آموزش‌، دین‌، و گفتمان اصلاح‌ فرهنگی‌ در دوران‌ قاجار

185,000 تومان

این‌ کتاب‌ گزارشی‌ جامع‌ و تحلیلی‌ از جنبش‌ اصلاح‌ آموزشی‌ در ایران‌ قرن‌ نوزدهم‌ است‌ و به‌ اصلاح‌ آموزشی‌ در متن‌ گسترده‌تر فرایند مدرن‌سازی‌ در جامعه‌ ایران‌ می‌پردازد. نظام‌ جدید، دارالفنون‌، مدارس‌ جدید، مدارس‌ خارجی‌، میسیونری‌ و اقلیت‌ها، اعزام‌ دانشجویان‌ به‌ خارج‌، و انجمن‌ معارف‌، از جمله‌ موارد بحث‌های‌ این‌ کتاب‌ است‌. کتاب‌ به‌ فرایند مدرن‌سازی‌ و تنگناهای‌ فراروی‌ آن‌، دشواری‌های‌ تحول‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌، چالش‌های‌ بین‌ افکار و نهادهای‌ مدرن‌ و سنتی‌ می‌پردازد، جَدَل‌ بین‌ دیدگاه‌های‌ رقیب‌ را در حوزه‌ سیاست‌، جامعه‌ و فرهنگ‌ ایران‌ پی‌ می‌گیرد، و پیش‌زمینه‌ها و هدف‌های‌ اصلاحی‌ انقلاب‌ مشروطیت‌ و پس‌ از آن‌ را روشن‌ می‌سازد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

آموزش‌، دین‌، و گفتمان اصلاح‌ فرهنگی‌ در دوران‌ قاجار

نویسنده
مونیکا ام‌. رینگر
مترجم
مهدی حقیقت‌خواه
نوبت چاپ ٧
تعداد صفحات ٣٢٠
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر ١٤٠٣
سال چاپ اول ١٣٨١
موضوع
آموزش و پرورش ایران
نوع کاغذ بالکی
وزن 470 گرم
شابک
9789643113384
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.47 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آموزش‌، دین‌، و گفتمان اصلاح‌ فرهنگی‌ در دوران‌ قاجار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

نرون دروغین

35,000 تومان
در روز ششم ماه مارس که سناتور «وارو» به سوی کوشک حکومتی ولایت سوریه، این استان ثروتمند و حاصلخیز امپراتوری روم به راه افتاد. عابران تخت روانِ حامل او را تا مدت‌ها با نگاه بدرقه کردند تا این که... . به استناد تاریخ، در دوره کوتاه حکومت امپراتور تیتوس یعنی دوازده سال پس از مرگ نرون در متصرفات شرقی امپراتوری روم، مردی ظاهر شد که ادعا می‌کرد امپراتور نرون است. البته همه داستان خودکشی نرون در سال ٦٨ میلادی را شنیده بودند. اما با توجه به نحوه مشکوک مرگ او، بارها در همه جا و به ویژه در سرزمین‌های شرقی، این شایعه رایج شد که نرون زنده است و دوباره بر تخت سلطنت خواهد نشست. باری این مرد ادعا کرد که نرون زنده است و اینک بازگشت به روم را تدارک می‌بیند. رمان نرون دروغین در سال ١٩٣٦ نوشته شد و یکی از موثرترین و رساترین آثار ادبی ضد فاشیستی بود که به ویژه در کشورهای انگلوساکسون مورد توجه و تحسین فراوان قرار گرفت و در تیراژ بالا منتشر شد. نویسنده هدفی را در این کتاب دنبال می‌کند که خواننده با خوانش این کتاب درمی‌یابد که او به چیزی به مراتب فراتر از نکوهش هیتلر و همدستان جنایتکارش می‌اندیشید.

تمساح بودایی نیوزلندی محبوب من

2,000 تومان
این مجموعه از ٨ داستان کوتاه تشکیل شده است . داستان « صبح به خیر شادپری » اوج کسالت‌بار بودن و اندوه بی‌پایان یک زن را روایت می‌کند : « ساعت نزدیک ٦ صبح است ، ساعت ده باید بروم تشییع جنازه شوکت خانم . فکرشو بکن ؟ اونم مرد . بدبخت . . . خوشبخت . . . چه می‌دونم ؟ چی بگم ؟ بگم اونم راحت شد ؟ آخه یه زن ، نه اصلاً یه آدم ، اونم آدمی مثل اون ، مجبور باشه پنج سال با چشم کور تو یه خونه بی کولر و بی بخاری رو تخت بخوابه ، کم‌کم از زور درد پا نتونه راه بره . » دیگر داستانهای این مجموعه عبارتند از : باد ، باران ، برف ، خاک ، تمساح بودایی نیوزلندی محبوب من ، صبح به خیر شادپری ، ماهی‌ها ، مردی که مرد نبود و خون می‌چکید از قلبش و افلیا ، افلیا . . . . « از پله‌ها پایین می‌روند و دست همدیگر را می‌گیرند . اتاق انتظار ساکت است . موزاییک‌ها سفید و رگه رگه است . نور بی‌ حال مهتابی‌ها ، روی میزها و صندلی‌های تمیز افتاده است . برگ‌ها و گل‌های مصنوعی زیر باد کولر تکان می‌خورند . پشت میز پذیرش مردی مو جوگندمی نشسته است و از تلویزیونی که به دیوار روبرو چسبیده فوتبال نگاه می‌کند . » « آسیه نظام شهیدی » ساکن مشهد نویسنده‌ای است که با بیانی موجز و کوتاه حرف و خواسته‌های درونی‌اش را بیان می‌کند .

از مزرعه

18,000 تومان
 جویی رابینسون مشاور تبلیغاتی ٢٥ ساله تصمیم می‌گیرد همراه همسر دوم و پسرخوانده‌اش به مزرعه مادری‌اش بازگردد . او در خانه مادرش سعی می‌کند مسیر زندگی خود را مرور کرده و مورد ارزیابی قرار دهد . فضای این روستا تا ٣ روز لبریز می‌شود از صدای ذهن این ٤ شخصیت ! اما جستجوی عشق و امید به یافتن آرامش با بروز مصیبت جدید مسیری تازه پیدا می‌کند . « ما چهار نفر تنها بودیم . روی دیوارها غیبت یک نفر دیگر هم محسوس بود . بالای کاناپه که کوسن‌هایش پوشیده از موهای ریخته سگ بود ، دوازده سال تمام پرتره‌ای رسمی از جون آویزان بود ، در کنار عکسی از من که در همان زمان گرفته شده بود ، در استودیویی در آلتن ، زمانی که بیست و اندی ساله و تازه عروس و داماد بودیم . » جان آپدایک همانگونه که لوس‌آنجلس تایمز درباره او نوشته استاد بیان و فرم ادبی است . پیشتر از این نویسنده و توسط همین مترجم ، سهیل سُمّی ، کتاب « فرار کن خرگوش » منتشر شده بود .

کافه نادری

150,000 تومان
بحران باب روز بود: بحران خانواده، بحران عشق،‌ بحران روابط مشترک. حتی اظهار عشق هم می توانست یک عمل ابلهانه بورژوایی باشد وباعث اختناق جنسی بشود. اما مهمت تر ازهمه بحران ایدئو لوژ یک بود، یا به قول آلبا، دنیا نباید دیگرآن طوری بگردد که تا به حالا گردیده است. واین موضوعی بود که آلبا پیرانی وفرزاد مفتون می‌توانستند ساعت‌ها درباره‌اش با تو حرف بزنند و سیگار پشت سیگار روشن کنند. (( کافه نادری )) روایتی دیگر است ازداستان بلند نسلی که بنا داشت تقدیر را گردن ننهد،‌ و ننهاد، بی آن که از بختک شوم غربت و فرسایش گریزی یافته باشد.

جمهوری روم

180,000 تومان
تاریخ‌ همواره‌ شاهد ویژگی‌های‌ منحصر به‌ فرد ملل‌ و اقوام‌ بزرگ‌ بوده‌ است‌. هر یک‌ از این‌ اقوام‌ نسبت‌ به‌ جهان‌ اطرافش‌ و ارتباطش‌ با این‌ جهان‌ به‌ نگرش‌های‌ خاص‌ خویش‌ دست‌ یافته‌ است‌. برای‌ مثال‌، یونیان‌ باستان‌ مبتکران‌ و خالقان‌ بزرگی‌ بودند. آن‌ها به‌ ارزش‌ فردی‌ انسان‌ اعتقادی‌ عمیق‌ داشتند و همواره‌ حامی‌ آزادی‌ بیان‌ فردی‌ بودند. به‌ زیبایی‌ عشق‌ می‌ورزیدند، زیبایی‌ای‌ که‌ در جای‌ جای‌ طبیعت‌ رد و نشانش‌ را می‌دیدند. یونیان‌ خلاقیت‌ فردی‌ خویش‌ را با عشقشان‌ زیبایی‌ ادغام‌ کردند و در عرصه‌ هنر، مجسمه‌سازی‌، معماری‌ و ادبیات‌ آثار بدیع‌ و باشکوهی‌ پدید آوردند، قابلیت‌ و استعداد خاصی‌ که‌ در آن‌ زمان‌ به‌ شالوده‌ ماهیت‌ ملی‌ یونانیان‌ شکل‌ می‌داد، روح‌ خلازز ایشان‌ بود. از دیگر سو، رومی‌ها در عرصه‌ فرهنگ‌، دستاوردهای‌ بدیع‌ چندانی‌ نداشتند. دلیل‌ این‌ امر آن‌ بود که‌ رومی‌ها فرد را بیش‌ از روحی‌ آزاد و رها، بخشی‌ از چیزی‌ عظیم‌تر و مهم‌تر یعنی‌ جامعه‌ قلمداد می‌کردند. در روم‌ فرد همیشه‌ تابعه‌ نظم‌ بود، حکومت‌ روم‌ نیز براساس‌ قوانینی‌ منصفانه‌، ثابت‌ و محافظه‌کارانه‌ اداره‌ می‌شد.

عذاب‌ وجدان‌

45,000 تومان
چند دقیقه‌ پیش‌، همان‌ صدای‌ همیشگی‌. هر بار با شنیدن‌ آن‌ صدا، قلبم‌ فرو می‌ریزد، درست‌ مثل‌ شبی‌ که‌ از جزیره‌ برگشته‌ بودیم‌ و من‌ داشتم‌ از ترس‌ می‌مردم‌ که‌ مبادا متوجه‌ شوند که‌ ماتئو، جلوی‌ در ساختمان‌، در انتظار من‌ است‌. با این‌ حال‌ وقتی‌ تاکسی‌ حرکت‌ کرد، هراسان‌ شده‌ بودم‌. همان‌طور که‌ ماتئو رفته‌رفته‌ از من‌ دور می‌شد، من‌ نیز حس‌ می‌کردم‌ که‌ در صحبت‌ کردن‌ با گولیلمو نباید شتابی‌ نشان‌ دهم‌ (و با وجود این‌که‌ داشتم‌ از آنچه‌ تو آن‌ را «تقصیر من‌» می‌نامی‌، رنج‌ می‌بردم‌) حس‌ می‌کردم‌ که‌ بار دیگر آن‌ عذاب‌ وجدان‌ نامعلوم‌ و همیشگی‌ دارد در قلبم‌ جای‌ می‌گیرد... ... من‌ داشتم‌ فکر می‌کردم‌ که‌ دیگر هرگز سعادتمند نخواهم‌ شد. و یک‌ روز، مرگ‌ من‌ نیز فرا خواهد رسید. به‌ نظرم‌ سانتا ترزا هم‌ همین‌ را می‌گفته‌ است‌: تا دو ساعت‌ دیگر، نه‌؟ بگذریم‌. به‌ هر حال‌ ماجرای‌ ما دارد به‌ انتها می‌رسد. ماتئو اغلب‌، با نگرانی‌ خاطر به‌ من‌ خیره‌ می‌ماند. دستش‌ را به‌ پیشانی‌ من‌ می‌کشد و زمزمه‌کنان‌ می‌گوید: «حتی‌ عشق‌ من‌ نیز موفق‌ نخواهد شد از تو دفاع‌ بکند، نه‌، هیچ‌ کس‌ قادر نیست‌ که‌ آن‌ لحظه‌، لحظه‌ مرگ‌ را به‌ عقب‌ بیندازد.» ...