 دسته: , , برچسب: , ,
توضیحات

آدم خواران

نویسنده
ژان تولی
مترجم
 احسان کرم‌ویسی
نوبت چاپ 53
تعداد صفحات 114
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786220105619
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آدم خواران”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

دروغ

195,000 تومان

معرفی کتاب دروغ

‌کتاب دروغ اثری از کاره سانتوس، نویسنده اسپانیایی کتاب‌های کودک و نوجوان است که با ترجمه سارا یوسفی منتشر شده است. این داستان درباره دروغی است که زندگی نوجوانی را که در آستانه امتحانات ورودی دانشگاه است، بهم می‌ریزد.. این کتاب در سال ۲۰۱۵ برنده جایره Edebé Juvenil اعلام شد.

درباره کتاب دروغ

همه چیز از کتاب سلینجر شروع شد. همان ناطور دشت معروف که همه عاشقش هستند و برایش سر و دست می‌شکنند. همان کتابی که همه دوستش دارند و من هم یکی از آن‌ها بودم. پشت جلد کتاب نوشته بود، وقتی این کتاب را خواندید، به سایت ما سر بزنید تا آنجا با هم درباره کتاب گفتگو کنیم. نمی‌دانم کارم درست بود یا نه. روزهای عجیبی را پشت سر گذاشتم و فشار وحشتناکی را تحمل کردم، اما حالا که به گذشته نگاه می‌کنم، راضی و خوشحالم. من در سایت با پسری همسن و سال خودم آشنا شدم. او هم ناطور دشت را خوانده بود و جمله‌هایش را حفظ بود. قرار بود فقط از کتاب صحبت کنیم اما خب، می‌دانید دیگر، بحثمان گل انداخت. خیلی دلم می‌خواست ببینمش و از رفتار مرموزش سردربیاورم. چرا فقط بعضی روزها به اینترنت وصل می‌شد؟ چرا همیشه عجله داشت؟ چرا دلش نمی‌خواست هیچ چیزی از زندگی‌اش به من بگوید. آنقدر بیتاب دیدنش بودم که کارآگاه بازی درآوردم و آدرسش را پیدا کردم. وقتی به دیدنش رفتم، همه چیز تغییر کرد. زندگی من، دیگر به حالت سابقش، برنگشت... من عاشق روحی شده بودم که در اینترنت زندگی می‌کرد. کاره سانتوس در کتاب دروغ، به زندگی و مشکلات نوجوانی می‌پردازد که در خانواده نه چندان خوبی متولد می‌شود و رشد می‌کند. زندگی او با حضور افرادی می‌گذرد که رویای خانه خوب و مرفه، داشتن پول و خرج کردنش و ... را دارند و همین‌ است که در نهایت آن‌ها را به سمت بزهکاری و مواد مخدر می‌برد. اما این تمام ماجرا نیست. سانتوس با ظرافتی استادانه، تمام آنچه را که در پشت پرده اتفاق می‌افتد هم بیان کرده است تا به مخاطبانش نشان دهد، همیشه همه چیز آنطور که فکرش را می‌کنیم، نیست.

مارادونا

198,000 تومان

در بخشی از کتاب مارادونا می‌خوانیم

در نوزده‌سالگی، مدت‌ها قبل از این‌که به تعبیر ادواردو گالیانو به «خدای کثیف و گناهکار» تبدیل شود، قهرمان جام جهانی جوانان زیر بیست سال در ژاپن شد. تا آن زمان، وانت راستروخِرو دیگر به تاریخ پیوسته بود. مارادونا حالا خودش ماشین‌باز قهاری شده بود که هر ماشین برایش در حکم یک کارت ویزیت بود؛ خصلتی آرژانتینی که تا آخر عمر در وجودش ماند. هواداران برای تشکر از ال‌ پِلوسا تصمیم گرفتند به پاس لحظات خوشی که به آن‌ها هدیه کرده بود، با جمع کردن پول برایش ماشین بخرند: یک مرسدس بنز شیک قرمزِ 500 اس‌ال‌سی با قدرت 237 اسب بخار؛ هدیه‌ای دیگر به نشانه‌ی قدرشناسی. برای هدیه‌ی کریسمس با پس‌انداز حقوقش یک فیات اروپایی 128 سی‌ال‌اس کارراه‌انداز خرید؛ ماشین بدشکل و زمختی که انگار یک بچه طراحی‌اش کرده بود. یک کلکسیونر در نزدیکی بوئنوس‌آیرس هنوز این ماشین را دارد و در برابر پیشنهادهای موزه‌های ایتالیایی مقاومت می‌کند. اگر مانند مارادونای بیست‌ساله یک ستاره به معنای واقعی باشید، نمی‌توانید سوار فیات اروپایی شوید، پس اولین ماشین اسپورتش را از پورشه‌ی آلمان خرید؛ یک پورشه‌ی 924 نوک‌مدادی با صندلی‌های چرمی قهوه‌ای. این اولین دارایی قیمتی‌اش بود و پیش از جدایی از بوکا جونیورز و پیوستن به بارسلونا آن را فروخت. سی سال بعد، زمانی که در مقام مربی تیم ملیْ جام جهانی دلسردکننده‌ای را پشت‌سر می‌گذاشت، روی آن ماشین نیم‌میلیون دلار قیمت گذاشته بودند. اما پس از دو سال، قیمت ماشین درست مانند اعتبارش در جایگاه مربی سقوط کرد و به 77.500 دلار رسید. قرارداد مارادونا با بارسلونا شامل یک ماشین گلف قرمز هم می‌شد که یک روز عصر در سال 1983 با آن وارد محوطه‌ی نیوکمپ شد. درِ ورودی برای تمرین بسته بود. «دیدی دیه‌گو! درسته که می‌گن سحرخیز باش تا کام‌روا باشی، ولی حالا که یک‌بار هم خودت رو زود رسونده‌ای در بسته بود.»
سفارش:0
باقی مانده:1

کارآگاه کرگدن در باغ‌وحش مرموز 4/ اسرار «غروب»

20,000 تومان

برشی از متن کتاب

نصف شب از خواب بیدار شدم. خواب چیزی را دیدم که من را بیدار کرد. خواب یکی از حرف های بیسنتیا خانم فیله بود. داشت می گفت: دختره تشویقم کرد این کار رو بکنم! دختره؟ منظورش کی بود؟ دختره کی بود؟ یک لحظه شک کردم نکند او باشد؟... نگاهش کردم. غروب کف قفس دراز کشیده بود. لبخند زیبایی روی لب داشت و خوابیده بود. شبیه فرشته ها بود. چطور امکان داشت او بیسنتیا خانم فیله را راضی کرده باشد تا روی بدن فیل دیگری نقاشی بکشد؟ به خودم گفتم: اصلاٍ امکان ندارد. بعد کمی جا به جا شدم تا جایم راحت تر باشد و باز بخوابم. فایده نداشت. یک لحظه با خودم گفتم نکند همه این ها کار غروب بوده. یک لحظه بعدش گفتم نه. اصلاً کار او نیست. امکان نداشت کار او باشد! هر چه باشد من دوستش بودم، مگر نه؟ بودم، نبودم... نتوانستم نتیجه ی مشخصی بگیرم. دیدم بهتر است بلند شوم و یک حمام گِل درست و حسابی کنم محشر بود! ماه کامل بود و می درخشید. باغ وحش ساکت ساکت بود و تمام حوض گل مال خودم بود. تنها بودن و تنهایی حمام کردن چیز دیـ... _ کرگدن جون؟ خوابت نمی بگه؟ تنهایی چی کاگ داگی می کنی؟ الان می آم پیشت. بله. می گفتم. چیز دیگری بود. ولی این چیز دیگر دوام نداشت. خیلی معمولی پرسیدم: غروب! وقتی بیسنتینا خانم فیله گفت: دختره تشویقم کرد. فکر می کنی منظورش کی بود؟ یک لحظه انگار دست و پایش را گم کرد. ولی فقط یک لحظه. گفت: مگه همچین چیزی گفت؟ ها؟ گفتم: آره. گفت دختره من رو تشویق کرد. گفت: شاید... مامانش نبوده؟ یا شاید استاد نقاشی اش بوده. بله، حرف غروب منطقی بود. گفت: کرگدن جون! تو که فکگ نمی کنی کاگ من باشه. مگه نه؟ امان از دست آن آه و ناله ها! چیزی نمانده بود گریه اش بگیرد! من از کی این قدر بی رحم شده بودم؟ حالم از دست خودم بد شد. پیشنهاد دادم با هم کاه بخوریم تا صبح زیر نور ماه با هم مشغول خوردن کاه بودیم. داستان زندگی خودمان را تعریف کردیم. خندیدیم. عالی بود. آن روز روز خوبی می شد. می شد! ولی نشد. چون مانوئلا گفت اره پرونده ی جدیدی برای ما آورد. آمد توی دفترم و سه تا نامه به من داد. نامه ی اول را باز کردم و خواندمش، نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. پرسیدم: خب این چشه؟ گفت: بقیه ش رو هم بخون کرگدن جون! دومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! گفتم: حالا خودت رو نگران نکن. باغ وحش جمعیتش زیاده. می دونی که... بعضی وقت ها بچه ها بازی شون می گیره... گفت: بقیه اش رو هم بخون کرگدن جون! سومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! به زودی می میری! از جا پریدم. این یک تهدید جدّی بود! نگاهی به آدرس فرستنده کردم. چیزی ننوشته بودند. فکرش را می کردم! نامه ها را ناشناس فرستاده بودند. گفت: کرگدن جون! می تونی مجرم رو پیدا کنی؟ حتماً متوجه ی که خانواده ام حسابی نگرانن. گفتم: حتماً مانوئلای عزیز! حتماً. همین الان می رم سر وقت تحقیـ... هنوز حرفم را تموم نکرده بودم که...

آقای سناریست، حدیث نفس و آثار سعید مطلبی

290,000 تومان

معرفی کتاب آقای سناریست: حدیث نفس و آثار سعید مطلبی

کتاب آقای سناریست، نتیجه‌ی گفت‌وگو‌های دوستانه‌ی حمیدرضا حاجی حسینی با سعید مطلبی است که به شکل روایتی منظم از زبان مطلبی نوشته شده و به دوران کودکی و نوجوانی، سال‌های پرکار او به عنوان نویسنده و کارگردان پیش از انقلاب، دوران‌های محرومیت او از فعالیت پس از انقلاب و فعالیت‌های سال‌های اخیر او می‌پردازد. کتابی جذاب که می‌توانید با آن، نگاهی نو به تاریخ سینمای ایران داشته باشید.

درباره‌ی کتاب آقای سناریست

خواندن درباره‌ی رویدادهای تاریخی، باعث می‌شود ما اطلاعاتی درباره‌ی آن رویدادها به دست آوریم؛ اما وقتی پای حرف کسانی می‌نشینیم که آن رویداد را از سر گذرانده‌اند انگار که به قالب آن افراد در می‌آییم و با تمام وجود آن اتفاق را لمس می‌کنیم. همین طور درباره‌ی مشاهیر، تا وقتی در کتاب یا صفحات ویکی‌پدیا یا حتی آثارشان، به دنبال درکشان هستیم، چیز زیادی دستگیرمان نمی‌شود، اما وقتی پای سخن نزدیکانشان می‌نشینیم، درست انگار روبرویشان نشسته‌ایم و از دریچه‌ی چشمان آن‌ها، فرد مورد نظر را می‌بینیم و با او معاشرت می‌کنیم. انگار نوعی جادو در همنشینی و گفتگو با آدم‌ها وجود دارد که اطلاعات را زنده می‌کند. حالا تصور کنید آدمی که با او همنشین شده‌اید، یکی از نویسندگان پرکار زمانه‌ی ما باشد، که نه تنها بهره بردن از تجارب و نظرات خودش بسیار ارزشمند است، رویدادهای تاریخی بسیاری را از سر گذرانده و با مشاهیر زیادی نیز دمخور بوده است. قطعاً تجربه‌ی فوق‌العاده‌ای خواهد بود. ارزش کار حمیدرضا حاجی حسینی در جمع‌آوری و نوشتن کتاب آقای سناریست نیز همین‌قدر است. او روزها و ساعت‌ها وقت گذاشته و با سعید مطلبی، یکی از نویسندگان و کارگردانان صاحب‌نظر و پیش‌کسوت ایرانی گفتگوهایی صمیمانه داشته است که پس از مرتب کردن و نظم بخشیدن به آن‌ها، همه‌ صحبت‌ها را در قالب این کتاب با ما به اشتراک می‌گذارد.
سفارش:0
باقی مانده:1

فلسفه مشاء: با تکیه بر اهم آراء ابن سینا

41,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته فلسفه غرب در مقطع کارشناسی ارشد به عنوان منبع اصلی درس «فلسفه مشاء» به ارزش 2 واحد تدوین شده و برای دانشجویان فلسفه اسلامی نیز قابل استفاده است.

فهرست:

پیشگفتار درباره ابن سینا تقسیم‌بندی علوم موضوع فلسفه بخش اول: الهیات بالمعنی الاعم درآمدی بر وجود و ماهیت در فلسفه ابن سینا کلی و جزئی معنای وجود تمایز وجود و ماهیت احکام وجود اشتراک معنوی وجود اصالت وجود تشکیک در وجود اقسام وجود تقسیم موجود به بالذات و بالعرض اثبات صورت نوعیه دیدگاه شیخ اشراق در باره جسم نفس از دیدگاه ابن سینا عقل در فلسفه مشاء بخش دوم: الهیات بالمعنی الاخص پیشگفتار براهین اثبات واجبالوجود برهان صدیقین اشکالات برهان صدیقین ابن سینا برهان حرکت برهان وسط و طرف صفات واجب‌الوجود اتحاد مصداقی و مفهومی صفات توحید واجب‌الوجود علم الهی دیدگاه ابن سینا در باره علم الهی عنایت الهی عنایت الهی از دیدگاه ابن سینا قدرت الهی منابع

دست به دهان، گاه‌شماری شکست‌های نخستین

38,000 تومان

معرفی کتاب دست به دهان

کتاب دست به دهان، نوشته پل آستر است که با ترجمه بهرنگ رجبی منتشر شده است. این کتاب روایت‌های جذاب و کوتاهی است که انتشارات چشمه برای مخاطب منتشر کرده است.

درباره کتاب دست به دهان

کتاب دست به دهان از روایت‌های واقعی زندگی پل استر است. خاطراتِ جالب و جذابی از این نویسنده، درباره‌ی زمانی که هنوز نویسنده  مشهوری نشده بود و به هر دری می زند تا کتابی چاپ کند و پولی به دست آورد و زنده بماند و زندگی کند. او کارهای بسیار متفاوتی را امتحان می‌کند از کارگری روی نفت‌کش تا مشارکت در پروژه‌های فیلم‌سازی یا ترجمه‌ی قانون اساسی ویتنام و … تا این که در نهایت پس از افت و خیزهای فراوان نویسنده می‌شود.

خواندن این کتاب تصویر متفاوتی از آستر و زندگی‌اش به خواننده می‌دهد.

خواندن کتاب دست به دهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب دست به دهان

من حتا پیش از آن‌که بروم تو آمده بودم بیرون. پا به نوجوانی که گذاشتم دیگر به این نتیجه رسیده بودم که دنیای تجارت باید بی‌لطفِ حضورِ من روزگارش را بگذراند. آن‌موقع شاید بدترین حالم را داشتم، تحمّل‌ناپذیرترین حالم را، پریشان‌ترین حالم را. در آتشِ اشتیاقِ ایده‌آلیسمی نویافته می‌سوختم، و جدّیت‌های کمالی که پی‌اش بودم تبدیلم کرده بود به زاهدِ کوچولویی تحتِ کارآموزی. ظواهر بیرونی ثروت زده‌ام کرده بود، و هر نشانه‌ای از تظاهر را که پدر و مادرم به خانه می‌آوردند تحقیر می‌کردم. زندگی منصف نبود. بالاخره این حالی‌ام شده بود، و از آن‌جا که کشف خودم بود با تمامِ نیروی نهفته در یک کشف هم بهم ضربه زد. همچنان که ماه‌ها می‌گذشتند تطبیق دادن خوشبختی خودم با بدبختی بسیاری آدم‌های دیگر برایم سخت‌تر و سخت‌تر می‌شد. من چه کرده بودم که درخورِ آسایش و امتیازاتی باشم که بر سرم باریده بود؟ پدرم استطاعتش را داشت ــ همین ــ و این‌که او و مادرم سر پول باهم دعوا می‌کردند یا نمی‌کردند در مقایسه با این حقیقت که پیش از هر چیز آن‌ها پول داشتند که سرش دعوا کنند اهمیتِ اندکی داشت. هربار که مجبور بودم سوار اتومبیلِ خانوادگی‌مان شوم شرمسار می‌شدم ــ اتومبیلی آن‌همه پُرجلا و نو و گران، که چنان به‌وضوح دعوتی بود از جهان تا تحسین کند اوضاعِ ما چه‌قدر روبه‌راه است. همدلی من اما به‌تمامی با ستمدیده‌ها بود، با ندارها، با پایین‌دستی‌های نظمِ اجتماعی؛ و چنان اتومبیلی مرا از شرم سرشار می‌کرد ــ نه‌فقط شرم از خودم، بلکه از زندگی کردن در دنیایی که اجازه می‌داد چنین اتفاقاتی هم بیفتد. اولین شغل‌هایم حساب نیستند. پدر و مادرم هنوز به‌لحاظ مالی حمایتم می‌کردند و هیچ الزامی نداشتم روی پای خودم بایستم یا در دخل‌وخرجِ خانه سهمی داشته باشم. بنابراین فشاری نبود، و فشاری که نباشد هیچ‌وقت هیچ‌چیزِ مهمی هم نمی‌تواند به خطر بیفتد. از داشتنِ پولی که درمی‌آوردم خوشحال بودم اما هیچ‌وقت لازم نبود برای الزاماتِ معیشتی خرجش کنم، هیچ‌وقت لازم نبود نگران غذای سفره یا عقب افتادن اجاره باشم. این مشکلات بعدتر می‌آمدند سراغم. الان صرفاً بچه‌دبیرستانی‌یی بودم پی یک جفت بال، تا از آن‌جایی که بودم ببَرَدم.