

استخوان خوک و دستهای جذامی
98,000 تومان
مصطفی مستور، یکی از موفقترین و پرفروشترین نویسندگان ایران است. او که در حوزهیترجمه، نمایشنامهنویسی و شعر بختآزمایی کرده، بیشتر به دلیل داستانها و رمانهای عاشقانه – فلسفیاش شناخته شده است.
مستور در این رمان زندگی مردمانی را روایت میکند که گرچه در کنار هم و نزدیک به هم زندگی میکنند. اما باز هم از یکدیگر دور هستند.
داستان در برجی در تهران اتفاق میافتد و قصهی زندگی ساکناناش که هر یک با دغدغهها، معضلات و مشکلات متعدد دستوپنجه نرم میکنند و تنها ویژگی مشترکشان رفتوآمد به این مکان است، بیان میشود.
هفت خانواده در هفت طبقهی ساختمان زندگی میکنند. در طبقهی هفدهم، دکتر مفید به همراه پسر و همسرش زندگی میکند. فرزندش به سرطان مبتلا است و امیدی به زنده بودناش نیست.
در طبقهی چهاردهم، دانیال همراه با والدهاش زندگی میکند. او که پدرش را از دست داده و خرج خود و مادرش را از طریق دریافت مستمری پدرش تامین میکند، علیرغم دستوپنجه نرم کردن با مشکلات جسمی، جملات زیبا و پرمعنایی به زبان میآورد.
در طبقهی نهم، دکتر محسن سپهر، همراه با دختر و مادرش روزگار میگذراند. مدتی است همسرش تقاضای طلاق داده اما پس از مثبت شدن آزمایش بارداری، به خانه بازگشت.
در طبقهی هشتم، جوانی حامد نام با مادرش زندگی میکند. حامد عکاس است.
نامزدش برای ادامهی تحصیل به خارج از کشور رفته. او به دختری که به آتلیهیاش رفتوآمد میکند و شبیه نگار – نامزد سابقاش – است دلبسته است.
خانهی شهرام در طبقهی هفتم است که کارش برگزاری پارتیهای شبانه است.
زنی بدکاره که کیانوش عاشقش میشود در طبقهی پنجم مستقر است.
نوذر، خلافکاری که در طبقهی چهارم اقامت دارد، نقشهی قتل صاحب یک زمین را همراه با دو رفیقاش میکشد، اما آنها جاناش را میگیرند.
چنین است که نویسنده، داستان کشمکش شخصیتها با دنیا را با مهارت و چیرهدستی بیان میکند.
در انبار موجود نمی باشد
استخوان خوک و دستهای جذامی
نویسنده |
مصطفی مستور
|
مترجم |
—–
|
نوبت چاپ | 41 |
تعداد صفحات | 84 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | پالتویی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9789643621971
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
راهبردهای نمایشنامه نویسی جدید
موصل، بدون پریچهر
در بخشی از کتاب موصل، بدون پریچهر میخوانیم
ساعتدزد میرود توی صف بیآرتی. اتوبوس که میرسد سوار میشود. من هم پشتسرش سوار میشوم. باید درست پشتسرش بنشینم، آنقدر نزدیک که حتی حساب تعداد نفسهاش هم دستم باشد. اتوبوس که راه میافتد، بیاختیار میچرخم و پشتسرم را نگاه میکنم. پریچهر باید جایی میان زنها خودش را مخفی کرده باشد. دست راست ساعتدزد، همان دستی که ساعتم را قاپید، بالا میآید و پسِ سرش را میخاراند. آیا همین که اینقدر از نزدیک او را زیر نظر گرفتهام، به معنی نادیده انگاشتن مسئولیت بینهایتم در قبال او نیست؟ حتماً هست. درست مثل اینکه همین لحظه از توی جیبم یک چاقو دربیاورم و سرش را ببرم و از همین پنجرهی نیمهباز بیندازم وسط خیابان تا ماشینها از رویش رد شوند و محتویات چربوچیلی داخلش پخشِ آسفالت شود. تنش را هم همین جا رها کنم، همینجور نشسته روی صندلی: مجسمهای بیسر. مسافرانی که میروند و میآیند هیچ شکشان نمیبرد که این تن یک انسان واقعی است. خیال میکنند بازی است، یا همچین چیزی. مثلاً دوربین مخفی. به هوای یافتن دوربینی که مخفیانه حرکاتشان را زیر نظر دارد، اینسووآنسو چشم میگردانند. احتمالاً حتی با لبخند. لبخندی که میگوید «دستتون رو خوندم.» ولی فایده ندارد. هر چه نگاه کنند دوربینی نمییابند. اینجاست که لحظهی سرنوشتساز به مانند ماری در کمینِ طعمه از خفا بیرون میپرد: درست همان وقتی که از یافتن دوربینی که نیست نومید میشوند و درمییابند واقعیت همان چیزی است که دیدهاند، نه آن چیزی که با سادهلوحی خیال کردهاند. میدان رازی ساعتدزد از اتوبوس پیاده میشود و خیابان کارگر را میرود پایین، سمت میدان راهآهن. محلهی پریچهر. این احتمال که هممحلیِ پریچهر باشد تنم را میلرزاند.دام گستر
معرفی کتاب دام گستر
کتاب دام گستر رمانی پرمعنا، لذتبخش و در عین حال تلخ به قلم اووه تیم، قصه فرد منحرفی را به تصویر میکشد که طبق قواعد خاص خود پیش میرود و اعمال انحرافآمیز انجام میدهد و با اینگونه کارها ماجراهای مختلف و عجیبی را رقم میزند. درباره کتاب دام گستر: شخصیت اصلی رمان دام گستر (Headhunter) فرد منحرفی است که با پیروی از مقررات منحصربهفرد خود، اعمالی خلاف عرف و قانونی انجام میدهد و پس از گذشت مدت کمی نیز یک همدست برای خود برمیگزیند تا به یکدیگر کمک و از هم حمایت کنند و کارها را به صورت هماهنگ انجام دهند. اووه تیم (Uwe Timm) در طول رمان دوران کودکی، نوجوانی و جوانی شخصیت اصلی را به نمایش میگذارد و سیر شکلگیری این انحرافات اخلاقی و مواردی که باعث بیشتر شدن این مسئله شدهاند را در قالب داستان بازگو میکند. نویسنده به خوبی دیدگاه جامعهشناس برجسته ادوین اچ ساترلند را نشان میدهد که میگوید برای آنکه فردی به یک تبهکار تبدیل شود اول باید بیاموزد چطور یک تبهکار باشد! و این یادگیری از کنش متقابل اجتماعی شخص با سایرین شکل میگیرد. والتر شخصیت اصلی داستان در خانوادهای به دنیا میآید که مادر از لحاظ اخلاقی به مشکلی دچار است و سابقه خوبی ندارد و همچنین در آپارتمانی رشد میکند که هر یک از همسایهها به نوعی از ناهنجارهای اخلاقی رنج میبرند. در حقیقت فرایند اجتماعی شدن والتر ناکام میماند، چرا که موفق نشده هنجارهای اجتماعی را به ذهنش بسپارد و بعد از کارهایی که انجام میدهد هرگز احساس خجالت و شرمندگی نمیکند. خانواده وی در یاد دادن هنجارهای اجتماعی به والتر هیچ تلاشی نکردند و همین نکته باعث تقویت و تشویق او به سوی اعمال انحرافآمیز شد. به گونهای که بعدها جرمهای یقهسفیدها را مرتکب میشود. این نوع جرایم به هر نوع قانونکشی صاحبان کسبوکار همچون اختلاس و رشوه دادن و گرفتن گفته میشود، اعمالی که والتر بسیار زیاد دست به انجامشان میزند. اووه تیم در کتاب حاضر تلاش کرده فساد مالی سالیان پایانی دهه هشتاد میلادی آلمان که امکان پیشرفت اقتصادی را به شارلاتانها میداد به نمایش بگذارد. همچنین فرصت را برای مطرح کردن نظرات انتقادی خود نسبت به سیستم اقتصادی کمونیسم و کاپیتالیسم با افزودن دو شخصیت دیگر به شخصیت اصلی رمان به نامهای دمبرووسکی و کوبین غنیمت شمرده و پیشبینی کرده است که هیچیک از این دو سیستم اقتصادی نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند.ديوانه بازي
معرفی کتاب دیوانه بازی
کتاب دیوانه بازی توسط کریستین بوبن؛ نویسنده سرشناس و معروف فرانسوی به نگارش درآمده است. بوبن یکبار دیگر با استفاده از جملات شگفتانگیز هر خوانندهای را مجذوب خود کرده و در این داستان سعی میکند که پستی و بلندی زندگی یک دختر را روایت کند. کتاب دیوانهبازی (The crazy pace) بازگو کننده داستان دخترکی است که جنونآمیز زندگی خود را میگذراند، دختری که در سیرک زندگی میکند و نخستین عشق حیات خود را با علاقهمند شدن به یک گرگ تجربه میکند. این داستان پر از گفتارهایی است که هر خوانندهای در هنگام خواندن کتاب به بازگویی چندین باره آنها علاقه نشان میدهد. کریستین بوبن (Christian Bobin) در کتاب دیوانه بازی تلاش میکند تا دخترکی نترس و مستقل را نشان دهد که همین مورد سبب جذاب بودن این داستان شده. واقعهای انباشته از احساسات پاک و متعجب کننده یک دخترک غیر مطیع. چیزی که باعث تفاوت داستانهای کریستین بوبن در قیاس با دیگر نویسندههای سرتاسر دنیا شده است، ارزش دادن این نویسنده به جزئیات است، چیزی که دیگر نویسندهها توجه کمتری به آن نشان میدهند، به طرزی که خواننده با خواندن کتابهای بوبن خود را در محیط داستان احساس میکند. در مدت زمان خواندن کتاب دیوانه بازی متوجه علاقه فرار این دختر میشوید، گریز از خانواده و حتی گریز از خود. دخترکی که شادی و آسایش خود را در فرار میبیند و در آخر نیز آن را پیدا میکند. به نظر دخترک داستان، کسانی که دوستمان دارند بیشتر باعث از بین رفتن شادی ما میشوند، چراکه آنها فرار و دیوانه بازی ما را قبول نمیکنند. کریستین بوبن در این کتاب نشان میدهد که آسایش و شادی تنها در ضمانت حرکت در قالب استانداردها و مقررات جامعه نیست، بلکه بعضی مواقع نیاز است برای رسیدن به موفقیت و نشاط از قالب جامعه رها شد و خوشبختی را در چیزهای دیگر تجسس کرد. نویسنده در عین لطافت و با بهرهگیری از جملات هنرمندانه طوری دخترک را به تصویر کشیده و از زبان او حرف میزند که خواننده در مرد بودن نویسنده این کتاب شک میکند، چرا که این همه ظرافت تنها از یک زن سر میزند، در حالیکه در کمال ناباوری نویسنده این داستان یک مرد است. کریستین بوبن همانطور که خودش زندگانی متمایزی داشته است، در داستانهایش، شخصیتهایی متمایزی به وجود میآورد و زندگی و رخدادها و رویدادهای معمول آن را از منظر این شخصیتها با نگاهی فلسفی و گفتاری شاعرانه بازگو میکند. داستان، از دختر بچهای شروع میشود که مدام در فرار است برای پیدا کردن خود، و تا به پایان در ذهن، زبان و دید او به جهان، انسانها و محیط اطراف جریان مییابد. زبان زنانهی این نوشتار یکی از نکتههای در خور اندیشه آن است. جملات برگزیده کتاب دیوانه بازی: - آنهایی که توی بستر میمانند، یا توی وان پرآب، مثل هماند. آنها میگذارند آواز نهنگهای آبیرنگ، و گریز شاهانهی زمان که سپری میشود، تا قلبشان رخنه کند. - عشق مثل سیرک دایرهای میسازد، با خاک اره فرش شده و زیر پاهای برهنه نرم است و زیر پارچهی قرمز متورم از باد، درخشان. - آدمهای کمی قادرند به دیوانگیهای خودشان بخندند. - کمتر دوست داشتن به معنای دیگر دوست نداشتن است. - تجربهی تحقیر شدن مانند تجربهی عشق، فراموش نشدنی است.خانوادهی سلطنتی 1/ تعطیلات پردردسر
سلوک
نگاهی به کتاب سلوک
قیس نماد مرد شرقى، زن را از آن خود میدانسته، گویى شى اى بوده که به او تعلق داشته که از براى او آفریده شده بوده و از آن رو که همچون همزاد و همنامش “مجنون”، خود را در معشوق و معشوق را در خود ذوب مى بیند، توان درک این جدایى را ندارد، گویى پاره اى از روحش را از او ستانده اند. و این جاست که تهیگاه عشق جایش را به نفرت مى دهد و قیس که روزى از جان، عاشقِ دختر بوده بر آن مى شود تا دست در خونش بشوید.“چون عشق جاى تهى کند، تهیگاه آن را مرگ مى تواند پر کند یا نفرت؛ و بعضا هر دو با هم. “اما از آنجا که راوى ذهنیاتِ مغشوشِ قیس است، نباید ترازو را به نفع بغض و کینه ى او سنگین کرد. همان قسمت هاى کوتاه که از شرایط زندگى مهتاب خبر مى دهد کافى است تا گریزى بزنیم به عشق از نگاه او. زنى که ده سال از عمرش را به پاى عشق مردى گذاشته، و حالا در شروع سى سالگى در مى یابد که زندگى فقط “دوستت دارم” گفتن و شنیدن نیست، که زن اگر به پاى مرد بسوزد به این شکل، آن یکبار فرصت زندگى اش را از دست داده، چه آنکه زن از زندگى بیش از یک قلب تپنده مى خواهد؛ سرپناهى از آنِ خود، سایه ى سرى و شاید فرزندى. و براى زن با آن بیولوژى محدودش مقدور نیست تا ابد صبر کردن براى مردى که هر چند دوستش میدارد اما فرصتى براى کمال دلدادگى فراهم نمى کند. و حالا قیسى که وجود خود را قلمه زده بود به وجود معشوق، دیگر دلیلى براى ادامه ى زندگى ندارد. سرگردانى و آشفتگى اى که دلیلش آن است که دلیلى براى زندگى ندارد و پى دلیلى هم اصلا نمى گردد.
“به زنى مى اندیشم که چون از درون من مى رفت،یک چاه بى کبوتر در من بجا گذاشت از خود، یک چاه سرد و تاریک، همانچه در اصطلاح آسان مى شود به لغت و گفته مى شود خلأ. ستون درون من تهىِ خود را بجا گذاشته است و چه سرد و مبهم و تاربک است آن. تابش خورشید در ستون بلورین کجا و پژواک درد در پیچ هاى پر مُخافت چاه؟”قیس و داستان عاشقیش مرا به یادِ داستان “شب هاى روشن” داستایفسکى انداخت، که نسخه ى ایرانى اش به کارگردانى فرزاد موتمن خیلى به ساخت و فضاى این کتاب نزدیک است.
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.