آگوس و هیولاها 7/ جشنواره‌ی بازی‌های رومیزی

215,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1
سلام!
من آگوس پیانولا هستم و اگر احیاناً تا حالا افتخار آشنایی باهام را پیدا نکرده‌اید، باید خدمتتان عرض کنم که با چند تا هیولا زندگی می‌کنم.
همه‌چیز داشت به خوبی و خوشی پیش می‌رفت، تا اینکه سروکله‌ی دکتر بروت خبیث و نقشه‌های بدجنسانه‌اش پیدا شد.
این بار، یک دوره مسابقات بازی‌های رومیزی ترتیب داده تا همه‌ی جایزه‌ها را، البته با دوز و کلک، مال خودش کند.
باز خوب است که هیولاها را داریم تا جلوی دکتر بروت را بگیرند و نگذارند کاری از پیش ببرد.
کتابی با یک‌عالمه ماجرای عجیب و هیجان‌انگیز!

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

آگوس و هیولاها 7/ جشنواره‌ی بازی‌های رومیزی

نویسنده
 ژائومه کوپونس
مترجم
سعید متین
نوبت چاپ
تعداد صفحات 192
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222041793
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آگوس و هیولاها 7/ جشنواره‌ی بازی‌های رومیزی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

دودمان

320,000 تومان

معرفی کتاب دودمان اثر محمود دولت آبادی

کتاب «دودمان»، سروده‌ی «محمود دولت‌آبادی» و توسط انتشارات «چشمه» منتشر شده است. داستان این کتاب از شخصیت اصلی به نام جوباری آغاز می‌شود. جوباری، یک ارباب قدیمی است که در زمانی که ظلم و تبعیض نسبت به رعایا رواج داشت، خود را به نسبت به یکی از پسرانش، که اکنون جای او را گرفته، بهترین شکل نشان داده و ملایم‌ترین رفتار را به او داشته است.
با این حال، حالا او شاهد آن است که پسرش به طور غیرعادی ظلم به رعایا را ادامه می‌دهد و پدرش به ترس از عواقب این رفتارها، فرار می‌گیرد و به تهران می‌پناهد. او در تهران زندگی مخفی و در انزوا را برگزیده و از هویت‌اش پنهانی می‌کند. اما با این همه تلاش، جوباری مدام احساس مضطربی دارد و سایه‌ی ترس به او همراهی می‌کند. کتاب «دودمان» با ورود جوباری به تهران و برخورد اتفاقی او با تظاهرکنندگان آغاز می‌شود.
در حالی که جوباری تلاش دارد که به سرعت از میان جمعیت تظاهرات گذر کند، ناخودآگاه با گروهی از تظاهرکنندگان برخورد می‌کند و بازداشت می‌شود. این اتفاق، شروعی تازه در داستان است و از آنجا به بعد کتاب «دودمان» به داستان گسترده‌تری تبدیل می‌شود.
در ادامه کتاب، ما شاهد باز شدن داستان از دیدگاه افراد دیگر و نقش‌آفرینی آن‌ها در این داستان هستیم. این کتاب، همچون بسیاری از آثار دولت‌آبادی، جامعه‌شناسی قوی دارد و انسان‌های مختلف با شخصیت‌ها و زندگی‌های متنوع، در آن حضور دارند.
این اثر به معرفی موضوعات متعددی همچون روشنفکری و عامی، ارتباطات بین ارباب و رعیت، مفهوم ظلم و عدالت، از دیدگاه انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی می‌پردازد.
برخلاف داستانهای معمول، «دودمان» تعداد زیادی شخصیت دارد که هرکدام از زوایای مختلفی به داستان افزوده و درون شخصیت‌ها و تاریکی‌های نهان ذهن آن‌ها نفوذ می‌کند. این کتاب با دقت نگاهی به اضطراب‌ها و ترس‌های انسانی مختلف دارد و تلاش دارد نوری به این اضطراب‌ها و ترس‌ها پرتاب کند و آن‌ها را مورد بررسی قرار دهد.
سفارش:0
باقی مانده:2

ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 5/ برو خال آسمان سرمگس!

70,000 تومان

معرفی کتاب رو خال آسمان سرمگس! اثر تد آرنولد

روزی از روزها ویز گفت: «دیگر شده وقت سفر.» سرمگس هم دلش می خواست برود. اما مامان گفت: «سرمگس خیلی خیلی کوچولوست، شاید گم شود.»
سرمگس و ویززز و مامان و بابا به سفر می روند.
حدس می زنی سرمگس گم می شود یا مامان و بابا؟ بابا گفت: «ببخشید ویز! سرمگس توی خانه می ماند.»
سَرمگس و ویززز و مامان و بابا به سفر می‌روند.
حدس می‌زنی سَرمگس گم می‌شود یا مامان و بابا؟
سفارش:0
باقی مانده:1

فرار هاي عاشقانه

250,000 تومان

در بخشی از کتاب فرارهای عاشقانه می‌خوانیم

وقتی دبیرستانش تمام شد و منتظر بود تا دیپلم بگیرد به شهر بزرگی در همسایگی‌شان سفر کرد. یک ساعت و نیم با قطار در راه بود. در سال‌های گذشته هم می‌توانست به این شهر سفر کند؛ برای کنسرت، تئاتر یا دیدن نمایشگاه، اما هرگز این کار را نکرده بود. بچه که بود یک‌بار با پدر و مادرش رفته بودند به آن شهر و آن‌ها کلیسا، شهرداری، دادگستری و پارک بزرگ وسط شهر را نشانش داده بودند. بعد از عوض کردن خانه دیگر مسافرت نرفتند؛ نه با او، نه بی‌او. خودش هم هیچ‌وقت به این فکر نیفتاده بود که تنها سفر کند، و وقتی به این فکر افتاد که پول نداشت. پدر کارش را به دلیل مصرف الکل از دست داده بود و پسر هم مجبور شد در کنار تحصیل در دبیرستان این‌جا و آن‌جا کار کند و پولش را به پدر و مادرش بدهد. حالا که دبیرستانش تمام شده بود و می‌خواست شهرشان را ترک کند، خودش را برای ترک پدر و مادر هم آماده می‌کرد؛ می‌خواست آن‌ها را به حال خودشان بگذارد. می‌خواست وقتی کار می‌کند و پولی به دست می‌آورد آن را برای خودش خرج کند. به شهر که رفت، اتفاقی، به موزه‌ی هنرهای مدرن برخورد. ساختمان موزه توجهش را عمیقاً جلب کرد. واردش شد. ساختمان موزه معجون غریبی بود از مُدرنیسم و سردی و بی‌روحی خانه‌های غارمانندی که کارهای چرندی روی درها و پنجره‌هایش آویزان بود. تابلوهای موزه مربوط بود به دوره‌های امپرسیونیسم تا فوویسم. همه را با دقت فراوان و علاقه‌ی کم تماشا کرد و رسید به تابلویی از رنه دالمان. تابلو در ساحل نام داشت و موضوعش صخره، ساحل شنی و دریا. روی صخره دخترکی روی دست‌هایش ایستاده بود و پاهایش در هوا بود. دخترک برهنه و زیبا بود و یک پای چوبی داشت. نه این‌که پایش چوبی باشد، نه.
سفارش:0
باقی مانده:1

انجمن نکبت زده ها

49,000 تومان
سلمان امین، دست‌کم در داستان‌هایی که از او خوانده‌ایم، عاشق کوچه‌وخیابان است. آن هم نه کوچه‌ها و خیابان‌هایی که معمولا سر‌و‌کله‌شان در داستان‌های فارسی پیدا می‌شود. یک‌راست می‌رود سراغ محله‌هایی که خیلی از نویسنده‌ها کاری به کارشان ندارند و معلوم است هیچ محله‌ای بدون آدم نیست. داستان‌های سلمان امین داستان همین آدم‌هاست. آدم‌هایی که چیز زیادی درباره‌شان نمی‌دانیم. انجمن نکبت‌زده‌ها از آن رمان‌هایی است که می‌شود آن را در رده‌ی رمان‌های اجتماعی جای داد. رمانی که بخش اعظم آن در خیابان‌های تهران و یک پمپ‌بنزین می‌گذرد. رمان از جایی شروع می‌شود که مشکلی در زندگی یک سرباز بخت‌برگشته به اسم قاسم پیدا می‌شود و این سرباز هر چه می‌کند نمی‌تواند از فرمانده‌اش سرهنگ غفور مرخصی بگیرد و این تازه شروع مکافات و ماجرایی است که نمی‌شود به‌سادگی از دستش خلاص شد. انجمن نکبت‌زده‌ها یک شخصیت اصلی دارد، اما از آن‌جا که بقیه‌ی شخصیت‌ها هم ماجراهای خودشان را دارند، ماجراهای‌شان سر راه ماجراهای شخصیت اصلی قرار می‌گیرد و ماجرای تازه‌ای را پدید می‌آورند. تهران این رمان شهری است با همه‌ی مشخصاتی که خیلی وقت‌ها ترجیح می‌دهیم نبینیم‌شان. شهری که خوبی و بدی‌اش با هم ترکیب شده و سوا کردن‌شان اصلا آسان نیست و مهم‌تر از همه این‌که قرار نیست شهر را به عنوان چیزی جدا از مردم این شهر ببینیم. شهر اگر زنده است به خاطر مردمی است که صبح تا شب دنبال این هستند که زندگی‌شان را ادامه بدهند.

دفترچه خاطرات جغد 9 / مهمانی بالشی اوا

125,000 تومان

کتاب مهمانی بالشی اوا

در کتاب دفترچه خاطرات جغد 9 (مهمانی بالشی اوا) میخوانیم: سلام دفترچه عزیزم! باز هم منم اِوا. قرار است یک هفته جانمی جان داشته باشیم می دانی چرا ؟ چون شنبه بعد جشن تولد من است ما جغد ها به آن روز از تخم درآمدن هم می گوییم. همه به این مهمانی هیجان انگیز دعوتند به جز سو او نمی تواند بیاید اما چرا ؟! این کتاب دفترچه خاطرات جغد 9 (مهمانی بالشی اوا) شاد و مفرح که به چاپ دوم خود رسیده است در رده کتاب های ۵ تا ۷ سال و کتاب های ۷ تا ۹ سال قرار می گیرد سعی کنید داستان را با دقت بخوانید چون در آخر خود سو می آید و از علت نیامدن به مهمانی بالشی اوا از شما سوال می کند او علت واقعی نیامدنش را از شما می خواهد. با خرید این کتاب برای کودک خود او را به یک جشن تولد جغدی زیبا و جالب آشنا کنید یادتان نرود که کودکان عاشق داستان های تخیلی مثل داستان اوا هستند. شما میتوانید در صفحه مجموعه دفترچه خاطرات جغد سایر جلدهای این مجموعه را نیز مشاهده و بررسی نمایید.
سفارش:0
باقی مانده:1

دختر خاندان گات 1/ دختر خاندان گات و شبح موش

165,000 تومان

در بخشی از کتاب دختر گات و شبح موش می‌خوانیم

در عین این‌که بقیه مات مانده بودند و نگاه می‌کردند فُن هِلسانگ یکی از چهارلول‌ها را در‌آورد و شلیک کرد؛ یک‌بار، دو‌بار، چهار‌بار، هشت‌بار... با هر شلیک مرگ‌بار، یکی از موجودات جلوِ چشم تماشاچی‌ها از بین می‌رفت. فُن هِلسانگ هنسل و گرِتِل را با پوزخندی توی جلدشان فرو‌کرد و شمشیر مبارزه‌ی دندانه‌داری از کمربندش بیرون کشید. «پیش به‌سوی بریدن سرها!» این را گفت و با قدم‌های بلند روی پشت‌بام به طرف دودکش‌ها رفت اما سرجایش بی‌حرکت ماند. غرید: «این چیه؟» پایین پایش یک‌عالم یخ ریخته بود. در همین لحظه آدا از پشت یکی از دودکش‌های یک‌کم دورتر بیرون آمد. سیرن سِستا کنارش ایستاده بود. از پشت دودکش‌های دور و برش بقیه اعضای کلوب زیر‌شیروانی هم هر یک با یکی از موجودات بیرون آمدند. روبی خدمت‌کارِ انبارِ پشتی موادِ غذایی کنار اومالوسِ فان ایستاد. امیلی کَبِیج روی هر یک از شانه‌هایش یک هارپی و روی سرش هارپی دیگری نشسته بود کینگزلیِ دودکش‌پاک‌کن بازوی همسرِ بارنز را گرفته بود و آرتور هالفورد هم دستِ وایلد‌مَنِ پات‌نِی را در دست داشت. ویلیام کَبِیج سرِ پشمالوی هَمیش فانِ شِتلَند را نوازش می‌کرد. فُن هِلسانگ فریاد کشید: «من جوایزم را می‌خواهم.» و از روی یک دودکش به روی دودکش دیگر می‌پرید و شمشیرش را دیوانه‌وار حرکت می‌داد و روی پشت‌بام پیش می‌رفت. صدای خوش‌نواز و آرامی که کمی ته‌لهجه داشت به گوش رسید که می‌گفت: «روپرت فُن هِلسانگ! بالاخره به هم رسیدیم.» لوسی بورجیا از پشتِ کلاهکِ دودکشی بیرون آمد و چترش را بالا گرفت.
سفارش:0
باقی مانده:1