

امپراتور پرتغالستان (شاهلیر سوئدی)
79,500 تومان
تا نيمهي کتاب گمان ميکردم با داستاني بچگانه و شيرين دربارهي پدري شيدا روبهرويم. اما سلما لاگرلوف چه غافلگيريها که برايم در چنته نداشت!… اين اثر رماني درخشان است و سلما لاگرلوف در ميان ??? نفري که نوبل [
باب کوربِت، استاد دانشگاه وبستر، ميسوري، ????
امپراتور پرتغالستان شاهکار کوچکي از سلما لاگرلوف است… اما بهخوبي چيرهدستي نويسنده را نشان ميدهد. اين اثر رماني شيرين و لطيف است، با داستاني تأثيرگذار که يادآور افسانههاي باستاني است. عشق يک پدر به دخترش و جنوني که فقط محصول خيال باطل عشق ابدي است، هستهي داستان را تشکيل ميدهد. خوانندگان بايد با دو عينک اثر را بخوانند: عينک عشق و عينک جنون، که جداييناپذيرند و اجتنابناپذير… جالب است که تأثيرگذارترين جملهي کتاب مربوط به رابطهي يان با دخترش نيست، بلکه مربوط به رابطهي او با همسرش است، که جنون يان آن را از رابطهاي سرد و دور به رابطهاي نرم و شيرين تبديل ميکند:
«يان ديوانه نيست، اما خداوند پردهاي جلو چشمانش کشيده تا مجبور نباشد چيزي را ببيند که طاقتش را ندارد؛ و اين مايهي شکرگزاري است.»
فقط 2 عدد در انبار موجود است
امپراتور پرتغالستان (شاهلیر سوئدی)
نویسنده | سلما لاگرلوف |
مترجم | مرجان رضایی |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 248 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1400 |
شابک | 9789642135004 |
وزن | 0.219 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
ملل 10 … سوریه
ماه کامل می شود
ضحاک ماروَش
ناعدالتی
کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها
معرفی کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها
کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها نوشتهی آرمان آرین دومین مجلد از مجموعهای به همین نام (پتش خوآرگر) است که بر مبنای اوستا نوشته شده و داستان حول محور نبرد تاریکی و روشنایی میچرخد. این مجموعه برای ردهی سنی نوجوان نوشته شده و از پرمخاطبترین و پرافتخارترین مجموعه کتابهای ایرانی است.
دربارهی کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها داستان کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها چنین آغاز میگردد: در شبی که آسمان به رنگ قیر سیاه بود، سی پاره روشنایی -کمتر یا بیشتر- بر دشتی تیره فرود آمدند. ذرات نور در میانهی آسمان چنان در هم آمیختند که هنگام فرود بر زمین، تنها سه پاره شدند. این سه پاره نور به هیبتی همچون انسان، همراه با دست و پا و سر و تن و البته بالهایی شگفتانگیز از جنس فلز در آمدند. جنس بالهاشان چنان بود که با آنها میتوانستند مهیبترینِ صخرهها را بشکافند و از دل آنها عبور کنند. آن سه پارهی نور، که به شکل سه مرد زیباروی در آمده بودند، در مقابل صفهای آغازین لشکر دیوها ایستادند. حضور نورها همهمهای در قلب سپاهیان تاریکی انداخت و سکوت ظاهری آن شب را در هم شکست. طولی نکشید که دیوها و همهی همقطارانشان آن سه نور فرودآمده را در بر گرفتند و در میان انبوهی از یاران خود محاصره کردند. لحظهبهلحظه حلقهی محاصره تنگتر میشد و تاریکی بیش از پیش سه مرد جوان را در بر میگرفت. بوی تعفن نفس دیوها هر دم بیش از پیش میشد..
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.