



اديان آسيايي
13,000 تومان
کتاب حاضر از به هم پيوستن سه گفتار مستقل دربارة اديان آسيايي در عهد باستان است که حاصل چندين سال پژوهش و کاوش ژرف زندهياد استاد مهرداد بهار ميباشد.
گفتارهاي اين دفتر در وهلة نخست براي بهرهمندي دانشجويان تاريخ اديان فراهم گرديده است، اما بيگمان همة دوستاران فرهنگ ايران و جويندگان جواهر اديان آسيايي را تشنگي فرو خواهد نشاند
زيرا هر چند جستار مزبور بيشتر جنبة مَدْرسي دارد، اما از ديدگاههاي بسيار نو و بديع، بهويژه در گفتار نخست، بهرهمند و تراويدة ذهن خلاّق و نوگراي استاد فقيد است.
در انبار موجود نمی باشد
اديان آسيايي
نویسنده |
مهرداد بهار، ابوالقاسم اسماعیل پور
|
مترجم |
——
|
نوبت چاپ | 9 |
تعداد صفحات | 272 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1390 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
دین و مذهب
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 300 گرم |
شابک |
9789643620202
|
وزن | 0.300 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
تارک دنیا موردنیاز است
فانتری در بستر واقعیت
در ابتدای کتاب با خواهرانی روبرو میشوید که مردهای بسیاری به خانهی آنها دعوت میشوند. تنها تفاوت این است که همگی مردهاند و جنازهی آنها در خانه حاضر است! یا در داستانی دیگر پسربچهای در مدرسه به خواب میرود و تا سالها بیدار نمیشود! یا کودکی دیگر با روشی باستانی تمام پروانههای یک کلکسیون در موزه را زنده میکند! و… تمامی داستانهای این مجموعه دارای المانهای فانتزی و عجیبی است که همراه شده با فضایی آیرونیک. این اتمسفر مخاطب را در ابتدا غافلگیر میکند. اما چنین مسئلهای برای شخصیتهای داخل داستان نه تنها وجود ندارد، بلکه در بیشتر اوقات فضای فانتزی آثار بسیار طبیعی جلوه میکند. به طوری که انگار جهانِ متن از ابتدا به همین شکل بوده است. به بیان دیگر فضای داستانهای این کتاب آمیزه و تلفیقیست از واقعیت و فانتزی. جایی که مرز مشخصی وجود ندارد. قوانین مخصوص به خود را داراست و در بستری اتفاق میافتد که همهچیز غیر عادی به نظر میرسد اما همه چیز طبیعی است! حضور عناصر فانتزی یکی از پارامترهای مهم داستانهای گوتیک در ادبیات است که بدون شک این مجموعه داستان را میتوان جزو همین نوع از قصهنویسی دانست.ترسی رازآلود، لابلای خطوط
ادبیات گوتیک را به صورت کلی میتوان ترکیبی از عشق و وحشت دانست. ژانری که در اواخر قرن 18 در انگلستان پدید آمد. این نوع ادبی بیشتر متاثر از معماریهای رازآلود هماندوره است و المانهای آن تناسب زیادی با این سبک معماری دارند. «ده داستان تاسفبار» میک جکسون را میتوان جزو همین ژانر ادبی دانست. از مولفههای این ژانر که به وضوح در کتاب جکسون حضور دارد، میتوان به وجود جوی دلهرهآور در تمامی داستانهای کتاب اشاره کرد. یا مثل بیشتر داستانهای گوتیک، زنان و مردانی را میّبینیم که منزویاند و افسرده، اما برخلاف روند حاکم، به شکلی هولناک خشونتی را موکد میکنند که خواننده را در بهت فرو میبرد. در داستانی دیگر مولف با پررنگ کردن عناصر جادویی در پیرنگ داستان، جنبهای رمزآلود به اثر میدهد. مولفههای ماورالطبیعه طوری در دل داستانها قرار گرفته که هنگام خواندن کلمات، منطق داستانی، شما را دربرمیگیرد و اجازهی خروج نمیدهد. همواره باید به این نکته توجه داشته باشیم که نویسنده تمامی المانهای این ژانر را به شکلی مدرن به کار برده. و در کنار وفاداری به این نوع ادبی، فرارویهای خود را نیز داشته است و این هماهنگی با زمانه، باعث لذت بیشتر خواننده میشود. شخصیتهایی دور اما نزدیک از سبک طرحهای همراه این مجموعهداستان واضح است که شخصیتپردازی کتاب، همانند اتمسفر غالب بر داستانها بیگانه بنظر میرسد. از پیرمردی که برای قایقسواری پس از بازنشستگیاش سبب سیل در شهر میشود، تا دختربچهای که پس از فوت پدربزرگش استخوان جمع میکند یا کودکی دیگر که از خانه فرار میکند و تصمیم میگیرد که در جنگل به زندگی خود ادامه دهد. وجه برجستهی این شخصیتها تنهاییشان است. تمامی افراد کتاب در انزوایی غوطهور هستند که میتوان گفت بازنمایی شرایط حاکم بر زندگی فعلی بیشتر انسانهاست. این وجه مشترک برخلاف رفتارهای نامتعارفی که کرکترها از خود نشان میدهند، سبب میشود مخاطب بتواند با آنها احساس نزدیکی کند و خودش را در آنها بیابد. از طرفی سبک شخصیتپردازی میک جکسون در کتاب به گونهایست که توضیح زیادی دربارهی کرکترها داده نمیشود و خواننده بیشتر به یک شناخت کلی درباره افراد دست پیدا میکند. چنین نکتهای سبب میشود که مخاطب بتواند شخصیتها را با تخیل خود ادامه و گسترش دهد؛ که باعث جذابتر شدن شخصیتها و کلیت داستان میشود. از طرفی طنز تلخی که در بیشتر لحظات کتاب و رفتار شخصیتها مشهود است، نشان میدهد که حضور صفت «تاسفبار» در عنوان مجموعه، انتخابی هوشمندانه باشد. در انتها باید گفت ما با نویسندهای روبرو هستیم که نامزد یکی از جوایز مهم ادبی، بوکر، بوده است، مدرس دورههای نویسندگی خلاقانه در دانشگاه است، و برخوردی جدی و بدور از کلیشه با ادبیات دارد. خواندن آثار چنین نویسندهای را برای دوستداران ادبیات که چیزی بیشتر از داستانهای معمولی میخواهند و علاقهمند به ژانرهای فانتزی و ترسناک هستند، پیشنهاد میکنم.قزاق ها
در بخشی از کتاب قزاقها میخوانیم
چنین کاری با دختر وحشتناک بود، جنایت بود. از آن بدتر این بود که به یک بانو، به زن دمیتری آندرهایچ النین تبدیلش کنی، مثل زن قزاقی که با افسر ما ازدواج کرده است. اگر خودم میتوانستم قزاق شوم و با لوکاشکا گله بدزدم، چیخیر بخورم، ترانه بخوانم، مردم را بکشم و شبانه مست و لایعقل پشت پنجرهاش بروم، بیآنکه فکر کنم کی هستم و چرا این کار را میکنم، قضیه فرق میکرد. آن وقت میتوانستیم یکدیگر را بفهمیم، من هم میتوانستم احساس خوشبختی کنم. من سعی کردم این زندگی را ترک کنم و شدیداً احساس ضعف و شکست کردم. نتوانستم خودم و گذشتهی پیچیده، ناهماهنگ و زشتم را فراموش کنم. هیچ امیدی به آیندهام ندارم. هر روز این کوههای پُربرف و این زن خوشبخت و باوقار را در مقابل خود میبینم، و احساس میکنم این زن که یگانه امکان خوشبختی در این جهان است، به من تعلق ندارد. وحشتناکترین و شیرینترین چیز، در شرایطی که من هستم، این است که احساس میکنم او را میفهمم، اما او هرگز مرا درک نمیکند. درکم نمیکند نه برای اینکه از من پایینتر است، برعکس، او نمیخواهد مرا درک کند. او خوشبخت است، مثل طبیعت، منظم و آرام است و سرش توی کار خودش است. اما من موجودی فاسد و ضعیفم که میخواهم او احساس و رنج مرا درک کند. شبها نمیخوابیدم، بدون هیچ هدفی پشت پنجرهی اتاقش میایستادم و حساب بلایی را که به سرم میآمد نمیکردم. هجدهم همین ماه گروهانمان به مأموریت رفت. سه روز را بیرون از دهکده گذراندم. دلم گرفته بود و به همهچیز بیتفاوت بودم. خواندن ترانه، بازی ورق، نوشخواری، و حرف زدن از ترفیع بیشتر از همیشه برایم نفرتآور بودند. امروز به خانه برگشتم و ماریانا، خانهام، عمویروشکا، و کوههای پر از برف را از ایوان دیدم، و این احساس خوشحالی تازه و نیرومند برایم کافی بود تا همهچیز را بفهمم.برادر خوانده
آنکت و دو روايت ديگر
معرفی کتاب آنکت و دو روایت دیگر
کتاب آنکت و دو روایت دیگر مجموعه داستانی از احمد قاسمی، عضو کمیتهی مرکزی و نظریهپرداز معروف حزب توده است که به همت کاظم فرهادی جمعآوری شده و به چاپ رسیده است. این مجموعه شامل هشت داستان کوتاه با مضامینی مرتبط با فعالیتهای سیاسی احمد قاسمی و دو ناداستان دربارهی شرایط سخت او در هنگام فرار و زندگی مخفیانه در اروپاست که برای علاقهمندان جالب توجه خواهد بود.دربارهی کتاب آنکت و دو روایت دیگر
کاظم فرهادی، در مقدمهی کتاب آنکت و دو روایت دیگر، میگوید که داستانهای احمد قاسمی، زیر سایهی فعالیتهای بزرگ او در حزب توده، مغفول مانده است و مانند حلقهی مفقودهای در تاریخ ادبیات معاصر ماست. در واقع، شاید بررسی داستانهای احمد قاسمی، تأثیر پذیرفتن او را از ادبیات دههی 20 و همینطور تأثیر او را بر ادبیات دههی 50 نشان دهد. کتاب آنکت و دو روایت دیگر شامل چهار داستان است که پیش از ترور نافرجام محمدرضاشاه در بهمن 1327 نوشته شده است و چهار داستان دیگر این کتاب متعلق به سالهای اوجگیری جنبش ملی و ضدامپریالیستی پیش از وقایع سال 1332 است. مجموعهی این هشت داستان، در سال 1351 توسط سازمان توفان به نام مجموعه داستان آنکت به چاپ رسیده است. اما دو روایت دیگر کتاب با نامهای فرار و روز امتحان، دو ناداستان یا روایت ادبی از واقعیتهای زندگی احمد قاسمی است. روز امتحان، روایت احمد قاسمی از اولین روزی است که به عنوان کارگر یک فروشگاه مصالح ساختمانی در فرانسه به کار مشغول شده است و دیگری نیز نوشتهی فرار است که در ضمیمهی خاطرات دکتر غلامحسین فروتن به چاپ رسیده است. مجموع این داستانها و ناداستانها به علاوهی مقدمهای از کاظم فرهادی و البته زندگینامهی احمد قاسمی در ابتدای کتاب، مجموعهی آنکت و دو روایت دیگر را میسازد. داستانهای مجموعه داستان آنکت و دو روایت دیگر، به دلیل پررنگ بودن شرایط اجتماعی به نوعی در دستهبندی رئالیسم اجتماعی قرار میگیرند. احمد قاسمی، سعی کرده است در این داستانها با بهره گرفتن از کلمات ساده و جملات روان، تصاویری به یاد ماندنی خلق کند و در این کار موفق بوده است. اما مضامین داستانها، برگرفته از افکار و مرام نویسنده است و در آنها با شعارزدگیها، رکگوییها و تبلیغات حزبی روبهرو هستیم که ممکن است برای خوانندهی امروزی کمی شوکهکننده باشد اما اگر احمد قاسمی را بشناسید، متوجه میشوید که نوشتن داستان، برای چنین شخصیتی شاید کمی عجیب به نظر برسد، نه کمی شعارزدگی در داستانهایش!مدرسهی خیالبافها 3/ آقای مدیر یک موشِ خونآشام است
چند تا دوست خوب دارم که با هم به یک مدرسه میرویم. اما مشکلاتی هم دارم؛ مثلاً اینکه خیلی وقتها مامان، بابا و معلمها حرفهای من و دوستهایم را باور نمیکنند.
البته این موضوع اصلاً باعث نمیشود که ما دربارهی چیزهای مشکوک تحقیق نکنیم. با ما همراه باشید تا شما هم نتیجهی تحقیقهایمان را بفهمید.
ماجرای این کتاب دربارهی مدیر جدید مدرسه است.
وقتی با جودی و زَک و مِیسی میرویم که او را ببینیم، شوکه میشویم. موهای آقای مدیر جدید سیاه است، شنل میپوشد و لبهای کِرممانند بامزهای دارد.
یک بار از دفترش صدای هیسهیس میشنویم و تازه زیر نور آفتاب هم پوستش قرمز میشود!
در روزِ خوراک ایتالیایی، میفهمیم نان سیردار قدغن شده، مدیرمان خونآشام است و با ارتش موشهای خونآشامش میخواهد مدرسه را بگیرد!
ای وااااای!!!
برندهی جایزهی کتاب کودک سال
رِد هاوس بریتانیا
آخرش مي آن سراغم
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتابدانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.