آرو شا 1/ آرو شا و پایان زمان

89,000 تومان

آرو شا دختری هندی است و با مادر باستانشناسش در موزهی هنر باستان زندگی میکند.

او برای اینکه پیش دوستانش کم نیاورد، گاهی دروغ میگوید و داستان سر هم میکند.

یک روز دوستانش به موزه میآیند تا تهوتوی ماجرای چراغ نفرینشده را که از آرو شا شنیدهاند، درآورند…

آیا سرانجام داستانهای آرو شا واقعیت پیدا میکند؟

آیا وقتی که او به چراغ نفرینشده دست میزند و جهان از حرکت میایستد، باز هم نباید حرفهای او را باور کرد؟

 

اگر دیو باستانی بیدار شود و همه درجا متوقف شوند، آیا باز هم حرفهایش باورکردنی نیست؟

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

آرو شا 1/ آرو شا و پایان زمان

نویسنده
 راشنی چاکشی
مترجم
رباب پورعسگر
نوبت چاپ
تعداد صفحات 360
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222041571
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آرو شا 1/ آرو شا و پایان زمان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

عاشقانه‌های چهارفصل

7,000 تومان

معرفی کتاب عاشقانه های چهار فصل اثر احسان مهتدی

شعرهای این مجموعه در چهار فصل آمده اند: «عاشقانه های بهاری»: شانه تکانی از حرف، «عاشقانه های تابستانی»: آب راه اندازی در کویرستان، «عاشقانه های پاییزی»: قرائت فراغت از فراق غضروفی و «عاشقانه های زمستانی»: تنهایی ام را پوشیده است ژاکت تو.
در مقدمه ی این اثر از قول شاعر آمده است: «این شعرهای کوتاه را عاشقانه های چهارفصل نامیدم، چرا که به سادگی عاشقانه هایی بودند دنیایی که در حاشیه ی ذهن فصل ها نوشته شدند، در فضای فصولی که در هوا شناور بودند و این کلمات بی نام ونشان را بر بال های بریده ی باد به دهان پنهان من می آوردند...
پس مفاصل این عاشقانه ها طبیعتا چهار فصل است، فصل هایی که انگار زبان گشوده خطاب به جهان و یکدیگر، یکدیگر و جهان را سروده اند، به زبانی که شاید می توانست از دهان هر پرنده یا هر مرد یا زن دل داده ای به رقص آمده باشد...
و حالا دیگر سرپرستی این عاشقانه های بی سرپرست را به وطن دست های تو می سپارم خواننده ی عزیز این سال ها، شاید که روشن کند تکلیف سکوتی را که حقیقت تاریکی ماست، ما که یکدیگرمان بودیم.»
شعری از این مجموعه: «از دور که می آمد، دور را/ با خود می آورد به نزدیک،/ و به دور که می رفت نزدیک را/ با خود به دور می برد/ و هیچ کس ندانست/ در آمدنش برگشتنی بود/ که غمگین می کرد جانوران را/ و در رفتنش آمدنی بود/ که جهان را به زوزه وا می داشت»

کلیات فلسفه

184,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته روان‌شناسی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «کلیات فلسفه» به ارزش 3 واحد تدوین شده است.

فهرست:

پیشگفتار مقدمه: فلسفه چیست؟ فصل اول: رابطه فلسفه با «علم» و «دین» فصل دوم: فلسفه در یونان فصل سوم: نهضت ترجمه و آشنایی مسلمانان با فلسفه یونان فصل چهارم: در برابر فلسفه مشّاء فصل پنجم: حکمت متعالیه فصل ششم: سیر فلسفه پس از ملاصدرا فصل فصل هفتم: یک اصل مهم فلسفی: علت و معلول فصل هشتم: فلسفه در قرون وسطی فصل نهم: فلسفه جدید فصل دهم: کانت و هگل فصل یازدهم: نگاهی بسیار مختصر به فلسفه‌های معاصر منابع

بازتاب نفس صبحدمان: کلیات اشعار

1,100,000 تومان

معرفی کتاب بازتاب نفس صبحدمان اثر فریدون مشیری

مشیری همیشه در مقابل وسوسه انتشار مجموعه ی کامل اشعارش مقاومت می کرد و بر این باور بود که دیوان اشعار یک شاعر بایستی پس از مرگ او منتشر شود تا اینکه در اوائل سال 1379 اجازه چنین کاری را داد.
و این مجموعه از همان زمان شکل گرفت، کاری که نخست با توجه به انتشار تک تک زیر مجموعه های آن به نظر آسان نمی نمود، بیش از یک سال طول کشید و گر همت دو یادگارش بهار و بابک نیود، شاید درستی و آراستگی شعرها این گونه نبود که اکنون پیش روی شماست.
سفارش:0
باقی مانده:1

خط فاصله

6,000 تومان
روی میز یک کارد بود. همان که مادرم با آن گوشت تکه می‌کرد. بعد پدرم چرخید و تقریبا به نجوا رو به مادرم گفت: «قاچم کن.» مادرم گریه می‌کرد و پدر با اندوهی غیرقابل وصف از او می‌خواست قاچش کند؛ آن هم به دو قسمت مساوی. بعد نظرش عوض شد و گفت: «نه، چهار تیکه‌م کن.» نمی‌دانم آن دو تکه‌ی اضافی سهم که بود. بعد گفت: «فقط خواهشی از تو دارم و اینه که پوستم رو نکنی، چون فکر می‌کنم باید خیلی دردناک باشه.لطف کن تا زرد نشدم، تا نگندیدم، نصفم کن.» - از متن کتاب -

سايبان سرخ

7,000 تومان

معرفی کتاب سایبان سرخ

چشم بر‌ هم نمی‌گذارم/ خوش ندارم میان پلک‌ها / در هم بشکنم دنیا را... کتاب سایبان سرخ مجموعه‌شعری خواندنی به قلم علی عبداللهی، شاعر و هنرمند توانای معاصر است. اشعار این مجموعه در قالب شعر منثور (یا شعر سپید) سروده شده‌اند.

درباره کتاب سایبان سرخ

کتاب سایبان سرخ، سروده‌ی علی عبداللهی، از حدود چهل عنوان شعر منثور تشکیل شده است. این اشعار که اغلب به کوتاهیِ چند بندند، هر کدام عنوانی دارند که بیانگر تم اصلی شعر است. از جمله‌ی این عناوین می‌توان به «باد و درخت»، «ویرانی دنیا»، «تاریخدان عتیق»، «پیشگویی جنگل‌شناس»، «چنین گفت دریا»، «خانه‌ی سوگوار»، «درخشش‌های فریب»، «شطرنج‌باز» و «وارونگی هوا» اشاره کرد. ویژگی اشعار مجموعه‌ی سایبان سرخ ساده بودن آن‌هاست. این اشعار، مثل هر نمونه‌ی موفق دیگری از شعر منثور، ایده‌هایی شاعرانه و تصاویری خیال‌انگیز را در قالب ساده‌ترین جملات به مخاطب عرضه می‌دارند. با خواندن کتاب سایبان سرخ به ذهن شاعری نقب می‌زنیم که جهان را با عینک شگفتی و اعجاز می‌نگرد؛ شاعری که حرکت برگ هر درخت، تابش هرروزه‌ی نور خورشید و خروشانی موج‌های دریا، در نظرش به معجزه‌ای الهی شبیه است. کتاب سایبان سرخ توسط نشر چشمه در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.   گنجشک، گنجشک است ــ به قول تو ــ و قطار، قطار. ولی اگر گنجشکی روی ریل‌ها خوابش برد آیا قطار همان قطار است و گنجشک، همان گنجشک؟

عصب کشي

29,000 تومان

بخشی از کتاب عصب‌کشی

جمشید بلند شد رفت تلفنو جواب داد و برگشت اتاق. تا اومد اتاق روشو کرد طرف اصغر و گفت «پاشو که بلیتت برده، اونم چه بردنی!» محسن گفت «چی شده؟» جمشید گفت «فکر می‌کنی کی بود؟» محسن گفت «چه می‌دونم.» جمشید گفت «سرکار خانوم مهشید عباسی.» محسن گفت «این دیگه کیه؟» کار خدا رو می‌بینی؟ دختره عاشق اصغر شده بود! اصلا باورت می‌شه؟ ولی خب، آدمیزاده دیگه. طفلک این مهشیده از اون دخترهای ساده و عاطفیِ دوآتیشه بود، ولی خب از پسرها وحشت داشت. این‌قدر بابا ننه‌ش که هر دوشون مهندس بودن،‌ درِ گوشش از پسرها بد گفته بودن که دختره پاک جماعتِ مذکرو از زندگیش گذاشته بود کنار.‌ فقط هم حرف‌های بابا ننه‌ش نبود ها؛ یه عادتی که باباش داشت این بود که هر روز روزنامه می‌خرید می‌آورد خونه و می‌ذاشت مهشیدم بخونه. این بدبخت هم همه‌ش می‌رفت سراغ صفحهٔ حوادث. صفحهٔ حوادث روزنامه‌ها هم که دیدی، پُره از تجاوز و قتل دخترها به دست مردها و خیانت پسرها به دخترها و این‌طور چیزها. مهشید هم اینا رو می‌خوند و تنش می‌لرزید و از هر چی پسر بود فرار می‌کرد. خوشگل هم بود ها! اصلا یه چیزی بود که نگو! ولی هیچ پسری نمی‌تونست به‌ش نزدیک شه.‌ اولا طوری خودشو درست می‌کرد و لباس می‌پوشید که خیلی به چشم نیاد، بعدش هم تا یه پسر به‌ش نزدیک می‌شد، انگار گرگ دیده باشه، همچی فرار می‌کرد که دستِ پسره که سهله، نگاهش هم به‌ش نمی‌رسید. این‌قدر بدبین بود که حتا پسرعمه، پسرخاله، پسردایی و پسرعمو هم نمی‌تونستن باهاش حرف بزنن.