

استخوان
48,000 تومان
کاوه از میدان جنگ مرخصی گرفته یا گریخته است تا در روستای پدری، در کنار قوم و خویش، استراحت کند، سوگوار دوستی باشد، خاطراتی بیابد و در عاقبت کارش بیندیشد. اما مردی در آنجا به دنبال دختر گمشدهاش است.
کاوه درمییابد که بسیاری به این روستای مرزی میآیند تا بگریزند.اما در میان سخنان و حدیث اقوامش درمییابد که از خانوادهی خودش نیز بسیاری گمشده یا مفقودند.
به دنبال پاسخی برای این معما میرود و با گذشتهی نامعلوم پدر و مادر خودش مواجه میشود. دیگر میکوشد تا راز زندگی مادرش را بداند و جوابی در چرایی تاریکی و ابهام سرگذشت وی بیابد.
کاوه در این روستای پرت و دورافتاده، در مکانی که قبرستان عظیمترین و مهمترین بخش آن است، با سرگذشت خانوادهاش روبهرو میشود، میکوشد تا از نقلقولها و تصاویر و خاطرات داستانی سرراست ببافد و باز میفهمد که این ممکن نیست.
گاه آن اطلاعات در تأیید یکدیگر است و گاه کل ساختمان روایت کاوه را به هم میریزد.
رمان استخوان بازتاب تلاش نسلی است که هویتی جعلی داشته است، با آن خوش بوده و از آن قصهها و افسانهها بافته است اما حوادث روزگار دروغین بودن آنهمه را عریان کرده است.
کسانی میگریزند تا از این واقعیت دردناک در امان باشند، عدهای کتمان میکنند و دل به همان قصهها میبندند و گروهی سر در پی حقیقت میگذارند و از پا میافتند.
در انبار موجود نمی باشد
استخوان
نویسنده |
علی اکبر حیدری
|
مترجم |
—–
|
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 186 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | پالتویی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786220101154
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
دروغ
معرفی کتاب دروغ
درباره کتاب دروغ
همه چیز از کتاب سلینجر شروع شد. همان ناطور دشت معروف که همه عاشقش هستند و برایش سر و دست میشکنند. همان کتابی که همه دوستش دارند و من هم یکی از آنها بودم. پشت جلد کتاب نوشته بود، وقتی این کتاب را خواندید، به سایت ما سر بزنید تا آنجا با هم درباره کتاب گفتگو کنیم. نمیدانم کارم درست بود یا نه. روزهای عجیبی را پشت سر گذاشتم و فشار وحشتناکی را تحمل کردم، اما حالا که به گذشته نگاه میکنم، راضی و خوشحالم. من در سایت با پسری همسن و سال خودم آشنا شدم. او هم ناطور دشت را خوانده بود و جملههایش را حفظ بود. قرار بود فقط از کتاب صحبت کنیم اما خب، میدانید دیگر، بحثمان گل انداخت. خیلی دلم میخواست ببینمش و از رفتار مرموزش سردربیاورم. چرا فقط بعضی روزها به اینترنت وصل میشد؟ چرا همیشه عجله داشت؟ چرا دلش نمیخواست هیچ چیزی از زندگیاش به من بگوید. آنقدر بیتاب دیدنش بودم که کارآگاه بازی درآوردم و آدرسش را پیدا کردم. وقتی به دیدنش رفتم، همه چیز تغییر کرد. زندگی من، دیگر به حالت سابقش، برنگشت... من عاشق روحی شده بودم که در اینترنت زندگی میکرد. کاره سانتوس در کتاب دروغ، به زندگی و مشکلات نوجوانی میپردازد که در خانواده نه چندان خوبی متولد میشود و رشد میکند. زندگی او با حضور افرادی میگذرد که رویای خانه خوب و مرفه، داشتن پول و خرج کردنش و ... را دارند و همین است که در نهایت آنها را به سمت بزهکاری و مواد مخدر میبرد. اما این تمام ماجرا نیست. سانتوس با ظرافتی استادانه، تمام آنچه را که در پشت پرده اتفاق میافتد هم بیان کرده است تا به مخاطبانش نشان دهد، همیشه همه چیز آنطور که فکرش را میکنیم، نیست.پنجگانهی زمان 1/ چینخوردگی در زمان
بهار برايم کاموا بياور
اتاق افسران
روزگار سپري شده مردم سالخورده
معرفی کتاب روزگار سپری شده مردم سالخورده اثر محمود دولت آبادی
خون خورده
معرفی کتاب خون خورده
کتاب خون خورده آخرین رمان مهدی یزدانی خرم، روایتی جذاب از زندگی پنج برادر گم شده در شهرهای تهران، آبادان، مشهد و بیروت در دههی 60 است که تا مدتها بعد از خواندنش هم ذهنتان را رها نخواهد کرد. این کتاب رمانی منسجم و قوی با جزئیاتی دقیق است. داستان متلاشی شدن برادران سوختهای که سرنوشتی عجیب و مهیب برایشان رقم میخورد و جسم هر کدام روایتی تلخ را پشت سر میگذارد. این کتاب تنها ماجرای برادران سوخته نیست. قصهی ارواح و انسانهایی است که پیرامون زندگی چند برادر پرسه میزدند. رمان خون خورده به نوعی ادامهی دو اثر قبلی نویسنده تحت عناوین «به گزارش هواشناسی فردا این خورشید لعنتی» و «سرخ سفید» محسوب میشود. داستان برادران سوخته، یادآور جنگهای صلیبی است و در یک بازهی زمانی بین سالهای 1360 تا 1367 در زمان گذشته و بخش دیگر آن در یکی دو سال اخیر اتفاق میافتد. این قصه نه گذشته را تکرار میکند و نه دنیایی کاملاً متفاوت دارد و نویسنده پیچیدگیهای لازم داستانی را برای عامه خوان شدن آن کنار نمیزند. این کتاب تجربهای سخت و موفق از ذهنی پر قصه و مهندسی شده برآمده است و بدون شک یکی از جدیترین و بهترین رمانهای فارسی سالهای گذشته محسوب میشود. زبان کتاب خون خورده با وجود پس و پیش شدن ساختار جملهها و اصرار بر توضیح همه چیز، روان و خوشخوان است. نویسنده تاریخ را به گونهای متفاوت توصیف میکند. سبک روایت او مانند کتابهای تاریخ یا رمانهای کلاسیک نیست. او به تمام گوشه و کنار تاریخ سر میزند. این کتاب را میتوان به عنوان رمانی گوتیک در نظر گرفت؛ گوتیک نه به معنی ترس بلکه به معنی نوعی تعلیق. داستانی از دل سردابهها و سفر به دل تاریخ که بعضی اوقات ذهن نویسنده آن را جعلی ساخته است. این رمان شما را به فضایی گوتیک گونه برای هجوم تاریخ بر روانتان وارد میکند. رهایی از دل تاریخ هرگز ممکن نیست. سرنوشت به معنای ماندن بین جبر و اختیار و از بعد معرفت شناختی بین عین و ذهن است. آیا واقعیت در ذهن شماست یا عینیت دارد؟ آیا نمادین و تفسیری است یا عینی و قابل اثبات؟ گوتیک به معنای سرگردانی بین این مفاهیم تعبیر میشود. سرگردانی بین آنچه هست و آنچه تفسیر میشود؛ سرگردانی بین بودن و عدم وجود. در بخشی از کتاب خون خورده میخوانیم: زن گیر افتاده بین آتش دو طرف، خودش را به زمین چسباند. بعد از چند لحظه از پشت لاستیکهای سوخته بیرون آمد و با یکی دو عکاس دیگر دوید سمت دیوار خانهای که رویش به عربی شعار نوشته بودند. با اسپری قرمز پررنگ. نفسش را حبس کرد و دوباره دوربین را میگرفت به طرف زن و گروههای درگیر، که ناگهانی سرک میکشیدند از گوشه و کنار. از توی ویزور زن را دید که جوان بود اما صورتش خوب معلوم نبود. صدای گلوله آنی قطع نمیشد. دوباره گلولهای از پشت شیشهی کافه قنادی فرانسهی تهران گذشت و نشست بر ذهن منصور، که با چند عکاس آماتور دیگر میخواست قهوهای بخورد و نفسی تازه کند. صدای گلوله که برخاست، منصور نیمخیز شد. صدا از سمت دانشگاه تهران بود. خیابان آرام بود، ولی پر از جوانانی که شتابان راه میرفتند در آن هوای ابری. چند هفته از سقوط پهلوی گذشته بود. بعد موتور سیکلتی پر گاز از مقابل قنادی رد شد. درگیری خیابانی. انقلاب تازه پیروز شده هنوز آنقدر مقتدر نبود که شهر را آرام کند انگار. رام. منصور به فرهاد نگاهی انداخت که داشت سیگار میکشید. اسمش را عوض کرده بود و میگفت کمیل صدایش کنند. چای میخورد و سیگار میکشید و میخواست این چهار عکاس روزنامههای متفاوت را توجیه کند برای عکاسی از مراسم اعدامی که در پیش بود. سرهنگها و تیمسارهای فاسد. کمیل از محاربه میگفت، از دادگاه انقلابی، از فساد نیکخواه و ظلم جهانبانی. از اخلاص ارتشیهای وفادار. از اینکه هر کس نمیتوانست بیاید و این عکسها قرار بود تاریخ را صادر کنند. منصور سوخته فرهاد را از سالها قبل میشناخت.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.