اقتصاد سیاسی بین‌الملل: جهان بینی های متعارض

25,000 تومان

سه مکتب مهم و رقیب که هسته تحلیلی رشته اقتصاد سیاسی بین الملل را تشکیل می دهند، به ترتیب از دیدگاههای آدام اسمیت، دیوید ریکاردو و کارل مارکس سرچشمه می گیرند.

گرچه هر سه اندیشمند عضوی از اقتصاد سیاسی کلاسیک به شمار می آیند، سه چشم انداز متفاوت را پیش نهاده اند.

این مکاتب فکری تفاوت بسیاری با هم دارند و در ابعاد گوناگون مقابل هم قرار می گیرند و در مورد هر موضوع مرتبط با اقتصاد سیاسی بین الملل، شیوه های متفاوتی را در پیش می گیرند.

کتاب حاضر بر مبنای الگویی واحد و منسجم، این مکاتب را در دو بُعد نظری و کاربردی، مقایسه و واکاوی می کند.

 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

اقتصاد سیاسی بین‌الملل: جهان بینی های متعارض

نویسنده
ریموند سی. میلر
مترجم
دکتر محمدعلی شیرخانی، دکتر سیداحمد فاطمی‌نژاد-علیرضا خسروی
نوبت چاپ 7
تعداد صفحات 366
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1402
سال چاپ اول  ————
موضوع
علوم سیاسی
نوع کاغذ  —————
وزن 510 گرم
شابک
9789645307446
توضیحات تکمیلی
وزن 0.510 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “اقتصاد سیاسی بین‌الملل: جهان بینی های متعارض”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سفال دوره نوسنگی در فلات مرکزی ایران

119,000 تومان
منطقه فلات مرکزی، در پژوهشها و مطالعات باستان شناسی دوره نوسنگی با سفال ایران جایگاه ویژه ای دارد. نمونه سفالهای این منطقه، از نظر رنگ و جنس تغییراتی را نشان می دهند که اگر این تغییرات به خوبی تمیز داده نشود، روند مربوط به تبیین و تعیین هویت فرهنگی منطقه را مشکل می سازد. در این کتاب نویسنده بر اساس مطالعات و تحقیقات خود سعی کرده است شاخص ترین نمونه های به دست آمده از بررسیها و کاوشهای علمی این منطقه را در این دوران عرضه کند تا پژوهشگران و علاقه مندان مطالعات باستان شناسی از آنها در تطبیق داده های خود با این نمونه ها، برای تبیین دقیق فرهنگهای رایج منطقه استفاده کنند.  

خواستم بگویم خون را ببین

12,000 تومان

معرفی کتاب خواستم بگویم خون را ببین

رویا شکیبایی در کتاب خواستم بگویم خون را ببین، وضعیت دردآور زندگی زنان افغانی را به تصویر می‌کشد؛ زنانی که در شرایطی بسیار سخت و دشوار به کار و تحصیل می‌پردازند و رنج‌های زیادی را متحمل می‌شوند.

درباره‌ی کتاب خواستم بگویم خون را ببین:

در این کتاب با ماجرای زندگی دختری ایرانی به نام سیما آشنا می‌شوید که روزی از طرف یکی از سازمان‌های امنیتی به کابل می‌رود. این سازمان جهت بهبود زمینه‌های اجتماعی-اقتصادی مردم افغانستان و به خصوص توانمندسازی زنان این کشور تشکیل شده است. سیما به همراه دختری افغانی به نام زیبا با طالبان و افغان‌های زیادی صحبت کرده است و در مورد نحوه‌ی رفتار و اعتقاداتشان درباره زنان گزارشی تهیه می‌کند؛ گزارشی که راهکارهایی جدید درباره‌ی علل بدرفتاری مردان با زنان و چگونگی رفع آن‌ها در اختیار این کشور می‌گذارد. رویا شکیبایی این کتاب را برای زنان افغانستان نوشته و معتقد است که از لحاظ فرهنگی میان ایران و افغانستان شباهت‌های زیادی وجود دارد؛ ایرانِ سال‌های دور و گذشته! این کتاب از شرایط دشوار زنانی می‌گوید که تمایل به تحصیل و اشتغال دارند اما برای رسیدن به رویاهایشان باید سختی‌های زیادی را تحمل کنند.

کتاب خواستم بگویم خون را ببین برای چه کسانی مناسب است؟

اگر می‌خواهید درباره فرهنگ و سبک زندگی مردم افغانستان اطلاعات بیشتری به دست بیاورید، کتاب "خواستم بگویم خون را ببین" را حتما مطالعه کنید.

در بخشی از کتاب خواستم بگویم خون را ببین می‌خوانیم:

کنار زیبانسا نشسته بودم. باهم گزارش مالی آماده می‌کردیم. باید همان روز آن را برای دفتر مرکزی در نیویورک ایمیل می‌کردیم. دکتر شینواری رقم بودجه و هزینه‌ی پروژه‌های خودش را آورد و گذاشت روی میز کناردست زیبانسا. کاش در مدتی که این‌جا هستم بتوانم رابطه‌ی زیبانسا و دکتر شینواری را درست کنم. «زیبانسا؛ خیلی خوب داره باهات همکاری می‌کنه. مگه نه؟» زیبانسا همان‌طور که به مانیتور زل زده بود گفت: «بلی. بلی.» دیگر چیزی نگفتم. اگر زیبانسا را عصبانی می‌کردم گزارش نیمه‌کاره می‌ماند. باشد برای بعد. مایک داشت فریاد می‌کشید. باز هم سر فرید. برای همین به زیبانسا اصرار کرده بودم بیاید اتاق من گزارش را بنویسیم. می‌دانستم این‌جا همیشه سروصداست. ولی زیبا هم راست می‌گفت. همه‌ی پرونده‌های پروژه‌ها در قسمت پروگرام بود و این‌جا سریع‌تر کار تمام می‌شد.

بیرون در

قیمت اصلی: 30,000 تومان بود.قیمت فعلی: 25,000 تومان.
کتاب «بیرون در» رمانی نفس‌گیر از محمود دولت‌آبادی است. شخصیت اصلی این رمان زنی سی‌وپنج‌ساله به نام آفاق است. نویسنده برشی کوتاه از زندگی آفاق را در کشاکش روزهای پس از انقلاب روایت کرده است. مخاطب در این رمان به همراه شخصیت اصلی در جست‌وجوی مردی است که آفاق دیدار کوتاهی با او داشته و اکنون درصدد پی‌بردن به دلیل این ملاقات است. جنس روایت این رمان صد و چهل و چهار صفحه‌ای متفاوت است. طوری که یکسره و بی‌توقف داستان می‌گوید و حتی فصل‌بندی ندارد. با شروع مطالعه‌ی کتاب، ناگهان به وسط داستان پرت می‌شوید و به ‌تدریج باید باحوصله، تکه‌های گم‌شده‌ی این پازل را بیابید و کنار هم بچینید. دولت‌آبادی، متولد ۱۳۱۹و خالق رمان بلند ده‌جلدی کلیدر است. او نویسنده‌ای رئالیست است و شخصیت‌های آثارش غالبا با موضوعاتی چون جنگ و دیگر مسائل تاریخی و سیاسی دست به گریبان‌اند. اگر به سبک نویسندگی محمود دولت‌آبادی علاقه دارید، بی‌شک از خواندن این کتاب لذت خواهید برد. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «این هم صبح. صبح آمد و روشنایی پهن شد روی درودیوار حیاطی که یک لنگه از در قدیمی فلزی‌اش کج -همچنان کج نیمه‌باز بود - انگار که باقی مانده بود نیمه‌باز چنان که لنگه‌ی سنگین در خودش را فروانداخته بود و نیمی از لبه‌ی پایینی‌اش گیر کرده بود توی زمین و خیلی زور می‌خواست که آن را از زمین جدا کنی و بکوشی چفت‌وجفتش کنی به لنگه‌ی سالم ایستاده که آن لنگه هم در جای خود خشک شده بود و ده سانتی خاک‌وگل خشکیده آن را توی خودش قالب گرفته، بی‌نیاز انگار به بازوبسته شدن.»

هفت پادشاهی 1/ قریحه‌دار

175,000 تومان

معرفی کتاب هفت پادشاهی 1 اثر کریستین کاشور

کاتسا خواهرزاده ی پادشاه، از شرایط فعلی زندگی اش راضی نیست، اما می داند که نمی تواند علیه پادشاه عصیان کند.
او در سرزمینی زندگی می کند که گاهی افراد با مهارت های خاص در آن به دنیا می آیند و لقب قریحه دار می گیرند.
ظاهرا قریحه ی این دختر هم کشتن است. او دختر سرسختی است که بعید می داند روزی بتواند عاشق شود؛ اما تقدیر طوری رقم می خورد که ناگهان راهی سفری ماجراجویانه و عاشقانه می شود.
در طی این سفر او درمی یابد که قریحه اش کشتن نیست، بلکه چیزی فراتر از آن است.
کریستین کاشور با نثر پیچیده و باشکوهش و با مجموعه ای از شخصیت های فراموش نشدنی، با ماجراجویی هایی مرگبار و یک داستان عاشقانه ی خاص، دنیایی سحرانگیز خلق کرده که سراپا با دنیاهای فانتزی دیگر متفاوت است.

سيصد و بيست و پنج

27,000 تومان
«325» روایتي حمیدرضا صدر از از سی‌صد و بیست و روز نخست‌وزیری حسنعلی منصور. صدر بعد نوشتنِ ناداستانِ موفقِ «تو در قاهراه خواهی مُرد» درباره‌ی محمدرضا پهلوی این روایت را نوشته است. کتاب با زاویه‌دید دوم شخص روایت شده و در آن از مردی گفته می‌شود که یکی از خاص‌ترین و مرموزترین چهره‌های تاریخِ سیات در دورانِ پهلوی اول بود. منصور در یک ترورِ ژر حرف و حدیث و در حالی‌که هنوز یک سال کامل هم نخست‌وزیر نبود مقابل مجلس شورای ملی به دستي گروه فداییان اسلام ترور شد و چند روز بهد در بیمارستان از دین ارفت. منصور در زمانِ مرگ چهل و یک سال داشت. حمیدرضا صدر در این روایت نفس‌گیر و جذاب روزگار و ذهنِ منصور را گره زده با اتفاق‌ها و ماجراهایی که او در سال‌های کوتاهِ زندگی‌اش درک کرد. روایتی که در عینِ وفاداری به تاریخ و باورهای‌اش خلاقانه است و قرار است مردی را برای ما تصویر کند که علاوه بر هویتی تاریخی، وجوهي شخصی مخصوصي خودش را داشت. برای همین «325» از مردی و روزگاری می‌گوید که آغشته است به صدها ماجرای مکشوف و نامکشوف و دستِ آخر این سوال که چه کسی حسنعلی منصور را کشت؟ و این قلبِ ماجرای حمیدرضا صدر است که ریتمِ رمان را تپنده می‌کند.

گربه بازي

35,000 تومان

در بخشی از کتاب گربه بازی می‌خوانیم:

روز وحشتناکی داشتم. پشت‌سر‌هم چند اتفاق ناجور برایم افتاده بود و حسابی از کوره دررفته بودم. تو که مرا می‌شناسی، اگر مرتب بد بیاورم، خلقم تنگ می‌شود و انگار که یک فتیله‌ی روشن بهم بسته باشد، هر آن ممکن است منفجر شوم. سوای این، این خانم میشتوت (لبنیات‌فروش) هم خیلی وقت است روی اعصابم می‌رود. اما این‌که این الم‌شنگه درست جلو چشم پائولا راه بیفتد، چیزی بود که فکرش را نمی‌کردم! بالای پله‌ها ایستاده بود چون برای رسیدن به لبنیاتی باید چهار پله پایین رفت و توی آن بلبشو تکان نمی‌خورد. طوری پایین را نگاه می‌کرد که انگار به یک چال‌حوض آلوده که هیچ‌کس نمی‌خواهد پا توی آن بگذارد نگاه می‌کند. حالا خوب مجسم کن، گربه‌ی استاداین‌ها روی بازوی چپم، یک شیشه‌ی ماست که یک انگشت هم شیر تویش است در دست راستم، یک پایم دمپایی، یک پایم کفشِ بندی، سرم هم کلاه یک زن غریبه که همین‌جور اتفاقی روی سرم مانده! چاک دهنم را واکرده‌ام و هر چه کلفت بلدم بار طرف می‌کنم. خانم میشتوت هم هوای حرف‌هایش را ندارد، او هم هر چه سرِ زبانش می‌آید می‌گوید. چهارتا پیرزن هم که پشت‌سر من ایستاده‌اند همگی هوار می‌کشند، چون همه‌ی همسایه‌ها از این لبنیاتی دل‌ پُری دارند، فقط آن پیرمردک، تیوادار لوکوش، ته مغازه ایستاده و هی سرفه‌ریزه می‌زند، چون هیچ‌وقت دوست ندارد درباره‌ی چیزی اظهارنظر کند و حالا فکرش را بکن، توی این الم‌صراط یکهو در باز شود و زنی جلو آن بایستد که اگر ندانم چهار سال از من بزرگ‌تر است، خیال می‌کنم ده سال جوان‌تر است.موهای طلایی، چنان طبیعی که حتی یک لیوان آب زلال را هم نمی‌شود آن‌طور رنگ کرد. کت‌ودامنِ کِش‌باف فندقی که رویش نوشته مال بوداپست نیست. آن وقت آدمی که چهار سال هم از من بزرگ‌تر است عین مس برنزه‌ شده و توی کفش پاشنه‌بلندِ نوک‌تیز که آن هم داد می‌زند آخرین مدل خارجی است آن‌جا ایستاده. اما این‌ها که گفتم همه به کنار، اصل کار این بود که اصلاً حرف نمی‌زد، همان‌طور ایستاده بود و نگاه می‌کرد.