ارتش ایران هخامنشی

15,000 تومان

امپراتوری ایران در روزگار شاهان هخامنشی تقریبا دویست سال بر خاور نزدیک و مدیترانه خاوری تسلط داشت. این بزرگ ترین امپراتوری ایران بود که جهان تا آن زمان به خود دیده بود. برخی از مورخان معتقدند کوروش هخامنشی در ارتش و سازمان اداری هخامنشی برخی ویژگی های متمایز ایجاد کرد. اما معلوم نیست این امور حقیقتا تا چه اندازه کار وی بوده است . منابع تاریخ نظامی هخامنشی سرشتی ناهمگون دارد. با توجه به این که ایرانیان کمی بودند که به تاریخ نگاری پرداختند لذا در این کتاب برای یک گفتار منسجم نویسنده به مورخان یونانی اتکا دارد.

نخستین و بزرگ ترین این مورخان؛ هردوت است که به عنوان زمینه ای برای داستان اصلی خود، نبردهای بزرگ ایران و یونان، به تشریح برپایی امپراتوری هخامنشی پرداخت. کتاب ارتش ایران هخامنشی سازمان نظامی این امپراتوری، فرماندهی، آموزش های نظامی پارس ها، یگان های پاسداران، سربازان استان ها و سازماندهی یگان ها را مورد واکاوری قرار داده و در فصول بعد جامه های پارسی و مادی، سربازان ایرانی و بیگانه و آماده سازی ارتش را بررسی می کند. این کتاب در ١٥٠ صفحه و با عکس های رنگی راهی بازار نشر شده است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

ارتش ایران هخامنشی

نویسنده
دانکن هد
مترجم
محمد آقاجری
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ١٥٢
نوع جلد سلفون
قطع وزیری
سال نشر ١٤٠٣
سال چاپ اول ١٣٩١
موضوع
تاریخ هخامنشیان
نوع کاغذ ——
وزن 450 گرم
شابک
9789643119836
توضیحات تکمیلی
وزن 0.45 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ارتش ایران هخامنشی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

هایدگر و نازیسم

650,000 تومان
كتاب هايدگر و نازيسم واكنش بي سابقه اي در محافل دانشگاهي و رسانه هاي عمومي اروپا برانگيخت و فيلسوفي چون ريچارد رورتي آن را پادزهر شگرفي در برابر دفاعيه هاي طفره آميز از هايدگر دانست...

عصر حجر

110,000 تومان
«مجموعه تاریخ‌ جهان‌» می‌کوشد چشم‌اندازی‌ گسترده‌ و ژرف‌ از سیر تاریخ‌ عرضه‌ کند. این‌ مجموعه‌ با ارائه‌ زمینه‌های‌ فرهنگیِ رخدادهای‌ تاریخی‌، خواننده‌ را مجذوب‌ خود می‌سازد. «مجموعه‌ تاریخ‌ جهان‌» اندیشه‌های‌ سیاسی‌، فرهنگی‌ و فلسفی‌ تأثیرگذار را در گذر مشعل‌ تمدن‌ از بین‌النهرین‌ و مصر باستان‌ به‌ یونان‌، روم‌، اروپای‌ قرون‌ وسطی‌ و دیگر تمدن‌های‌ جهانی‌ تا روزگار ما پی‌ می‌گیرد. این‌ مجموعه‌ نه‌ تنها برای‌ آشناییِ خوانندگان‌ با مبانی‌ تاریخ‌ تدوین‌ شده‌ است‌، بلکه‌ همچنین‌ در پی‌ آگاه‌ ساختن‌ آن‌ها از این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ زندگیشان‌ بخشی‌ از سرگذشت‌ کلی‌ انسان‌هاست‌.

کتاب هواهای نفسانی و منافع

75,000 تومان
در کتاب «هواهای نفسانی و منافع» آلبرت هیرشمن فضای فکری قرن هفدهم و هجدهم را بازسازی می کند تا تحول پیچیده ایدئولوژیک رخ داده را روشن کند، که در آن به دنبال منافع مادی - که تا مدت ها به عنوان گناه مرگبار بخل محکوم می شد - نقش مهارکننده احساسات سرکش و ویرانگر انسان را تعیین کرد. هیرشمن در اینجا تفسیر جدیدی برای ظهور سرمایه‌داری ارائه می‌کند، تفسیری که بر تداوم بین قدیم و جدید تأکید می‌کند، برخلاف فرض گسست شدید که ویژگی مشترک تفکر مارکسی و وبری است. از جمله بینش‌هایی که در اینجا ارائه می‌شود، این یافته طعنه‌آمیز است که سرمایه‌داری در ابتدا قرار بود دقیقا چیزی را که به زودی به عنوان بدترین ویژگی آن محکوم شد، انجام دهد: سرکوب احساسات به نفع «بی ضرر»، اگر چه یک بعدی، منافع زندگی تجاری. هیرشمن برای به تصویر کشیدن این تغییر ایدئولوژیک طولانی به عنوان یک فرآیند درونزا، از نوشته های تعداد زیادی از متفکران، از جمله مونتسکیو، سر جیمز استوارت و آدام اسمیت استفاده می کند. این نسخه کلاسیک پرینستون با پس‌گفتار جدیدی از جرمی ادلمن و پیش‌گفتاری از آمارتیا سن، تحول ایدئولوژیکی پیچیده‌ای را که سرمایه‌داری از آن پیروز بیرون آمد، روشن می‌کند و جایگاه هیرشمن را به عنوان یکی از تأثیرگذارترین و تحریک‌کننده‌ترین متفکران ما تأیید می‌کند. .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

قصه های شیرین جهان جلد 24، قوهای وحشی

7,000 تومان
کتاب "قصه‌های شیرین جهان با داستان مشهور  برای خردسالان طراحی شده است. این داستان آموزنده و جذاب از انتشارات قدیانی، با تصاویری رنگی و متن ساده، به کودکان درسی از پشتکار و تلاش را آموزش می‌دهد و به تقویت مهارت‌های خواندن آن‌ها کمک می‌کند.

ماجراهای علمی 3 … مارکوپولو

11,000 تومان
مارکوپولو تمام عمرش منتظر چنین روزی بود . پدرش نیکولو و عمویش مافئو سرانجام از سفری که سال‌ها پیش رفته بودند بازگشتند . هنگامی که پدر و عمویش خانه‌شان را در ونیز ترک کرده‌بودند ، او شش ساله بود ولی حالا نوجوانی پانزده ساله شده بود ! در طول این ٩ سال برای خود مردی شده بود . او بسیار مطالعه کرده بود تا بتواند به پدرش در تجارت کمک کند . وقتی مطالعه نمی‌کرد ، روزهایش را صرف گشت و گذار در لنگرگاهها می‌کرد ، جایی که بازرگانان کشتی‌های پُر از ابریشم ، ادویه‌جات ، رنگ‌های گیاهی ، نمک و پشم خود را در آن نگه می‌داشتند . مارکو مادرش را در کودکی از دست داده بود ، به همین دلیل از بازگشت پدرش دو چندان خوشحال شد . مارکوپولو بعدها به جاهایی سفر کرد که تا آن زمان هیچ اروپایی به آنجا قدم نگذاشته بود . او همراه پدر و عمویش با کشتی از ونیز به ارض مقدس و از آنجا نیز باز با کشتی به بندر تجاری‌ای که در شرق مدیترانه قرار داشت رفت . او بیابان‌های پهناور را با کاروان شترها پیمود ، از کوهستان‌ها و دشت‌های پر فراز و نشیب گذشت و در شهرهای عجیب و پرزرق و برق و روستاهای محقر توقف کرد ، تا این‌که بالاخره به قصر « قوبیلای قا آن » در منتهی الیه چین رسید . او که اینک محبوب و مورد علاقه خان واقع شده بود سالیان سال به عنوان فرستاده ویژه او به سرزمین‌های خاور دور سفر کرد .