آیا قیام کردن بی‌فایده است؟ (گزیده‌ای از کوته‌نوشت‌ها، درس‌گفتارها و گفت‌وگوها)

96,000 تومان

معرفی کتاب آیا قیام کردن بی‌فایده است؟ (گزیده‌ای از کوته‌نوشت‌ها، درس‌گفتارها و گفت‌وگوها)

«…اخلاقیات نظری من «پاداستراتژیک» است: احترام گذاشتن هنگامی که یک تکینگی قیام می‌کند و سازش‌ناپذیربودن به‌مجرد آن که قدرت امر عام و جهان‌شمول را زیر پا می‌گذارد.
انتخابی ساده اما کاری دشوار چون باید همواره اندکی در زیر تاریخ مترصد آن چیزی بود که تاریخ را برهم می‌زند و آن را منقلب می‌کند، و باید اندکی در پس سیاست هشیار آن چیزی بود که باید سیاست را بی‌قیدوشرط محدود کند.
روی‌هم‌رفته کار من این است؛ من نه اولین نفرم نه یگانه کسی که چنین می‌کند. اما من این کار را برگزیده‌ام». آیا قیام‌کردن بی‌فایده است؟ از دو مجموعه تشکیل شده است.
بخش نخست شامل کوته‌نوشت‌ها و گفت‌وگوهایی است که مستقیماً به انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران مربوط‌اند و در همان بحبوحه انجام گرفته‌اند.
بخش دوم شامل یک کوته‌نوشت («در باب نوعی اخلاق ناخرسندی») و دو درس‌گفتار («روشن‌نگری چیست؟» و «انقلاب چیست؟») است که هرچند به مسئله‌ی انقلاب ایران نمی‌پردازند اما چندان هم بی‌ربط نیستند.
آیا قیام کردن بی‌فایده است؟ (گزیده‌ای از کوته‌نوشت‌ها، درس‌گفتارها و گفت‌وگوها) – انتشارات نی

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات
کتاب آیا قیام کردن بی‌فایده است؟ (گزیده‌ای از کوته‌نوشت‌ها، درس‌گفتارها و گفت‌وگوها)
نویسنده
میشل فوکو
مترجم افشین جهاندیده, نیکو سرخوش
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 159
نوع جلد
شومیز
قطع
رقعی
سال نشر ——
سال چاپ اول ——
موضوع متون فلسفی
نوع کاغذ ——
وزن 200 گرم
شابک
9786220603467

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.2 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آیا قیام کردن بی‌فایده است؟ (گزیده‌ای از کوته‌نوشت‌ها، درس‌گفتارها و گفت‌وگوها)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جغرافیا: ترکیبی نو

89,625 تومان
نویسنده پروفسور پیتر هاگت مترجم دکتر شاپور گودرزی نژاد نوبت چاپ 12 تعداد صفحات 630 نوع جلد شوميز قطع وزیری

هنر حفظ آبرو

40,000 تومان
موضوع اين کتاب، احترام و آبروست: مفهومي در بادي امر بسيار عيني و به ظاهر روشن که به‌نظر مي‌رسد در زير مجموعه‌ي اخلاق همگاني، اصول زندگي و رفتارشناسي فردي و اجتماعي جاي مي‌گيرد، تا ذيل يکي از مقولات فلسفي. اما چون نيک بنگريم، در مي‌يابيم که تعريف دقيق آن نه تنها به آن سادگي که مي‌پنداريم نيست، بلکه هم مسئله‌آفرين است و هم شناخت دقيق مرز آن با مفاهيم مشابه يا حتي مترادف خود آن مفهوم، در يک زبان و فرهنگ چه مايه دشوار است. آبرو يا احترام مفهومي بسيار گسترده است و در پيوند با سنت‌هاي جامعه، و تعامل فرد با خود و ديگري و جامعه، در نهايت، با جوامع و ملل ديگر، معنا مي‌يابد. اين مفهوم در زبان فارسي هم مانند زبان آلماني مترادفات زيادي- شايد حتي بيشتر از زبان آلماني- دارد، از قبيل پاس، حرمت، اعتبار، اکرام، بزرگداشت، تکريم، اعزاز، ارج، ملاحظه و...

جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی(جلد دوم)

175,000 تومان
جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی(جلد دوم ) نویسنده دکتر حسین قرچانلو مترجم —————- نوبت چاپ 4 تعداد صفحات 592 نوع جلد

تفسیرکشاف (4 جلدی)

3,800,000 تومان
تفسیر کشاف با عنوان کامل « الکشاف عن حقایق التنزیل و عیون الأقاویل » بی هیچ شک و شبهه‌ای یکی از نیکوترین و عالمانه‌ترین تفاسیر جهان اسلام است که حدود ٩٠٤ سال پیش توسط زمخشری نوشته شد و جای بسی حیرت است با توجه به این نکته که بسیاری از تفسیرشناسان ، آن را اثری شگفت و پرمایه دانسته‌اند طی ٩ قرن گذشته صاحب همتی یافت نشد تا آن را به جامه فاخر زبان فارسی درآورده ومشتاقان بهره‌گیری از این تفسیر شاخص را به کام دل برساند . « زمخشری » صاحب این اثر ملقب به « جار الله » در ماه رجب سال ٤٦٧ ﻫ . ق در یکی از روستاهای خوارزم به نام « زمخشر » پا به عرصه حیات نهاد و در جستجوی علوم زمان خود مسافرت‌های بسیار کرد . ابتدا به بخارا می‌رود و سپس در سفری به هنگام موسم حج به بغداد رفت . « ابن خلدون » تفسیر زمخشری را یکی از بهترین و مهم‌ترین تفاسیری می‌داند که بر پایه علوم زبانی و بلاغی نوشته شده است . زمخشری از آنجا که خود یک عالم لغوی و زبان‌شناس بود و به معجزه بودن قرآن از حیث بیان هنری اعتقاد داشت از این منظر نیز به نکات و ظرایف زبانی و بدیهی و بلاغی قرآن نگریسته است .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کتاب همدردان ناهمگون

110,000 تومان
سفر مهاجرت، ماحصل نهایی همراهی طیف گسترده ای از نیروهای سیاسی ایران با آلمان و عثمانی بر ضد روس و انگلیس در پی پیشامد جنگ اول جهانی، یکی از مهمترین حوادث این دوه از تاریخ معاصر ایران است و کتاب همدردان ناهمگون یادداشت های روزانه امیرحسین خان سردار شجاع یکی از این مهاجران در فاصله محرن 1335 تا ربیع الول 1336 از برهه ای از این سفر گزارش می دهد.