اصول و مبانی مشاوره

380,000 تومان

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786007432372 دسته: , برچسب:
توضیحات

مشاوره ممکن است مورد علاقه بسیاری از افراد باشد. مشاوره ابزاری است برای درک، برقراری ارتباط معنوی با دیگران، و کمک به مردم، که با استفاده از آن می‌توانیم شناخت مردم از خودشان را بالاتر ببریم و کمک کنیم تا خود و تمام جنبه‌های زندگی خود را بهبود بخشند. مشاوره به عنوان یک شغل ممکن است هیجان‌انگیز و مفید باشد و برای مشاور شدن دلایل زیادی وجود دارد. نگارنده در اثر پیش رو اصول و مبانی مشاوره را به زبانی ساده تشریح و تبیین کرده است.

نویسنده ساموئل‌تی. گلادینگ
مترجم مهدی گنجی
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 540
قطع و نوع جلد وزیری (شومیز)
سال انتشار 1395
شابک 9786007432372
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “اصول و مبانی مشاوره”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جنگ جهانی اول

120,000 تومان
جنگ جهانی اول در سال ١٩١٤ به بهانه قتل فرانتس فردیناند ولیعهد و وارث تاج و تخت امپراتوری اتریش– مجارستان در سارایوو آغاز شد . قاتل از صرب‌های بوسنی و عضو جنبش زیرزمینی بود که برای استقلال این کشور با امپراتوری اتریش– مجارستان مبارزه می‌کرد . این قتل ممکن بود در حد حادثه‌ای کنترل شده باقی بماند ، اما چنین نشد و کشورها را یکی پس از دیگری درگیر کرد . در حالی‌که قدرت‌های بزرگ اروپا - بریتانیا ، فرانسه و روسیه در یک سو و آلمان و اتریش– مجارستان در سوی دیگر- می‌گفتند تنها خواهان صلح هستند ولی عملاً خود را برای جنگ آماده می‌کردند . اروپا به کانون زمین‌لرزه‌ای سیاسی تبدیل شد و موج‌های ضربه‌ای آن به سرعت به بیرون گسترش یافت و به تمامی نقاط جهان رسید . این درگیری در تاریخ به جنگ جهانی اول یا جنگ بزرگ مشهور شد و کشورهای اندکی در این جنگ از آسیب‌های آن مصون ماندند . مردم بیش از پیش دریافتند که جهان به هم پیوسته است و از رخدادهای جهانی گریزی نیست .

فیلم و فرهنگ سینما و بستر اجتماعی آن

14,250 تومان
نویسنده ساری توماس مترجم مجید اخگر نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 376 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1383

میشل فوکو

185,000 تومان
انديشه‌گران انتقادي مجموعه‌اي است كه خوانندگان را با مهم‌ترين متفكران معاصر و موثر در عرصه‌هاي علوم انساني (به ويژه مطالعات ادبي و فرهنگي) آشنا مي‌كند. اين مجموعه طيف متنوعي از فيلسوفان و نظريه‌پردازان را در بر مي‌گيرد، اما اين متفكران همگي اصحاب (انديشه‌هاي انتقادي) بوده، هر يك به سهم خود آثار ارزنده و راه‌گشايي براي نقادي وضعيت فكري و فرهنگي معاصر پديد آورده‌اند. اين مجموعه مي‌كوشد تا با معرفي مهم‌ترين آثار هر متفكر و مرور موشكافانه‌ي انديشه‌هاي مطرح در آنها، افزون بر آشنايي ابتدايي، انگيزه‌اي براي خوانش‌هاي پيش رفته‌تر مهيا كند. هر مجلد اين مجموعه مي‌كوشد با گزينش دقيق، منسجم و هدفمند انديشه‌هاي اساسي هر متفكر و آثار او، به جاي دانشي سطحي، شناختي عميق به خواننده ارائه كند.

قصه های مشدی گلین خانم

365,000 تومان
کتاب قصه های مشدی گلین خانم (110 قصه عامیانه ایرانی) نوشته ل پ الول ساتن ترجمه احمد وکیلیان توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است. 110 قصه عامیانه ایرانی لارنس پل الول‌ساتن، شرق‌شناس و ایران‌شناس مشهور، هنگامی که در زمان جنگ جهانی دوم در ایران مأمور بود، با پیرزنی ایرانی آشنا شد که گنجینه‌ای گرانبها و پایان‌ناپذیر از قصه‌های عامیانه‌ی ایرانی را در حافظه داشت. الول‌ساتن ارزش این گنجینه را دریافت و طی جلساتی متمادی بسیاری از آن‌ها را دقیقاً همچنان که گلین خانم بر زبان می‌آورد بر روی کاغذ آورد. به همت او بخش مهمی از میراث فرهنگی عامه‌ی ما از دستبرد زمان نجات یافت و اینجا آن‌ها را، به همان‌گونه که او شنیده، می‌خوانید. معرفی مباحث کتاب قصه های مشدی گلین خانم کره دریایی 1 کره دریایی 2 پینه دوز و زن دیوانه زن علی غصه نخور هفت خواهر که بی تقصیر طلاقشون دادند بهلول و موشهای آهن خور قصه ملا نتربوق درویش و دختر پادشاه چین1 درویش و دختر پادشاه چین2 کچل شاه عباس که سه نفر اونو کشتند

کتاب جمهوری آذربایجان

12,000 تومان
کتاب « جمهوری آذربایجان» "ج‍م‍ه‍وری آذرب‍ای‍ج‍ان ک‍ن‍ون‍ی آن" نوشته « محمدامین رسول زاده» توسط انتشارات شیرازه منتشر شده است."از سال ۱۹۲۰ با پیروزی بلشویک‌ها، جمهوری آذربایجان به مدت ۷۱ سال تا ۱۹۹۲، با نام جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی یکی از جمهوری‌های تشکیل دهنده اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود.پس از فروپاشی نظام کمونیستی شوروی در سال ۱۹۹۱، جمهوری آذربایجان نیز در ۱۸ اکتبر ۱۹۹۱ اعلام استقلال نمود و به عنوان یک واحد سیاسی مستقل در عرصه بین المللی شناخته شد. ساختار حکومتی جمهوری آذربایجان تقریبا شبیه سایر جمهوریهای مشترک المنافع است و دارای قوای سه گانه می باشد. ولی از آن سه قوه، رئیس جمهور بعنوان رئیس قوه مجریه که مستقیما از سوی مردم انتخاب می شود دارای بیشترین اختیارات است. بطوریکه مسئول عزل و نصب نخست وزیر، وزرای کابینه و نیز مقامات قضایی از جمله دادستان کل کشور بعنوان رئیس قوه قضائیه می باشد. در عین حال ریاست شورای عالی امنیت ملی را بعهده دارد که رئیس نهاد ریاست جمهوری دبیر این شورا است. مصوبات مجلس پس از امضاء و تایید رئیس جمهور لازم الاجرا است.بیش از ۵۰ حزب سیاسی رسمی ثبت شده در این کشور وجود دارند. اما حزب حاکم ، حزب ینی آذربایجان مهمترین حزب جمهوری آذربایجان با بیش از ۵۰۰ هزار عضو می‌باشد. انتخابات پارلمانی هر ۵ سال یکبار برگزار شده و نمایندگان از بخش های مختلف شهر (مناطق شهری) انتخاب می‌شوند. مجلس جمهوری آذربایجان دارای ۱۲۵ نماینده است که برای ۵ سال از سوی مردم انتخاب می‌شوند. بیش از ۹۰ درصد از اعضای پارلمان آذربایجان از اعضای احزاب موافق دولت، بویژه حزب ینی آذربایجان است . انتخابات شهرداری ها نیز هر ۵ سال یکبار و از مناطق مختلف شهری برگزیده می‌شوند. پریزیدنت الهام حیدر اوغلو علی‌اف، چهارمین رئیس‌جمهور آذربایجان (متولد ۲۴ دسامبر ۱۹۶۱، باکو) رئیس‌جمهور محبوب کنونی جمهوری آذربایجان می باشد که با تلاش خود، موجبات پیشرفت آذربایجان را در همه عرصه‌ها فراهم کرده است . وی فرزند حیدر علی‌اف، رئیس‌جمهور پیشین آذربایجان است و از تاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۰۳ قدرت را در دست گرفت."

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت