

اصول حرکت شناسی ساختاری
117,000 تومان
کتاب اصول حرکت شناسی ساختاری که اکنون 69 سال از انتشار آن می گذرد، چندین مرتبه در طی سال ها از 1948 تا 2017 تجدید نظر شده است.
این کتاب، ابتدا توسط دکتر کلم تامپسون فقید، از سال 1948 تا 1989 منتشر شده و سپس از سال 1990 تا 2010 توسط آر تی فلوید بازنگری شده و سرانجام در سال 2014 توسط دکتر ولی ال.. دبیدی روشن به طور اساسی (تقریباً 250 صفحه) تجدید نظر و بازنویسی شده است.
با رشد بی شمار علاقه مندان به شرکت در طیف گسترده ای از فعالیت بدنی، لازم است که پزشکان، متخصصان تندرستی و متخصصان تربیت بدنی، اطلاعات و آموزش ضروری را در خصوص نحوه صحیح و منطقی انجام فعالیت بدنی فراگیرند و در اختیار عموم قرار دهند.
حرکت شناسان کاربردی، معلمان و مربیان ورزشی، معلمان تربیت بدنی، فیزیوتراپیست های بدنی، مربیان باشگاه های تندرستی، متخصصان بدن سازی و تقویت بدن، پزشکان و سایر افرادی که مسئول بهبود و حفظ قدرت عضلانی، استقامت، انعطاف پذیری و سلامت عموم جامعه هستند، از فواید این کتاب بهره مند خواهند شد.
در انبار موجود نمی باشد
اصول حرکت شناسی ساختاری
نویسنده |
کلیم دبلیو. تامپسون، آر. تی فلوید
|
مترجم |
دکتر ولیالله دبیدی روشن
|
نوبت چاپ | 15 |
تعداد صفحات | 692 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع |
علوم ورزشی
|
نوع کاغذ | ————— |
وزن | 1010 گرم |
شابک |
9789645307958
|
وزن | 1.010 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
اعترافات يک دوست خيالي
فرار هاي عاشقانه
در بخشی از کتاب فرارهای عاشقانه میخوانیم
وقتی دبیرستانش تمام شد و منتظر بود تا دیپلم بگیرد به شهر بزرگی در همسایگیشان سفر کرد. یک ساعت و نیم با قطار در راه بود. در سالهای گذشته هم میتوانست به این شهر سفر کند؛ برای کنسرت، تئاتر یا دیدن نمایشگاه، اما هرگز این کار را نکرده بود. بچه که بود یکبار با پدر و مادرش رفته بودند به آن شهر و آنها کلیسا، شهرداری، دادگستری و پارک بزرگ وسط شهر را نشانش داده بودند. بعد از عوض کردن خانه دیگر مسافرت نرفتند؛ نه با او، نه بیاو. خودش هم هیچوقت به این فکر نیفتاده بود که تنها سفر کند، و وقتی به این فکر افتاد که پول نداشت. پدر کارش را به دلیل مصرف الکل از دست داده بود و پسر هم مجبور شد در کنار تحصیل در دبیرستان اینجا و آنجا کار کند و پولش را به پدر و مادرش بدهد. حالا که دبیرستانش تمام شده بود و میخواست شهرشان را ترک کند، خودش را برای ترک پدر و مادر هم آماده میکرد؛ میخواست آنها را به حال خودشان بگذارد. میخواست وقتی کار میکند و پولی به دست میآورد آن را برای خودش خرج کند. به شهر که رفت، اتفاقی، به موزهی هنرهای مدرن برخورد. ساختمان موزه توجهش را عمیقاً جلب کرد. واردش شد. ساختمان موزه معجون غریبی بود از مُدرنیسم و سردی و بیروحی خانههای غارمانندی که کارهای چرندی روی درها و پنجرههایش آویزان بود. تابلوهای موزه مربوط بود به دورههای امپرسیونیسم تا فوویسم. همه را با دقت فراوان و علاقهی کم تماشا کرد و رسید به تابلویی از رنه دالمان. تابلو در ساحل نام داشت و موضوعش صخره، ساحل شنی و دریا. روی صخره دخترکی روی دستهایش ایستاده بود و پاهایش در هوا بود. دخترک برهنه و زیبا بود و یک پای چوبی داشت. نه اینکه پایش چوبی باشد، نه.داستانهای خانهدرختی 10/ خانهدرختی 130طبقه
اندی و تری 13 طبقهی جدید به خانهدرختیشان اضافه کردهاند؛
این بار دیگر خانهشان خیلی بالا رفته!!!
با یک دمندهی حبابصابونی، یک ماشین قاپنده (که میتواند هرچیزی را از هرجایی بقاپد)،
یک طبقهی وقتتلفکنی،
یک کارخانهی دستمالتوالت (چون هرچقدر دستمالتوالت داشته باشی، باز هم کم است)،
یک طبقه برای پاهای دراز،
یک مرکز مشاهدات فرازمینی،
و بهترین کتابفروشی دنیا که واقع در یک خانهدرختیِ واقع در یک جنگلِ واقع در یک کتاب است!
خب، معطل چی هستید؟! بپرید بالا!
شاهنامهی فردوسی کتاب ششم: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود
در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 6: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود میخوانیم
گفتوگوی گیو با باژبان پیران غمگین بهسوی ختن رفت. از اینسو افراسیاب با نامداران سپاهش بهسوی جیحون تاخت درحالیکه از فرط خشم، خون میگریست. به هومان امر کرد: «بهشتاب کنار رود برو. اگر خبر بیاید که کیخسرو از جیحون گذشته، تمام رنجهای ما بر باد میرود. حال نشانههای روزگاری که دانایان داده بودند، پدیدار شده؛ که از نژاد تور و کیقباد شاهی پدید میآید که تورانزمین را ویران میکند و هیچ سرزمین آبادی در آن باقی نمیگذارد. مهرش به ایرانزمین است و جز برای جنگ به تورانزمین رخ نمینماید.» از آن طرف گیو و کیخسرو به کنار جیحون رسیدند و برای گذشتن از رود شتاب داشتند. گیو و کیخسرو شروع به سخنگفتن با رودبان کردند که کشتی بر آب داشت. گیو قایقی با بادبان نو که زیبندهی کیخسرو باشد از او خواست. رودبان به گیو گفت: «آب روان نوکر و شاه نمیشناسد. اگر میخواهی از این رود بگذری، باید برای کشتی بها بپردازی.» گیو گفت: «هرچه میخواهی بگو و ما را از آب رد کن که سپاه تُرکان به ما نزدیک شدهاند.»شب ممکن
تازه به تازه، نو به نو
معرفی کتاب تازه به تازه نو به نو اثر مهران افشاری
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.