آموزش سواد مالی به کودکان (13) – وقت خرید با مامان

60,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

کتاب «آموزش سواد مالی به کودکان (13) – وقت خرید با مامان» یکی از کتاب‌های مجموعه‌ی «آموزش سواد مالی» برای کودکان است که در قالب داستان، دانش، مهارت و استانداردهای رفتارهای مالی را آموزش می‌دهد.

این کتاب، داستان یک روز خرید با مامان است. دختر کوچولو و پسر کوچولو برای خرید با مامان به فروشگاه و بازار می‌روند. آنها هر چیزی را که می‌بینند می‌خواهند و هر بار مامان می‌گوید نه یا الان نه، امروز نه! هر کدام می‌توانند یک کتاب بخرند نه دو کتاب! آبنبات و عروسک و اسباب‌بازی هم نمی‌توانند بردارند اما مامان برای دختر یک لباس نو می‌خرد و وقتی خریدها تمام می‌شود حالا با باقی پول می‌توانند همگی بستنی قیفی بخورند. این داستان به کودکان یاد می‌دهد که خرید کردن نیاز به برنامه ریزی دارد و پول را باید حساب شده خرج کرد. نمی‌توانند هرچیزی که دل‌شان می‌خواهد را داشته باشند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

آموزش سواد مالی به کودکان (13)

نویسنده
مرسر میر
مترجم
سودابه فرخنده
نوبت چاپ ——
تعداد صفحات 28
نوع جلد
قطع
سال نشر 1397
سال چاپ اول 1397
موضوع
علمی آموزشی
نوع کاغذ
وزن گرم
شابک
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آموزش سواد مالی به کودکان (13) – وقت خرید با مامان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

بوردبوک – تو هم می توانی (جلد3) اسباب بازی هایم را جمع می کنم

22,000 تومان
کتاب بوردبوک - تو هم می توانی (جلد3) اسباب بازی هایم را جمع می کنم از ویژگی‌هایی برخوردار است که می‌تواند به عنوان یکی از بهترین شیوه‌های آموزشی در اختیار شما قرار گیرد. از جمله این ویژگی‌ها اشاره به اصلی‌ترین مسائل و مشکلات کودکان است. مسائل و مشکلاتی که به نوعی مشکل بزرگترها هم هست. این آموزش‌ها با بیانی غیر مستقیم صورت گرفته و در قالب قصه‌ای زیبا و لطیف با تصاویری جذاب بیان شده تا کودک غیر مستقیم و ناخودآگاه از آن تاثیر بگیرد.

ماجراهای استنلی جلد 3، استنلی نامرئی می شود

4,000 تومان
یک روز صبح وقتی استنلی از خواب بیدار شد دید که برادرش آرتور جیغ می کشد چون که دیشب تابلوی بزرگ اعلانات روی استنلی افتاده و او صاف شده بود .
سفارش:0
باقی مانده:1

دانستنی های علمی جلد 7 – زنبور چگونه عسل می سازد؟

25,000 تومان
در هر يك از كتاب‌هاي دانستنی اين مجموعه، به موضوع مستقلي‌ـ بدن انسان، بيماري‌ها، غذا، رشد گياهان، پرواز پرندگان، زنبور عسل، زباله، آب، هوا، نور و آهنرباـ پرداخته شده است. دانستني‌هاي متنوع مربوط به هر موضوع ساده و مختصر اراده شده‌اند، به‌گونه‌اي كه حتي بدون پيگيري تمام مطالب كتاب، در هر صفحه و بخشي از آن مي‌توان با چند مورد از اين دانستني‌ها آشنا شد. اين كتاب‌ها به‌صورت جداگانه نيز منتشر شده‌اند

رنج های ورتر جوان

155,000 تومان
رنج‌های ورتر جوان نوشته‌ی «یوهان ولفگانگ گوته» به عشق و مرگ می‌پردازد و موضوع اصلی آن عشق نافرجام و ممنوع به زنی سرشار از نبوغ است که ورتر جوان را به سوی خودکشی سوق می‌دهد. رمان «رنج‌های ورتر جوان» برای نخستین بار در سال ۱۷۷۴ به چاپ رسید و بسیاری آن را سرآغاز رمان‌های مدرن ادبیات آلمانی می‌دانند. این کتاب در قالبِ نامه نوشته شده است. همانطور که از نام رمان پیداست، گوته در این کتاب، سرنوشت «ورتر» را روایت می‌کند. ورتر جوان تحصیل‌کرده و احساساتی‌ای است و عاشق و شیفته‌ی دختری به نام «لوته» می‌شود که نامزد دارد. شخصیت اصلی داستان از این عشق در عذاب است؛ چرا که هیچ‌گاه نمی‌تواند به وصال معشوق برسد. ورتر در قالب نامه خطاب به دوستش ویلهلم، توصیفات جذابی از احساساتش ارائه می‌دهد و شما را درگیر افکار و کشمکش‌های اخلاقی خود می‌کند. بسیاری از منتقدان، رمان «رنج‌های ورتر جوان» را گوشه‌ای از زندگی گوته می‌دانند و باور دارند که عشق نویسنده به شارلوته بوف شالوده‌ی اصلی این کتاب است. البته گفتنی است که گوته از طریق شخصیت ورتر به بررسی مسائل فلسفی مختلفی از جمله معنای زندگی، عشق، غم و اندوه می‌پردازد. کتاب «رنج‌های جوان ورتر» تأثیر گسترده‌ای در ادبیات جهان داشته و از طریق ترجمه به زبان‌های مختلف به جامعه‌ی جهانی معرفی شده است. این کتاب به‌طور گسترده در مدارس و دانشگاه‌ها مورد مطالعه قرار می‌گیرد و به عنوان یکی از آثار مهم ادبیات شناخته می‌شود. به همین روی، اگر به دنبال مطالعه‌ی داستانی عمیق و تأثیرگذار هستید، فرصت مطالعه‌ی کتاب «رنج‌های ورتر جوان» را از دست ندهید.

زني در حاشيه‌ي روزنامه

24,000 تومان
کتاب زني در حاشيه‌ي روزنامه اثر شبنم بزرگی: آهان، سپیدرود دیگر! ندیده بودی؟ شما دخترها کجا را دیده اید؟ مگر بیرون می آورند شما را از آن خانه؟ قشنگ است هان؟ رودخانه را نگاه می کنم، پسر عمه « نامدار » را نگاه می کنم، خنده ام می گیرد. سر خودش را می آورد بیخ گوش من، شاید می خواهد راننده نشنود، آرام می گوید: می خواهم اسم دختر خودمان را بگذاریم سپیدرود. نفسش می خورد پشت گردن من. خودم را عقب می کشم. جا می خورد. بعد امر می کند: برو سمت خودت بشین! روزنامه باز می کند، می رود پشت آن؛ لابد ریخت من را نبیند. حتمی دیگر هیچ وقت نمی گوید گوشه ی روزنامه چیزی برایش بنویسم و...