

ادبيات عاميانه ي ايران
650,000 تومان
معرفی کتاب ادبیات عامیانه ی ایران اثر محمدجعفر محجوب
در انبار موجود نمی باشد
ادبيات عاميانه ي ايران
نویسنده |
حسن ذوالفقاری
|
مترجم |
——
|
نوبت چاپ | 8 |
تعداد صفحات | 1340 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9789643621001
|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
درقلمرومرگ
معرفی کتاب در قلمرو مرگ
کتاب در قلمرو مرگ مجموعهای است از بیست و یک داستان برجسته و نفسگیر از نویسندگان بزرگی چون چارلز دیکنز، هاینریش بل، ادگار آلن پو، توماس مان و... که درون مایه آنها ترس و مرگ است.درباره کتاب در قلمرو مرگ:
در جهان کنونی به هر سو که بنگریم سایهای از وحشت، ترس، هراس از آینده و حتی مرگ را میبینیم. گویا که بشر در عصر حاضر پیامد و مجازات ظلمهایی که در قرنهای گذشته روا داشته است به چشم میبیند. اما این وحشت و احساس تعلیق و ابهام نسبت به مرگ و نیستی راه خود را در هنر به ویژه ادبیات هم پیدا کرده است و در پی برانگیختن تخیل ناخودآگاه انسان است. اما با این حال دوران ادبیات گوتیک گذشته و برخی معتقدند که آثار ادبیات گوتیک را باید فاقد ارزش شمرد اما اگر منصف باشیم نباید از تأثیر این ژانر در پیدایش آثار اصیل رمانتیک و تأثیر آن در خلق مکتب سورئالیسم چشمپوشی کرد. در نتیجه شاید بدون ادبیات گوتیک دیگر نمیتوانستیم از آثاری چون کتابهای کافکا، امبرتو اکو، بورخس، جویس و... بهرهمند شویم. شاید در قرن اخیر نوشتن آثاری در زمینه ادبیات گوتیک ضرورتی نداشته باشد اما لزوم مطالعه چنین آثاری از اعصار گذشته برای فهم و درک بهتر دیگر ژانرها و سبکهای ادبی در همه دورهها، غیر قایل چشمپوشی است. کتاب در قلمرو مرگ که در آن داستانهایی کوتاه از بیست و یک نویسنده سرشناس جهانی همچون کلاوس مان، اونوره دوبالزاک، فریدریش گرشتکر، بالدومرو لیلو و... گردآوری شده است، در حقیقت نخستین جلد از یک تریلوژی محسوب میشود. نخستین مجلد از این تریلوژی وحشت و ترس از مرگ است که خود یکی از شاخههای اصلی ادبیات گوتیک به شمار میرود. باری، گویا به قول بزرگی تنها عشق و مرگ هستند که همه چیز را دگرگون میکنند. پس به همین دلیل است که به طرز شگفتانگیزی در ادبیات و هنر به این دو مفهوم پرداخته شده است.شاهنامهی فردوسی کتاب سوم: از پادشاهی نوذر تا پایان هفتخوان رستم
در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 3: از پادشاهی نوذر تا پایان هفت خوان رستم میخوانیم
وقتى خورشید از قله کوه سر زد و جهان را با فر و شکوهش روشن کرد، رستم از خواب برخاست و بهسوی رخش رفت. گرز جدّش را بر روى زین گذاشت و با آرزوهاى محال بهراه افتاد. کلاهخودى شاهانه بر سر و ببر بیان عرقآلوده دربر داشت. بهسوی ارژنگ روى کرد و چون به اردوگاه آن جنگجو رسید، نعرهاى در میان سپاهیانش زد که گویى دریا و کوه از هم دریده شدهاند. وقتى در میان سپاهیان غوغا برپا شد، ارژنگ از خیمهاش بیرون آمد. وقتى رستم او را دید، بىدرنگ همچون آذرگشسب بهسویش تاخت. با دلاورى سر و گوش و یال او را گرفت و مانند شیر سر از پیکرش کند. از جاى کندهشدن سرش، خون جارى شد. رستم سر ارژنگ را در میان سپاهیانش انداخت. وقتى دیوهاى دیگر یال و کوپال او را دیدند، از ترس چنگ پهلوان دلشان لرزید. مرز و بوم خود را فراموش کردند و پدر و پسر راه گریز در پیش گرفتند. رستم شمشیر بر کشید و تمام دیوها را کُشت. وقتى خورشید غروب کرد، بهسرعت خود را به کوه اسپروز رساند و بند از اولاد برگرفت و از او راه شهرى را که کاووس در آن بود پرسید و وقتى راه را از او شنید، بهسرعت راهى شد و راهنمایش نیز دواندوان بهدنبالش رفت. وقتى رستم وارد شهر شد، رخش مانند رعد غرّشى کرد و چون کاووس صداى او را شنید ابتدا و انتهاى آن را فهمید و به ایرانیان گفت: «روزگار بد ما بهسر رسیده است. صداى غرّش رخش را شنیدم و از شنیدن آن، روح و دلم شاد شد. او در زمان کیقباد بههنگام نبرد با تورانیان نیز چنین غرّشى کرده بود.»فهرست مطالب کتاب
نوذر طهماسب گرشاسب کیقباد کیکاووس هفتخوان رستمنگهبانان گاهول 4/ محاصره
از سوی دیگر، بزرگان درخت گاهول کبیر، سورن را فراخواندهاند و او را برای مأموریت به جایی فرستادهاند که خیال نمیکرد هرگز دوباره آنجا را ببیند: «آکادمی سنتایگی مخصوص جغدهای یتیم».
سورن و همراهانش باید برای جاسوسی وارد سنتایگی شوند و بعد از تمامشدن کارشان، بدون جلب توجه بیرون بیایند.
سورن یک بار از زندان سنگی سنتایگی فرار کرده است و اگر قرار باشد صلح برگردد، او باید دوباره فرار کند...
زمستان بلاتکليف ما
«زمستان بلاتکلیف ما» به روایت محمدعلی سپانلو از راه رسید
«زمستان بلا تکلیف ما» عنوان آخرین مجموعه شعر محمدعلی سپانلوست که به تازگی از سوی نشر چشمه منتشر شده است. شاعر در این مجموعه نیز مانند «پاییز در بزرگراه» عنوانی را از لابهلای شعرهایش در شعری با عنوان «عبور از زمستان» انتخاب کرده است.
مومی ترولها 2/ ترولک و ستارهی دنبالهدار
تهران در بعدازظهر
معرفی کتاب صوتی تهران در بعد از ظهر
کتاب صوتی تهران در بعد از ظهر نوشته مصطفی مستور، مجموعهای از 6 داستان کوتاه با مضامینی اجتماعی و فلسفیست که محوریت موضوعی آنها دربارهی زنان و نقش آنها در زندگی مردان است. مصطفی مستور در هر یک از داستانهای این مجموعه در نقش یک فرد اجتماعی نمایان میشود و از زبان شخصیتهایش سخن میگوید که حرف اصلی داستان است. حال این شخصیت در قصهای یک روسپی است؛ در قصهی دیگر کودکی منگل و در داستانی نیز یک الکلی دائمالخمر. در مضمون تمام داستانها، زن، عشق و روابط انسانی نقش به سزایی دارند. حتی میتوان در لایههای پنهانیتر داستان نگاه فلسفی نویسنده به وجود خدا و جهان را نیز درک کرد. عنوانِ "تهران در بعداز ظهر"، انتخاب به جا و خردمندانهای است برای داستانهایی که نویسنده پایان معینی برای آن در نظر نگرفته و مخاطب را در آخر هر داستان سردرگم میگذارد، یک سردرگمی جذاب و گیرا. مخاطب در فضای معلق و نامعینی قرار میگیرد که برایش هم تازگی دارد و هم دلنشین است. داستان اول با عنوان "هیاهو در شیب بعد از ظهر" روایتی از چند جوان است که با یکدیگر به مسافرت میروند اما یکی از آنها خوابی میبیند و در گیجی و شاید نوعی خلسه از خوابی که دیده و تعبیر آن به سر میبرد. او از گروه جدا میشود و به دنبال عکاسی میرود. داستان دوم با عنوان "چند روایت معتبر درباره بهشت"، داستان لطیف و غمگینیست که از زبان پسر بچهای با مشکل ذهنی روایت میشود که به خواهرش ابراز محبت میکند. او به خواهرش میگوید زمانی که بمیرد حتما به بهشت میرود و در آنجا دیگر کلهاش بزرگ نیست. گونههایش زشت و نافرم نیست و لکنت زبان ندارد. او به این امید زنده است که در بهشت یک زندگی عادی و متعادل را داشته باشد مانند دیگر انسانهای عادی. منیژه خواهرش قرار است ازدواج کند و نزدیک رفتن اوست که پسرک دائم در فکر تحقق آرزوی دیرینهاش است اما خودش هم خوب میداند که آرزویش برآوردنی نیست. داستان سوم طولانیترین داستان این اثر با نام "تهران در بعد از ظهر" که عنوان کتاب نیز از آن برگرفته شده است، روایتهایی موازی از اتفاقاتی است که بعد از ظهری در شهر تهران برای هفت گروه از انسانها رخ میدهد و رابطه زنان و مردان مختلف را بازگو میکند. انسانهایی که در شلوغی و هیاهوی تهران، روزهای خود را به سختی طی میکنند، اما در نگاه بسیاری از آدمها گم شدهاند. در این داستان هیچ یک از هفت گروه از خوشی و زیبایی زندگی خود سخنی نمیگویند بلکه بازگو کنندهی مشکلات، بدبختی و سختی زندگیهایشان هستند. علاوه بر دردها و رنجها، نقطهی مشترک هر هفت داستان، پایان حیرتآور آنهاست که شخصیت اصلی هر هفت گروه با یک حالت روحی مشترک یعنی گریه در مقابل این دردها و رنجها از خود عکسالعمل نشان میدهد. داستان بعدی با عنوان "چند روایت معتبر از دوزخ"، دربارهی دختری است که کمکم از معصومیت وجودی خود دور میشود و مسیر زندگیاش تغییر میکند و تبدیل به زنی فاحشه میشود. این داستان دربرداندهی تکگویی او با خودش، درباره آخرین مشتری اوست، مشتری که حرفهایی راجع به بهشت و جهنم زده است. شیوهی روایت داستان به صورت اعترافگونه است، انگار دختر در کل داستان مجبور است همهی اتفاقات و شرح آنها را مو به مو برای شخصی روایت کند و از همان ابتدای داستان تلاش میکند خود را بیگناه جلوه بدهد، اینکه روسپیگری را خودش انتخاب نکرده است. داستان پنجم با عنوان "چند روایت معتبر درباره برزخ" درمورد پسریست که در رشته دکترای ادبیات به تحصیل میپردازد. روزی در مترو دختری به نام سوفیا را میبیند و یک دل نه صد دل عاشق او میشود. اما پس از این دیدار یک همکلاسی هم وارد داستان میشود، او در این فضای بزرخوار رها میشود. داستان به گونهای دو محوری است. محور اصلی اندیشهها، افکار و عقاید راوی داستان است و محور فرعی افکار و عقاید دوست او یعنی ناصر، که به ظاهر در تضاد با افکار راویست. داستان آخر با عنوان "چند مسئلهی ساده" نیز درباره چند مشکل و معضل اجتماعی است که مانند مسئلههای ریاضی بیان میشود و حل نشده باقی میماند و انگار حل کردن آنها به عهده مخاطب گذاشته میشود. 10 مسئله موجود در داستان 10 حقیقت موجود در اجتماع و زندگی را به تصویر میکشد. این بخش طنز تلخی با خود به همراه دارد.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتابدانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.